پاسخ اجمالی:
با مشاهده شواهد تاریخی در می یابیم که تحریف کنندگان تنها در صورتی به اهداف خود می رسند که زمینه های اجتماعی برای فعالیت آنان مهیا باشد. نخستین عامل عدم رواج کتابت متون مقدس در بنی اسراییل بود. از سویی کتابت در مسیحیت نیز تا پایان قرون وسطی مرسوم نبود. از سوی دیگر تا پیش از اصلاحات پروتستانی، تنها روحانیون مجاز به مطالعه کتب مقدس بودند. بر اساس گزارش عهد عتیق، کثرت پیامبران دروغین در بنی اسراییل را یکی دیگر از عوامل تحریف کتاب مقدس بود چرا که آنان نوشته های خود را به نام وحی ارایه می کردند.
پاسخ تفصیلی:
موفقیت تحریف کنندگان تنها در صورتی میسر است که زمینه های اجتماعی برای فعالیت آنان مهیا باشد. با مطالعه ی متون دینی اسلام و مسیحیت و ملاحظه ی شواهد تاریخی می توان دست کم به پنج مورد اشاره کرد.
1ـ عدم رواج کتابت: در میان بنی اسرائیل کتابت متون مقدس چندان رایج نبود و بیشتر بر حفظ مطالب به صورت شفاهی اهتمام می شد. در قرن ششم قبل از میلاد و در پی حمله ی نهایی بخت نصّر به اورشلیم و محاصره و فتح این شهر (بین سال های 588 تا 566 ق. م) سپاهیان به قتل و غارت شهر پرداختند و تمام نشانه ها و علائم دین یهود را از بین بردند. در این پیشامد ناگوار مسجدالاقصی به تلی از خاک تبدیل و تورات و تابوت مقدسی که تورات در آن جای داشت، ناپدید شد. سالیانی به همین منوال گذشت تا آن که در سال 538 ق. م کوروش، پس از پیروزی بر بابلیان، یهودیان را از بابل به سرزمینشان بازگردانید و فرمان بازسازی معبد را صادر کرد. اما عمل بازسازی در عمل، از زمان داریوش آغاز شد و پنج سال ادامه یافت. پس از آن، عزرای کاهن به جمع آوری عهد عتیق همت گماشت و احکام تحریف شده را اصلاح کرد. تأثیر عزرای کاهن در احیای تورات و احکام دین یهود به اندازه ای است که یهودیان او را پس از موسی (ع) بسیار می ستایند.(1) چندین سال بعد، در زمان حکومت انتیوکس پادشاه روم (161 ق. م) نیز بار دیگر اورشلیم مورد حمله واقع شد و هر کس را که نزد وی نسخه ای از تورات بود می کشتند و آنچه را یافته بودند به آتش می کشیدند.(2)
کتابت در میان مسیحیان نیز تا پایان قرون وسطی چندان رایج نبود. به گفته ی ویل دورانت، در قرن سیزدهم میلادی، یعنی در زمانی که جهان اسلام کتابخانه ای با ششصد هزار (و یا به قولی یک یا سه میلیون) جلد کتاب خطی داشت، بزرگ ترین کتابخانه ی خارج از جهان اسلام، کتابخانه ی کنتربری انگلیس با حدود دو هزار جلد کتاب بود.(3)
2ـ استفاده ی انحصاری از کتب: تا قرن پانزدهم میلادی، تنها روحانیون مجاز به مطالعه ی کتب مقدس بودند. پس از اصلاحات پروتستانی در قرن شانزدهم، مردم عادی نیز مجاز به مطالعه ی این کتب شدند. بنابراین استفاده از کتب دینی چندان شایع نبوده است.(4) چند قرن بعد، در نیمه دوم قرن بیستم، در شورای دوم واتیکان، گفته شد که غیر روحانیان نیز باید کتاب مقدس را مطالعه کنند.(5)
در میان توده ی مردم و شناخته شده بودن تعداد انگشت شمار روحانیانی که دارای نسخه های کتب مقدس بودند، می توانست زمینه تهذیب و اصلاح کتب به دست افراد صاحب نفوذ و جمع آوری کتب موجود در دست علما را فراهم تر سازد.
پیامبر اکرم (ص) برای جلوگیری از تحریف قرآن، هم زمان آحاد جامعه را به سواد آموزی، کتابت قرآن، حفظ آیات الهی و قرائت قرآن تشویق کردند.
3ـ کثرت پیامبران و رسولان دروغین: بر اساس گزارش عهد عتیق، در میان بنی اسرائیل پیامبران دروغین کم نبودند. بسیاری از آنان نوشته های خود را به نام وحی و الهام به مردم ارائه می کردند. ارمیای نبی (ع) در وصف کاتبان عوام فریب چنین گفته است: « چگونه می گویید که ما حکیم هستیم و شریعت خداوند با ما است. به تحقیق قلم کاذب کاتبان به دروغ عمل می نماید. حکیمان شرمنده و مدهوش و گرفتار شده اند. اینک کلام خداوند را ترک نموده اند، پس چه نوع حکمتی دارند.»(6)
این کلام به خوبی نقش کاتبان را در تحریف شریعت روشن می سازد. در باب دیگری از همین کتاب آمده است: «از انبیای اورشلیم نفاق در تمامی زمین منتشر شده است. یهوه صبایوت چنین می گوید: به سخنان این انبیایی که برای شما نبوت می کنند گوش مدهید زیرا شما را به بطالت تعلیم می دهند و رؤیای دل خود را بیان می کنند نه از دهان خداوند ... من این انبیا را نفرستادم لیکن دویدند به ایشان سخن نگفتم اما ایشان نبوت نمودند. اما اگر در مشورت من قائم می ماندند کلام مرا به قوم من بیان می کردند و ایشان را از راه بد و از اعمال شریر ایشان بر می گردانیدند ... سخنان انبیا را که به اسم من کاذبانه نبوت کردند شنیدم که گفتند: خواب دیدم ... لهذا خداوند می گوید: من به ضد این انبیا هستم که زبان خویش را به کار برده می گویند: او گفته است.(7) و خداوند می گوید: اینک من به ضد اینان هستم که به خواب های دروغ نبوت می کنند و آنها را بیان کرده قوم مرا به دروغ ها و خیال های خود گمراه می نمایند(8) و من ایشان را نفرستادم و مأمور نکردم، در عهد جدید هم به کسانی بر می خوریم که با ادعای رسالت از جانب عیسی (ع) و حواریان و با ادعای برخورداری از هدایت های روح القدس به نشر عقاید خود به نام عقاید ارتدوکسی مسیحیت پرداخته اند. از نگاه بسیاری از محققان، پولس، که مهم ترین شخصیت در شکل گیری الهیات مسیحی است، از مهم ترین رسولان دروغین در عهد جدید است.
4ـ سر سپردگی مردم به روحانیان: جایگاه ویژه ی روحانیت در تفسیر و تبلیغ دین، آنان را در موقعیتی ممتاز و تأثیر گذار قرار داده است. اگر به موازات این نقش، دستگاه های نظارت کننده ی درون سازمانی یا مراقبت های مردمی موجود نباشد، رفته رفته منصب روحانیت به ابزاری برای کسب موقعیت اجتماعی و انحراف فرهنگی تبدیل می شود. در آموزه های دینی اسلام، به مردم سفارش می شود که از عالمان دنیاگرا به شدت پرهیز کنند و در امور دینی آنها را مرجع خود قرار ندهند. رعایت نکردن این اصل در میان جامعه ی یهودی و مسیحی زمینه های ریاست و اقتدار روحانیت فاسد را فراهم ساخت. قرآن کریم اعتماد بی قید و شرط مردم به دانشمندان دینی را مورد نکوهش قرار داده است: اینان دانشمندان و راهبان خود را به جای خدا به الوهیت گرفتند.(9) این در حالی بود که بسیاری از آنان به تصرفات نابجا در اموال مردم و مخالفت با احکام الهی مبادرت می کردند(10) و مردم به وضوح شاهد عملکرد آنان بودند.
5ـ جایگاه ویژه حاکمان: تجربه ی تاریخی نشان می دهد که اغلب حاکمان به منافع حکومتی خود بیش از مصالح اجتماعی اندیشیده اند و آنگاه که در کنار صاحب منصبان دینی قرار گرفته اند در حد امکان از آن بهره گرفته اند و یا به معامله با آنان پرداخته اند. آموزه های کتاب مقدس، به ویژه تعالیم پولس که مردم را تابع محض حاکمان می داند،(11) آنان را در موضع برتر و مردم را سرسپرده ی آنان معرفی می کند و این خود در تأثیر گذاری حاکمان در سمت دهی به حرکت جامعه متدینان و تأثیرات احتمالی در آموزه های دینی آنان مؤثر بوده است. احتمالاً نقش بارز کنستانتین در ایجاد تغییراتی در آموزه های مسیحیت در شورای نیقیه و انتقال آیین های مذهبی بت پرستان یونان به مسیحیت، از جمله تعطیلی یکشنبه و نقش هانری هشتم در ایجاد فرقه ی انگلیکن در انگلستان قرن شانزدهم، بدون وجود زمینه هایی در آموزه های مسیحیت، برای اعتبار دادن به جایگاه پادشاهان میسر نبود.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.