پاسخ اجمالی:
دشمنان اسلام براى تضعیف قرآن حربه های مختلفی را به کار می بردند؛ گاهی در مقابل آیات قرآن، آیاتی را می ساختند تا سند حقانیت آن را بی اعتبار جلوه دهند و گاهی به پیامبر(ص) نسبت جنون و دروغگویی می دادند و او را ساحر می نامیدند. آنها مى خواستند توده مردم را که شیفته قرآن شده بودند، از آن دور کنند. ولی نقشه آنان با همه این تلاش ها اثر نکرد و تشنگان حقیقت گروه گروه به سوى قرآن آمده و از زلال این پیام آسمانى سیراب می گشتند.
پاسخ تفصیلی:
پیشرفت و نفوذ اسلام تمام زندگى دشمنان را درهم ریخته بود. لذا ناچار بودند که با تمام قدرت و نیرو به میدان آیند.
آنها براى خلع سلاح کردن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) باید به هر قیمتى ممکن بود آیاتى همانند قرآن بیاورند تا دیگر نتواند قرآن را به رخ آنها بکشد، همگى را در مقابل آن عاجز و ناتوان بشمارد و سندى براى حقانیت خود محسوب دارد.
آنها از تمام مردان فصیح و بلیغ عرب کمک خواستند ولى هر بار که به مبارزه قرآن آمدند شکست خوردند و به سرعت عقب نشینى کردند که شرح آن در تواریخ آمده.
از جمله کسانى که به این مبارزه دعوت شدند «ولید بن مغیره» از طایفه «بنى مخزوم» بود که در میان عرب در آن زمان به حسن تدبیر و فکر صائب شهرت داشت.
از او خواستند در این باره فکرى بیندیشند و نظر خود را در مورد آیات عجیب قرآن و نفوذ خارق العاده اش بیان دارد.
«ولید» از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) خواست آیاتى از قرآن را بر او بخواند، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) قسمتى از آیات «سوره حم سجده» را تلاوت فرمود.
این آیات چنان شور و هیجانى در ولید ایجاد کرد که بى اختیار از جا برخاست و به محفلى که از طرف طایفه «بنى مخزوم» تشکیل شده بود درآمد و گفت به خدا سوگند از محمّد سخنى شنیدم که نه شبیه گفتار انسان ها است و نه پریان... تا آنجا که چنین گفت:«و ان له لحلاوة و أن علیه لطلاوة و أن أعلاه لمثمر و أن أسفله لمغدق و انه یعلو ولا یعلى علیه»
گفتار او حلاوت خاصى دارد و زیبایى مخصوصى، بالاى آن همچون شاخه هاى درخت برومند پرمیوه است و ریشه هاى آن پرمایه گفتارى است که بر هر چیز پیروز مى شود و چیزى بر آن پیروز نخواهد شد».
این سخن سبب شد که در میان قریش این زمزمه پیچید که «ولید» دلباخته محمّد شده است!
«ابوجهل» دستپاچه به خانه او آمد و ماجراى قریش را به او گفت و او را به مجلس آنها دعوت کرد.
«ولید» به مجلس آنها درآمد و گفت:
آیا فکر مى کنید محمّد دیوانه است؟ هرگز آثار جنون در او دیده اید؟!
حاضران گفتند: نه.
- تصوّر مى کنید او دروغگوست؟ آیا تا کنون به راستگویى و امانت در میان شما مشهور نبوده و او را صادق امین نمى خواندید؟!
بعضى از سران قریش گفتند: پس چه چیز به او نسبت دهیم؟
«ولید» کمى فکر کرد و گفت بگویید: «او ساحر است»!
گرچه آنها با این تعبیر مى خواستند توده مردمى را که شیفته قرآن شده بودند از آن دور کنند ولى این تعبیر «سحر» خود دلیل زنده اى بر جاذبه فوق العاده قرآن بود و آنها اسم این جاذبه را سحر گذاشتند، در حالى که ربطى به سحر نداشت.
این جا بود که قریش این شعار را همه جا پخش کردند که محمّد ساحر چیره دستى است و این آیات سحر اوست، از او دورى کنید، فاصله بگیرید، و سعى کنید سخنانش را نشنوید!
ولى نقشه آنان با همه این تلاش ها اثر نکرد، و تشنگان حقیقت که در گوشه و کنار فراوان بودند و دل هاى پاکى داشتند گروه گروه به سوى قرآن آمدند و از زلال این پیام آسمانى سیراب گشتند، دشمنان شکست خورده عقب نشینى کردند.
امروز نیز قرآن مجید همه جهانیان را تحدى مى کند و به مبارزه دعوت مى کند و فریاد مى زند، اگر در صحت این آیات تردید دارید و آن را زائیده فکر بشر مى دانید همانند آن را بیاورید، اى دانشمندان! اى فلاسفه! اى ادبا و اى نویسندگان از هر قوم و ملت!
این را نیز مى دانیم که دشمنان اسلام مخصوصاً کشیش هاى مسیحى که اسلام را به عنوان یک آیین انقلابى و پرمحتوا رقیب سرسخت و خطرناک خود مى دانند، همه ساله میلیون ها میلیون دلار صرف تبلیغات ضد اسلامى مى کنند و زیر پوشش هاى مختلف فرهنگى و علمى و درمانى و بهداشتى در کشورهاى مختلف اسلامى فعالیت دارند، چه مى شد که آنها راه را نزدیک مى کردند، و از گروهى از مسیحیان عرب زبان و دانشمندان و شعرا و نویسندگان و فلاسفه آنها دعوت مى نمودند که سوره هایى همچون قرآن بنویسند و نشر دهند و مسلمانان را خاموش کنند.
مسلماً اگر چنین امرى امکان پذیر بود به هر قیمتى ممکن بود انجام مى دادند.
ناتوانى آنها در برابر این موضوع خود دلیل دندان شکنى در برابر مخالفان و سند گویایى بر اعجاز قرآن است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.