پاسخ اجمالی:
حسن صباح در قرن پنجم هجرى در قم در خانواده اى شیعى به دنیا آمد. بعد از تحصیلات ابتدایى راهى رى گردید. در ری با امیر ضرّاب، داعى اسماعیلى آشنا شد و به کیش اسماعیلیه درآمد. او به قاهره رفت تا تعلیمات اسماعیلیه را از بهترین داعیان بیاموزد. سپس به ایران بازگشت. او و طرفدارانش قلعه الموت و قلعه ای در قهستان و ... را فتح کرده بودند که المستنصر بالله خلیفه فاطمى از دنیا رفت و بین اسماعیلیان اختلاف افتاد. حسن امامت المستعلى بالله را نپذیرفت و نزار را امام نوزدهم اسماعیلیان ایران معرفى کرد.
پاسخ تفصیلی:
حسن صباح در اواسط قرن پنجم هجرى در قم در خانواده اى شیعى به دنیا آمد. بعد از تحصیلات ابتدایى راهى رى، مرکز علمى آن زمان ایران، گردید. در آنجا با امیر ضرّاب، داعى اسماعیلى در رى، آشنا شد و به کیش اسماعیلیه درآمد. هوش و استعداد حسن صباح باعث شد که ضرّاب وى را نزد رئیس داعیان منطقه مرکزى ایران، عبدالملک بن عطاش بفرستد. ابن عطاش که به فضل و دانش شهره بود، حسن صباح را به قاهره فرستاد، تا در آنجا تعلیمات اسماعیلیه را از بهترین داعیان مرکز خلافت بیاموزد. در کتاب سرگذشت سیّدنا که نوشته نزاریان الموت است، درباره سوگند سه یار دبستانى، یعنى حسن صباح، نظام الملک و عمر خیّام مطالبى آمده است، که بیشتر به قصه ها شبیه است و واقعیت خارجى ندارد. حسن صباح بعد از دو سال حضور در اصفهان و شاگردى نزد ابن عطاش در سال 469 هجرى راهى قاهره شد و در سال 471 هجرى به قاهره رسید. در قاهره معلوم نیست که چه اتفاقاتى افتاده است، ولى گویا بحث و جدالهایى با بعضى از وزیران دربار داشته است. او در سال 473 هجرى به ایران بازگشت. او به عنوان داعى اسماعیلى به مناطق مختلفى سفر کرد و به تبلیغ کیش اسماعیلى پرداخت. در حوالى سال 480 هجرى نواحى دیلم و الموت توجه حسن صباح را به خود جلب کرد و او تمام فعالیت خود را در آن نواحى متمرکز ساخت. حسن صباح با کمک داعیان دیگر توانست تعدادى از افراد قلعه الموت که در دست زیدیان بود به کیش اسماعیلى درآورد. او مخفیانه به قلعه الموت وارد شده و با کمک اسماعیلیان آنجا بدون درگیرى قلعه الموت را فتح کرد. قلعه الموت که در سال 246 هجرى ساخته شده بود و در سى و پنج کیلومترى شمال شرقى قزوین مى باشد، در سال 483 هجرى به دست اسماعیلیان افتاد و سرآغاز حکومتى طولانى گردید.
حسن صباح به استحکامات قلعه افزوده، راههاى منابع آب و کشت آنرا اصلاح کرد. بعد از اتمام مقاوم سازى قلعه و تثبیت خود در آن منطقه، داعیان خود را به اطراف گسیل داشت. در قهستان در جنوب خراسان، حسین قائنى که از طرف حسن صباح مامور تبلیغ کیش اسماعیلى بود، توانست قلعه اى را به نفع اسماعیلیان تصرف کند. با ازدیاد مناطق اسماعیلیان، سلجوقیان که سنیّان متعصبى بودند، به این دو قلعه حمله کردند، ولى نتوانستند آنجا را تصرف نمایند. در این زمان روش جدید حسن صباح شروع شد. او به وسیله فدائیان خود اقدام به ترور بزرگان سلجوقى کرد. اولین قتل مهم در سال 485 هجرى اتفاق افتاد و مقتول کسى جز نظام الملک وزیر مقتدر سلجوقیان و دشمن سرسخت اسماعیلیان نبود. این قتل مثل توپ صدا کرد و همه از حضور اسماعیلیان در قلاع ایران باخبر گشتند. قتلهاى دوره حسن صباح را سى و شش عدد ذکر کرده اند، که همه از بزرگان سیاسى، نظامى و علمى بوده اند. با مرگ ملکشاه حدود ده سال آشوب و کشمکش در دربار سلجوقى و آرامش در قلعه الموت حاکم بود. در این زمان اسماعیلیان از نزاع داخلى سلجوقیان براى تصاحب کرسى ریاست استفاده کافى را برده و توانستند در دامغان قلعه اى دیگر را به تصرف خود درآورند (1). در سال 487 هجرى المستنصر بالله خلیفه فاطمى از دنیا رفت و بحث بر سر جانشینى وى در درون کاخ فاطمیان درگرفت. حسن صباح که اکنون رئیس داعیان ایران شده بود، از نزار طرفدارى کرد و امامت المستعلى بالله را نپذیرفت و رابطه خود را با قاهره قطع نمود. حسن صباح نزار را امام نوزدهم اسماعیلیان ایران معرفى کرد و وقتى نزار به قتل رسید، قائل به امام مستور بعد از نزار شد و خود را حجت امام نامید. حسن صباح معتقد بود که داعیان مدافع نزار، فرزند وى را به جاى امنى برده و از آن محافظت مى نمایند و دوره ستر خیلى زود به پایان خواهد رسید و امام نزاریان ظهور خواهد کرد. در حوالى سال 500 هجرى دو قلعه لمسر در نزدیکى الموت و قلعه شاهدز در اصفهان نیز به تصرف اسماعیلیان درآمد و قدرت آنان روزافزون شد. در این زمان حسن صباح داعیانى به شام فرستاد و توانست اسماعیلیان شام را که معتقد به امامت نزار بودند با خود همراه سازد و این چنین حکومتى پاره پاره ولى متحد ایجاد کرد. در حمله سلجوقیان به قلعه الموت، هشت سال الموت در محاصره بود، ولى تسلیم نشده با مرگ شاه سلجوقى محاصره برداشته شد. بنابر قولى حسن صباح داعیانى به مصر فرستاد و افضل بن بدرالجمالى که مسبّب اصلى محرومیّت نزار از حق خود شده بود، به قتل رسانید. حسن صباح با سى و پنج سال رهبرى اسماعیلیان نزارى در سال 518 هجرى از دنیا رفت. حسن صباح زندگى زاهدانه اى داشته است و به شریعت شدیداً پایبند بود. نوشته اند که او هیچ گاه از قلعه الموت خارج نشد و یکى از پسران خود را به جرم خوردن شراب اعدام کرد. او از دانش و علم نیز بهره اى داشت و رساله اى کوچک به نام فصول اربعه نوشته است که شهرستانى خلاصه اى از آن را در ملل و نحل خود آورده است (2). او در این رساله به نقش امام تاکید فراوان نموده و قائل است که در هر زمان مردم به معلّمى احتیاج دارند و رجوع به عقل کافى نیست. او با ردّ دیدگاه فلاسفه، فقط طریق رجوع به معلم را پسندیده و آنها را با ائمه خود منطبق دانسته است. به علت تاکید فراوان حسن صباح به تعلیم از امام و معلّم، دعوت وى را دعوت جدید نامیدند (3). (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.