پاسخ اجمالی:
اختلاف بنى امیّه با بنى هاشم ریشه در مقامات عالی معنوی بنی هاشم دارد که موجب حسد و بغض بنی امیه می گشت. بنی هاشم از امتیازاتی همچون بعثت رسول خدا از میان آنان، مرتبه بی نظیر علمی، هدایت شدن مردم به وسیله آنها، اصالت خانوادگى و طهارت حَسَب و نَسَب، اسلام آوردن از روی عقیده و فضائل دیگر اخلاقی برخوردار بودند. در مقابل بنی امیه همواره به آلودگی و رسوایی های اخلاقی، شبهه در اصالت نسب، اسلام آوردن از روی ترس و طمع و نیرنگ معروف بودند.
پاسخ تفصیلی:
فاصله و اختلاف بنى امیّه با بنى هاشم ریشه در برخوردارى خاندان بنى هاشم از معنویّت آشکار است، تا جائی که آنان را در چنان سطحى قرار داد که همواره مورد حسادت و بغض رقیبان خود از بنى امیّه قرار داشتند; سرانجام آنان به جایگاهى رسیدند که درخت «نبوّت» و «امامت» در خاندان آنان غرس شد و خانه هایشان محلّ آمد و شد فرشتگان الهى گردید و علوم و معارف از آنان سرچشمه گرفت.
حضرت على(علیه السلام) در سخنان جامعى مى فرماید:
«أَیْنَ الَّذِینَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ دُونَنا کَذِباً وَ بَغْیاً عَلَیْنا، أَنْرَفَعَنَا اللهُ وَ وَضَعَهُمْ وَ أَعْطانا وَ حَرَمَهُمْ وَ أَدْخَلَنا وَ أَخْرَجَهُمْ، بِنا یُسْتَعْطَى الْهُدى وَ یُسْتَجْلَى الْعَمى، إِنَّ الأَئِمَّةَ مِنْ قُرَیْش غُرِسُوا فِی هذَا الْبَطْنِ مِنْ هاشِم، لا تَصْلُحُ عَلى سِواهُمْ وَ لا تَصْلُحُ الْوُلاةُ مِنْ غَیْرِهِمْ»; (کجایند کسانى که ادّعا مى کردند آن ها راسخان در علمند نه ما، و این ادّعا را از طریق دروغ و ستم نسبت به ما مطرح مى نمودند. (آنها کجا هستند تا ببیند که) خداوند ما را برترى داد و آنها را پایین آورد; به ما عطاکرد و آنها را محروم ساخت; ما را (در کانون نعمت خویش) داخل نمود و آنها را خارج ساخت. مردم به وسیله ما هدایت مى یابند و از نور ما نابینایان روشنى مى جویند. به یقین امامان از قریش هستند و درخت وجودشان در سرزمین این نسل از هاشم غرس شده است، این مقام در خور دیگران نیست و زمامداران غیر از آنها شایستگى ولایت وامامت را ندارند).(1)
اصالت خانوادگى و طهارت حَسَب و نَسَب طایفه اى که آیه تطهیر در شأن سران و بزرگان آنان نازل مى شود، نیازى به شرح و بیان ندارد ; ولى در مقابل آن، زندگى ننگین زنان و مردان بنى امیّه به قدرى زبانزد خاصّ و عام شده بود که با وجود این که آنان بعدها ده ها سال با اختناق و سرکوب زمام امور مسلمین را در دست داشتند، نتوانستند آن رسوایى ها را از خاطره ها محو سازند. زنانى که رسماً داراى پرچم خاص! بوده، و درِ خانه هایشان به روى هر مرد بیگانه اى باز بوده است. انسان هایى که چند نفر در تعیین نسبشان با هم درگیر مى شدند و هر کدام خود را پدر آنها مى دانستند.(2)
امیرمؤمنان(علیه السلام) در اشاره اى پر معنى در یک جمله کوتاه به همین نکته اشاره کرده، چرا که در جواب نامه معاویه مى فرماید: «وَ أَمّا قُولُکَ: «إِنّا بَنُو عَبْدِ مَناف» فَکَذلِکَ نَحْنُ وَ لکِنْ لَیْسَ أُمَیَّةُ کَهاشِم وَ لا حَرْبٌ کَعَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ لا أَبُوسُفْیانَ کَأَبِی طالِب وَ لا الْمُهاجِرُ کَالطَّلِیقِ وَ لاَ الصَّرِیحُ کَاللَّصِیقِ»; (و امّا سخن تو به این که ما همه فرزندان عبدمناف هستیم. آرى (به حسب ظاهر) چنین است ; ولى هرگز اُمیّه مانند هاشم، و حرب چون عبدالمطلب و ابوسفیان مانند ابوطالب نیست و هرگز مهاجران چون اسیران آزاد شده و فرزندان صحیح النسب چون منسوب شده به پدر نیستند!).(3)
ابن ابى الحدید در توضیح جمله «وَ لاَ الصَّرِیحُ کَاللَّصِیقِ» براى پرده پوشى مى نویسد: «منظور امام این است که آن کسى که از روى اعتقاد و اخلاص اسلام آورده است مانند کسى که از روى ترس یا براى به دست آوردن دنیا و غنایم، اسلام آورده است، نیست».(4)
ولى علاّمه مجلسى ضمن مردود دانستن این سخن مى نویسد: کلمه «لصیق» به حسب ظاهر اشاره به نسب بنى امیّه دارد و ابن ابى الحدید براى حفظ آبروى معاویه خود را به نادانى زده است، حتّى برخى از دانشمندان تصریح کرده اند که «امیّه» از نسل عبد شمس نبوده، بلکه وى غلام رومى بوده است که عبد شمس او را فرزندخوانده خود قرار داد، و در زمان جاهلیّت هرگاه کسى مى خواست غلامى را به خود نسبت دهد وى را آزاد کرده و دخترى از عرب را به همسرى وى درآورده و بدین ترتیب آن غلام به نسب وى ملحق مى گشت.
آنگاه علاّمه مجلسى نتیجه مى گیرد و مى گوید: بنابراین، بنى امیّه اساساً از قریش نیستند، بلکه منسوب به قریش مى باشند.(5)
بنى هاشم علاوه بر فضایل معنوى و اخلاقى که در رفتار و کردارشان آشکار بود، همچون جوانمردى، سخاوت، ایثار، از خودگذشتگى و زهد و وارستگى; از زیبایى هاى ظاهرى چون حسن صورت و فصاحت و بلاغت فوق العاده نیز برخوردار بودند و این جمال وکمال در مقابل زندگى آلوده بنى امیّه به سختى آرامش درونى آنان را بر هم مى زد، و آتش حسد را در درونشان شعله ور مى ساخت.
حضرت على(علیه السلام) در پاسخ به سؤالى پیرامون ویژگى هاى هر یک از طوایف قریش، در بیان فرق بین فرزندان عبد شمس ـ که بنى امیّه از آنها هستند ـ و بنى هاشم چنین مى فرماید: «وَ أَمّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِما فِی أَیْدِینا، وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمُوتِ بِنُفُوسِنا، وَ هُمْ أَکْثَرُ وَأَمْکَرُ وَ أَنْکَرُ وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ»; (امّا ما «طایفه بنى هاشم» از همه طوایف قریش نسبت به آنچه در دست داریم بخشنده تریم و به هنگام بذل جان از همه سخاوتمندتریم، آن ها (بنى امیّه) پر جمعیّت و مکّار و زشت اند و ما فصیح تر و دلسوزتر و زیباتریم!).(6)؛ (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.