پاسخ اجمالی:
از نگاه منابع اسلامی عیسی(ع) از نسل اسحاق پیامبر(ع) است. در قرآن کریم از عیسی(ع) با نام های مسیح، روح الله، عبدالله، مبارک و کلمة الله، یاد شده است. در گاهواره بود که نبوت خود را اعلام کرد. در سه سالگی حجت خدا بر بندگان و حتی یحیی(ع) بود و در هفت سالگی به رسالت رسید. در همان سال برخی معجزات از وی ظاهر شد. اما در سی سالگی بود که مأموریت یافت رسالت خود را به بنی اسرائیل آشکار سازد. در کوه ساعیر بود که از سوی خداوند به وی وحی رسید و در زمان عروج به آسمان سی و سه سال داشت.
پاسخ تفصیلی:
از نگاه منابع اسلامی عیسی (علیه السلام) از نسل اسحاق پیامبر (علیه السلام) است، پیامبری که برادرش، اسماعیل ذبیح الله (علیه السلام) بود.(1) و اهل کتاب به دلیل اهمیت فدیه و برای آن که مصلح موعود را از نسل شخص ذبیح می دانستند، آن را به اسحاق (علیه السلام) نسبت دادند.(2) از میان فرزندان و نوادگان اسحاق (علیه السلام) می توان یعقوب (علیه السلام)، - که به دلیل مجاهدت فراوان در راه یکتاپرستی - اسرائیل لقب گرفت،(3) - داوود پیامبر (علیه السلام) و سلیمان بن داوود (علیه السلام) را نام برد که هر یک در طول تاریخ بنی اسرائیل پر اهمیت اند. مریم (علیها السلام)، مادر عیسی (علیه السلام) فرزند عمران بن ماثان (علیه السلام)، از نوادگان داوود (علیه السلام) بود. بنابراین می توان برخی از بشاراتی را که بر مسیحایی از نسل داوود (علیه السلام) وارد شده است، بر عیسی (علیه السلام) منطبق کرد.(4)
در اعتقاد شیعیان هیچیک از پیامبران خدا، از جمله داوود (علیه السلام) و سلیمان (علیه السلام) به گناه آلوده نبودند و ساحت پدران پیامبران هم از گناهانی چون کفر و بت پرستی و آلودگی به شراب پاک بوده است.(5)
در منابع تاریخی قرن اول میلادی اشاره ای به عیسی (علیه السلام) و فعالیت های او نشده است. همین نکته سبب شده بود که برخی منتقدان اصولاً عیسای تاریخی را انکار کنند. نکته ی جالب و در عین حال تعجب برانگیز در منابع شیعه، وجود دو روایت است که کلید حل این معما را که چرا تا اوایل قرن دوم میلادی از عیسای پیامبر سخنی به میان نیامده است، به دست می دهند. در حدیث اول، امام باقر (علیه السلام) در پاسخ شخصی مسیحی که از فاصله ی زمانی میان عیسی (علیه السلام) و پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله وسلم) پرسیده بود، فرموده اند: «به اعتقاد من میان آن دو بزرگوار پانصد سال فاصله است و به اعتقاد تو ششصد سال.»(6) در روایت دوم هم امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: «میان عیسی (علیه السلام) و محمد (صل الله علیه وآله وسلم) پانصد سال فاصله است ...»(7) به جز این دو روایت که به صراحت به فاصله ی زمانی این دو پیامبر اشاره می کند، می توان قرائن دیگری را در روایات باز جست.(8)
بنابراین، می توان از راز نهفته ماندن عیسی (علیه السلام) در قرن اول پرده برداشت. در آن هنگام هنوز عیسایی متولد نشده و قیام نکرده بود. التزام به چنین مطلبی به معنای به هم ریختگی تمام حوادث تاریخی بعید می نماید. در عین حال که این روایت می تواند جرقه ای برای تحقیقات تاریخی بیشتر باشد، باید به این نکته توجه کرد که از نگاه بسیاری از علمای اسلامی اعتماد به روایاتی که قطعیت آن به اثبات نرسیده است، در امور تاریخی و اعتقادی پذیرفتنی نیست.
متون روایی ما تولد این پیامبر الهی را در ماه ذی الحجه بیان کرده اند، اما در تعیین روز ولادت نظر واحدی وجود ندارد.(9)
از موارد اختلاف موجود میان منابع اسلامی و کتاب مقدس می توان به محل ولادت عیسی (علیه السلام) اشاره کرد. آیات قرآنی بیانگر این واقعیت اند که عیسی (علیه السلام) در مکانی که با محل زندگانی مریم (س) فاصله ای داشت، متولد شد:
«فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیاً * فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ»(10)؛ (پس مریم به او آبستن شد (11)و هنگام وضع حمل به مکانی دور افتاده رفت تا درد زایمان، او را به سوی درخت نخلی کشاند).
«وَ آوَیناهُما إِلى رَبْوَة ذاتِ قَرار وَ مَعِین»(12)؛ (مریم و فرزندش را به سرزمین بلندی که دارای مکانی هموار و چشمه سار بود، منزل دادیم).
روایات بسیاری که در میان آنها احادیث موثق هم یافت می شود این مکان را بر بخشی از سرزمین عراق تطبیق کرده اند. در این مورد روایات به حدی گویا و متعدد است که می تواند اطمینان آور باشد. بنابراین، تولد این پیامبر در شهر بیت لحم، در منابع شیعه شاهدی ندارد.(13)
روایات ما در تفسیر دو آیه ی ذکر شده، مکان تولد عیسی (علیه السلام) را در حوالی کوفه،(14) حیره (مکانی قدیمی میان نجف و کوفه)(15) و نجف الکوفه(16) و آب گوارای ذکر شده در آیه را آب فرات دانسته اند. این سه مکان تقریباً در یک نقطه واقع و بر هم قابل تطبیق اند. برخی روایات هم کربلا(17) را محل ولادت عیسی (علیه السلام) و مکانی می دانند که مریم (علیها السلام) پس از ولادت فرزندش خود را در آنجا شستشو داد. این مکان امروزه در حدود 70 کیلومتر با کوفه فاصله دارد و به همین دلیل به نظر می رسد با روایات قبلی ناهماهنگ باشد، اما اگر مراد از کربلا مناطق نزدیک به آن باشد، با روایات قبل قابل جمع است.(18)
روایات دیگری هم تولد عیسی (علیه السلام) را در ارض براثا تعیین می کنند(19) که در اطراف بغداد است. در هیچیک از این روایات به این نکته اشاره نشده است که مریم (علیها السلام) خود را چگونه به این سرزمین رسانید و اینکه آیا طی این مسافت به گونه ای اعجازانگیز بوده است و یا به شکل معمول؛ به نظر می رسد انگیزه ی مریم (علیها السلام) از خروج از وطن و تن سپردن به چنین مسافتی گریز از اتهامات مردم بوده است. داستان حاملگی مریم (علیها السلام) در عین پاکدامنی تا زمان حمل و حوادث پس از آن به گونه ای زیبا در سوره ی مریم (علیها السلام) تصویر شده است:
«و در این کتاب از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود، در مکانی شرقی، به کناری شتافت و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت. پس روح خود را به سوی او فرستادیم تا به (شکل) بشری خوش اندام بر او نمایان شد. (مریم) گفت: «اگر پرهیزکاری، من از تو به خدای رحمان پناه می برم.» گفت: «من فقط فرستاده ی پروردگار توام، برای این که به تو پسری پاکیزه ببخشم.» گفت: « چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست بشری به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟» گفت: «(فرمان) این چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است، و تا او را نشانه ای بر مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم، و (این) دستوری قطعی بود.» پس (مریم) به او (عیسی) آبستن شد و با او به مکان دور افتاده ای پناه جست تا درد زایمان، او را به سوی تنه ی درخت خرمایی کشانید و گفت: «ای کاش، پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم. پس از زیر (پای) او (فرشته) وی را ندا داد که غم مدار، پروردگارت زیر (پای) تو چشمه ی آبی پدید آورده است. و تنه ی درخت خرما را به طرف خود (بگیر و) بتکان، بر تو خرمای تازه می ریزد. و بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر از آدمیان کسی را دیدی، بگوی من برای (خدای) رحمان روزه نذر کرده ام و امروز مطلقاً با انسانی سخن نخواهم گفت. پس (مریم) در حالی که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم، به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شده ای. ای خواهر هارون،(20) پدرت مرد بدی نبود و مادرت (نیز) بدکاره نبود. (مریم) به سوی (عیسی) اشاره کرد. گفتند: چگونه با کسی که گهواره (و) کودک است سخن بگوییم؟ (کودک) گفت: منم بنده ی خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است و هرجا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شود. این است (ماجرای) عیسی پسر مریم (علیه السلام)، (همان) گفتار درستی که در آن شک می کنند.»(21)
در سخنان عیسی (علیه السلام) در گاهواره چند نکته مهم قابل توجه است: اول آن که؛ خداوند علم به کتاب آسمانی خود را در بدو تولد به عیسی (علیه السلام) داده و او را مقام نبوت بخشیده است.
دوم آن که، عیسی (علیه السلام) موجودی مبارک است و به هر جا که پای گذارد آثار رحمت و برکتش به مردم می رسد.
سوم آن که، خداوند او را به نماز و زکات سفارش بلیغ کرده است.
چهارم آن که، رابطه ی عیسی (علیه السلام) با مادرش را رابطه ی مبتنی بر نیکی و فرمانبرداری تصویر کرده است و بالاخره آن که عیسی (علیه السلام) در سه مقطع مهم و مشقت زا، یعنی زمان تولد، زمان مرگ و زمان رستاخیز در امنیت و سلامتی از ناحیه ی خداوند قرار داده شده است.
در قرآن کریم از عیسی (علیه السلام) با نام های مسیح،(22) روح الله،(23) عبدالله،(24) مبارک(25) و کلمة الله،(26) یاد شده است. عیسی (علیه السلام) را از آن رو کلمة الله خوانده اند که با اراده ی مخصوص خدوند (کلمه ی تکوینی کُن) و به گونه ای خارق العاده متولد شده است.(27) در منابع روایی نیز روح الله(28) لقب عیسی بن مریم است. از دیگر القاب وی می توان معلّم الخیر (استاد نیکی)(29) و روح الامین(30) اشاره کرد.
مطالعه منابع اسلامی اطلاعات مفیدی در مورد شخصیت عیسی بن مریم (ع) به دست می دهد. او همچون برخی پیامبران دیگر مختون به دنیا آمد(31) و در گاهواره بود که نبوت خود را اعلام کرد.(32) در سه سالگی حجت خدا بر بندگان و حتی یحیی (ع) بود(33) و در هفت سالگی به رسالت رسید. (34) در همان سال برخی معجزات از وی ظاهر شد.(35) اما در سی سالگی بود که مأموریت یافت رسالت خود را به بنی اسرائیل آشکار سازد.(36) در کوه ساعیر بود که از سوی خداوند به وی وحی رسید(37) و در زمان عروج به آسمان سی و سه سال داشت.(38)
از نظر ظاهری دارای قامتی میانه، سیمایی سفید مایل به سرخی و موهای مجعد بود.(39) از لحاظ ویژگی های اخلاقی و زهد(40) و ورع(41) و کثرت عبادت(42) مثال زدنی بود. بسیار روزه می گرفت، لباس خشن می پوشید و نان جو می خورد. نه خانه ای داشت و نه فرزندی و تا آخر عمر به دنبال هیچ صیدی نیفتاد. آنگاه که آفتاب غروب می کرد، هرجا که بود به نماز می ایستاد و در حال عبادت بود تا خورشید طلوع می کرد. به مجالس اسرائیلیان وارد می شد؛ و به هر که محتاج بود رسیدگی می کرد. در هیچ مکانی توقف نمی کرد، مگر آن که دو رکعت نماز به جا می آورد و این سیره را تا زمانی که خدا وی را به سوی خویش خواند، رها نکرد.(43) برای خود غذایی ذخیره نمی کرد و می فرمود: «همان خداوندی که غذای صبح مرا داده است، شامگاهان نیز مرا طعام خواهد داد.»(44)
علی (علیه السلام) در وصف عیسی (علیه السلام) فرموده اند: «سنگ را بالش خود می ساخت، لباس خشن می پوشید و غذایی ناگوار (بدون خورشت) می خورد و خورشت غذایش گرسنگی بود. نه همسری داشت که فریفته اش سازد و نه فرزندی که اندوهناکش کند و نه مالی که وی را به خود مشغول سازد و نه طمعی که خوارش نماید. مرکبش دو پایش و خدمتکارش دستانش بودند.»(45)
او از نگاه شهوت آلود و معاشرت با زنان شدیداً گریزان بود.(46) این ویژگی عیسی (ع) با آنچه در انجیل یوحنا که در مورد شستشوی پای او با گیسوان زنی به نام مریم خواهر ایلعازر، نقل شده است،(47) تعارض آشکاری دارد.
عیسی (علیه السلام) دو حرف از اسم اعظم خداوند را می دانست و با همین دو حرف مردگان را زنده می ساخت و بیماران را شفا می بخشید.(48) او معاصر با یحیی (علیه السلام) (49) و برخوردار از پشتیبانی وی بود. این دو پیامبر با یکدیگر مصاحبت و فعالیت داشتند.(50) یحیی (ع)، پیامبر همیشه گریان خدا، از خوف خداوند آرام و قرار نداشت و هرگز نمی خندید؛ اما عیسی (علیه السلام) خنده را با گریه می آمیخت. گاهی لبخند بر لبان داشت و گاه می گریست. این ویژگی عیسی (علیه السلام) بر ویژگی یحیی (علیه السلام) برتری داشت.(51)
بر انگشتری عیسی (علیه السلام) این جمله نقش بسته بود: «خوشا بر کسی که به خاطر او یاد خدا زنده گردد و وای بر آن کس که به خاطر او یاد خدا فراموش شود.»(52) عیسی (علیه السلام) در ماه ذی الحجه حج به جا می آورد و لبیک گویان به سمت کعبه می شتافت.(53) جدّش ابراهیم (ع) صدها سال پیشتر مردم را برای حج به خانه ی خدا فرا خوانده بود(54) و پیامبران پس از وی در صورت توان حج به جای می آوردند.
در میان پیامبران خدا، عیسی (علیه السلام) در زمره ی پنج پیامبر اولوالعزمی است که در صفاتی چون تقوا و توجه به خداوند، صبر و عفو گناهان دیگران سرآمد پیامبران بودند.(55) گرچه مخالفان این پیامبر بزرگ او را همچون پیامبر خاتم به سحر و جادو متهم کردند،(56) استهزای مخالفان لحظه ای تردید در پیگیری رسالتش در پی نداشت.
در روش عملی عیسی (علیه السلام) علاوه بر صبر، زهد و عبادت، چهار ویژگی تواضع، محبت به مؤمنان، مقابله با ستمگران و اعتراض به فساد روحانیت یهود بسیار مشهود است. او در جلسه ای که با حواریان داشت، خود برای آنان غذا تهیه کرد و دستان آنها را شست تا تواضع را به آنان بیاموزد.(57) به حواریان گفت: من دنیا را در چشم شما خوار کردم و بر زمین زدم. مبادا پس از من آن را از زمین بلند کنید.(58)
او بارها با جملات پی در پی خود روحانیت یهود را به فساد، حرام خواری و ضعف فضائل اخلاقی متهم کرده بود.(59) از نگاه وی مشکل اساسی روحانیت یهود، علاوه بر کم توجهی به احکام شریعت موسوی، نیامیختن شریعت با فضائل اخلاقی بود. این نکته سبب شده بود که شریعت زدگی و تقدس مآبی شیوه ی رایج در سازمان روحانیت یهود باشد. شاید به همین دلیل بود که تعالیم وی از رنگ و بوی اخلاقی و معنوی خاصی برخوردار بود.
عیسی (علیه السلام) برای تبلیغ رسالت خود بسیار مسافرت می کرد(60) و در قالب مثال موعظه می فرمود.(61)
تأکید بر توحید و یکتاپرستی، تأکید بر بندگی خود در برابر خدا، توجه به اخلاق در کنار حقوق و عدالت محوری از مهم ترین آموزه های تبلیغی عیسی (علیه السلام) بود.
کتاب مقدس اعلام قریب الوقوع بودن ملکوت خدا را از مهم ترین پیام های تبلیغی عیسی (علیه السلام) دانسته است. با توجه به آیات قرآن و روایات مختلف می توان دریافت که این بشارت در حقیقت بشارت ظهور پیامبر آخر الزمان(62) و شریعتی فراگیر و فرهنگی نوین است.(63)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.