پاسخ اجمالی:
بنابر آنچه از آیات قرآن بر می آید، خداوند به حضرت داود(ع) مواهب بسیار مادی و معنوی عنایت کرده بود که بعضی از آنها عبارتند از: مقام نبوت، علم وافر، آگاهی از زبان پرندگان، معجزات مختلف، صوت و آهنگ بسیار زیبا، قدرت بر قضاوت عادلانه، هم آوایی کوهها و پرندگان با داود(ع) به هنگام ذکر و تسبیح الهی و نرم شدن آهن در دستان او.
پاسخ تفصیلی:
«داود» پیامبر(علیه السلام) مشمول مواهب بسیارى، ـ چه در جنبه معنوى و چه در جنبه مادى ـ از سوى پروردگار شده بود، که آیات قرآن گویاى آن است:
در یک جا مى گوید: (ما به او و فرزندش علم وافرى دادیم، و آنها گفتند: خدا را سپاس، که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش فضل و برترى بخشیده است)؛ «وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى کَثِیر مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ».(1)
در جائى دیگر، مخصوصاً روى آگاهى از سخن گفتن حیوانات تکیه شده، و به عنوان یک فضیلت بزرگ، مطرح گردیده: «یا أَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْء إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ»؛ (اى مردم سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از همه چیز به ما بهره داده، این فضیلت آشکارى) (از سوى پروردگار است).(2)
معجزات مختلفى که در ذیل آیه 10 سوره «سبأ» از آن سخن به میان آمده، بخشى از آن فضائل است، و نیز صوت و آهنگ بسیار زیبا، و قدرت بر قضاوت عادلانه که در سوره «ص» به آن اشاره شده، بخشى دیگر از این فضل الهى محسوب مى شود، و از همه مهمتر فضیلت نبوت و رسالت بود که خدا در اختیار «داود» گذاشت.
از جمله معجزات او این بود که: «ما به کوهها گفتیم: با داود هم صدا شوید، و همچنین شما اى پرندگان با او هم آواز گردید» و هر گاه او ذکر و تسبیح خدا مى گوید زمزمه را سر دهید «یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ».
گر چه، همه ذرات جهان ذکر، تسبیح و حمد خدا مى گویند، خواه داودى با آنها همصدا بشود، یا نشود، ولى امتیاز «داود» این بود که: به هنگام بلند کردن صدا و سردادن نغمه تسبیح، آنچه در کمون و درون این موجودات بود، آشکار مى گشت، و زمزمه درونى، به نغمه برونى تبدیل مى شد، همان گونه که در مورد تسبیح «سنگریزه» در دست پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز در روایات آمده است.
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّهُ خَرَجَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ کانَ إِذا قَرَأَ الزَّبُورَ لایَبْقى جَبَلٌ وَ لا حَجَرٌ وَ لا طائِرٌ إِلاّ أَجابَهُ»!؛ (داود، به سوى دشت و بیابان خارج گردید، در حالى که زبور قرائت مى کرد و هنگامى که زبور را تلاوت مى کرد، هیچ کوه و سنگ و پرنده اى نبود، مگر این که با او همصدا مى شد).(3)
بعد از ذکر این فضیلت معنوى، به ذکر یک فضیلت مادى پرداخته، مى گوید: (و ما آهن را براى او نرم کردیم)؛ وَ «أَلَنّا لَهُ الْحَدِیدَ».
ممکن است گفته شود: خداوند به صورت اعجاز مانندى، روش نرم کردن آهن را به داود تعلیم داد، آن چنان که بتواند از آن مفتول هاى نازک و محکمى براى بافتن زره بسازد، و یا گفته شود: قبل از «داود» براى دفاع در جنگها از صفحات آهن استفاده مى شد، که هم سنگین بود و هم اگر آن را به خود مى بستند چنان خشک و انعطاف ناپذیر بود، که جنگجویان را سخت ناراحت مى کرد، هیچ کس تا آن روز نتوانسته بود، از مفتول هاى باریک و محکم آهن، چیزى همچون زره ببافد، که همچون لباس به راحتى در تن برود، و با حرکات بدن نرم و روان باشد.
ولى ظاهر آیه این است که: نرم شدن آهن در دست «داود»، به فرمان الهى و به صورت اعجاز انجام مى گرفت، چه مانعى دارد، همان کسى که به کوره داغ خاصیت نرم کردن آهن را داده، همین خاصیت را به شکل دیگر در پنجه هاى «داود»(علیه السلام) قرار دهد؟ در بعضى از روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است.(4)
در حدیثى آمده است: خداوند به «داود» وحى فرستاد: «نِعْمَ الْعَبْدُ أَنْتَ إِلاّ أَنَّکَ تَأْکُلُ مِنْ بَیْتِ المالِ فَبَکى داوُدُ أَرْبَعِیْنَ صَباحاً فَاَلانَ اللّهُ لَهُ الْحَدِیدَ وَ کانَ یَعْمَلُ کُلَّ یَوْم دِرْعاً... فَاسْتَغْنى عَنْ بَیْتِ الْمالِ»؛ (تو بنده خوبى هستى، جز این که از بیت المال ارتزاق مى کنى، داود 40 روز گریه کرد (و از خدا راه حلى خواست) خداوند، آهن را براى او نرم کرد، او هر روز یک زره مى ساخت... و به این وسیله از بیت المال بى نیاز شد).(5)
درست است که بیت المال، مصرف کسانى است که خدمت بدون عوض، به جامعه مى کنند، و بارهاى زمین مانده مهم را بر مى دارند، ولى، چه بهتر که انسان بتواند، هم این خدمت را بکند، و هم از کدّ یمین ـ در صورت توانائى ـ امرار معاش نماید، و «داود» مى خواست چنین بنده ممتازى باشد.
به هر حال داود از این توانائى که خدا به او داده بود، در بهترین طریق یعنى ساختن «وسیله جهاد»، آن هم وسیله حفاظت در برابر دشمن، استفاده مى کرد، و هرگز از آن در وسائل عادى زندگى بهره گیرى ننمود، و تازه از در آمد آن ـ طبق بعضى از روایات ـ علاوه بر این که زندگى ساده خود را اداره مى کرد، چیزى هم به نیازمندان انفاق مى نمود،(6) اضافه بر اینها فایده دیگر این کار، آن بود که معجزه اى گویا براى او محسوب مى شد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.