پاسخ اجمالی:
خدای متعال در آیه 88 سوره «حجر» به پیامبر (ص) مى فرماید: «هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروه هائى از کفار داده ایم میفکن». سپس اضافه مى کند: «هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمتهاى مادى که در دست آنهاست، غمگین مباش». چرا که: اولا: این نعمتهاى مادى نه پایدارند، نه خالى از درد سر، حتى در بهترین حالاتش نگاهدارى آن سخت مشکل است، بنابراین، چیزى نیست که چشم تو را به سوى خود جلب کند. ثانیا: چشم به امکانات دیگران دوختن، مایه انحطاط و عقب ماندگى است.
پاسخ تفصیلی:
از جمله أهداف نبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) که در آیه 88 سوره «حجر» به آن اشاره شده: دل نبستن به دنیا است، خداى متعال در این آیه دو دستور مهم به پیامبر (صلى الله علیه وآله) مى دهد؛ نخست مى گوید: (هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروه هائى از کفار داده ایم میفکن)؛ «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ».
این نعمتهاى مادى نه پایدارند، نه خالى از درد سر، حتى در بهترین حالاتش نگاهدارى آن سخت مشکل است، بنابراین، چیزى نیست که چشم تو را به سوى خود جلب کند، و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) که خدا به تو داده است، قابل اهمیت باشد.
سپس اضافه مى کند: (هرگز به خاطر این مال و ثروت و نعمتهاى مادى که در دست آنهاست، غمگین مباش)؛ «وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ».
در حقیقت، دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمتهاى مادى است، و دستور دوم، درباره غم نخوردن در برابر محرومیت از آن است.
این احتمال نیز در تفسیر جمله «وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ» داده شده است که: اگر آنها به تو ایمان نمى آورند، غمگین مباش، زیرا ارزش و لیاقتى ندارند، ولى تفسیر اول با جمله هاى قبل مناسبتر به نظر مى رسد.
به هر حال، نظیر همین مضمون در سوره «طه»، آیه 131 به طور واضحتر آمده است: «وَ لاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى»؛ (چشم خود را به نعمتهائى که به گروه هائى از آنها داده ایم نیفکن، اینها گل هاى زندگى دنیاست [گلهائى ناپایدار که زود پژمرده و پرپر مى شوند]، اینها به خاطر آن است که مى خواهیم آنها را با آن بیازمائیم، آنچه خدا به تو روزى داده است براى تو بهتر و پایدارتر است).
نکته اى که باید به آن توجه نمود این است که: چشم به امکانات دیگران دوختن، مایه انحطاط و عقب ماندگى است. توضیح این که:
بسیارند افراد تنگ نظرى که همیشه مراقب این و آن هستند که اینها چه دارند و آنها چه دارند؟
و مرتباً وضع مادى خویش را با دیگران مقایسه مى کنند، و از کمبودهاى مادى در این مقایسه رنج مى برند هر چند آنها این امکانات را به بهاى از دست دادن ارزش انسانى و استقلال شخصیت به دست آورده باشند.
این طرز تفکر که نشانه عدم رشد کافى و احساس حقارت درونى و کمبود همت مى باشد، یکى از عوامل مؤثر عقب ماندگى در زندگى ـ حتى در زندگى مادى ـ خواهد بود.
کسى که در خود احساس شخصیت مى کند به جاى این که گرفتار چنین مقایسه زشت و رنج آورى شود، نیروى فکرى و جسمانى خویش را در راه رشد و ترقى خویشتن به کار مى گیرد، و به خود مى گوید: من چیزى از دیگران کمتر ندارم و دلیلى ندارد که نتوانم از آنها پیشرفت بیشترى کنم؛ من چرا چشم به مال و مقام آنها بدوزم من خودم بهتر و بیشتر، تولید مى کنم.
اصلاً زندگى مادى هدف و همت او نیست، او آن را مى خواهد اما تا آنجا که به معنویت او کمک کند، و به دنبال آن مى رود اما تا آنجا که استقلال و آزادگى او را حفظ کند، نه حریصانه به دنبال آن مى دود، و نه همه چیزش را با آن مبادله مى کند که این مبادله آزاد مردان و بندگان خدا نیست، و نه کارى مى کند که نیازمند دیگران گردد.
در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ رَمى بِبَصَرِهِ ما فِى یَدَىْ غَیْرِهِ کَثُرَ هَمُّهُ وَ لَمْ یَشْفِ غَیْضُهُ»؛ (کسى که چشم خود را به آنچه در دست دیگران است بدوزد، همیشه اندوهگین و غمناک خواهد بود، و هرگز آتش خشم در دل او فرو نمى نشیند)!.(1)،(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.