پاسخ اجمالی:
در اسلام نیز جهانگردى وجود دارد، و به آن اهمیت زیادى داده شده، اما نه بسان توریست هاى هوسران و هوسباز امروز، بلکه براى تحقیق و بررسى آثار و سرنوشت پیشینیان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و این همان چیزى است که قرآن نام آن را «سیر فى الارض» گذارده و طى آیات متعددى به آن دستور داده است. متأسفانه از طرف مسلمانان به این دستور زنده اسلامى نیز مانند بسیارى از دستورات فراموش شده دیگر، توجهى نمى شود.
پاسخ تفصیلی:
آثارى که در نقاط مختلف روى زمین از دورانهاى قدیم باقى مانده اسناد زنده و گویاى تاریخ هستند، و حتى ما از آنها بیش از تاریخ مدون بهره مند مى شویم.
آثار باقى مانده از دوران هاى گذشته، اشکال و صور و نقوش روح و دل و تفکرات و قدرت و عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان مى دهد، در صورتى که تاریخ فقط حوادث وقوع یافته و عکس هاى خشک و بى روح آنها را مجسم مى سازد.
آرى ویرانه کاخ هاى ستمگران، و بناهاى شگفت انگیز اهرام مصر و برج بابل و کاخ هاى کسرى و آثار تمدن قوم سبأ و صدها نظائر آن که در گوشه و کنار جهان پراکنده اند، هر یک در عین خاموشى، هزار زبان دارند و سخن ها مى گویند، و اینجا است که شاعران نکته سنج، به هنگامى که در برابر خرابه هاى این کاخ ها قرار مى گرفتند، تکان شدیدى در روح خود احساس کرده و اشعار شورانگیزى مى سرودند، چنان که «خاقانى» و شعراى معروف دیگرى این آوازها را از درون ذرات کاخ شکست خورده کسرى و مانند آن با گوش جان شنیده، و آنها را در شاهکارهاى ادبى سرودند. (1)
مطالعه یک سطر از این تاریخ هاى زنده، معادل مطالعه یک کتاب قطور تاریخى است و اثرى که این مطالعه در بیدارى روح و جان بشر دارد، با هیچ چیز دیگرى برابرى نمى کند؛ زیرا هنگامى که در برابر آثار گذشتگان قرار مى گیریم گویا یک مرتبه ویرانه ها همه جان مى گیرند و استخوان هاى پوسیده از زیر خاک زنده مى شوند، و جنب و جوش پیشین خود را آغاز مى کنند.
بار دیگر نگاه مى کنیم همه را خاموش و فراموش شده مى بینیم و مقایسه این دو حالت نشان مى دهد افراد خودکامه چه کوتاه فکرند که براى رسیدن به هوس هاى بسیار زودگذر، آلوده هزاران جنایت مى شوند.
لذا قرآن مجید دستور مى دهد: مسلمانان در روى زمین به سیر و سیاحت بپردازند و آثار گذشتگان را در دل زمین و یا در روى خاک با چشم خود ببینند و از مشاهده آن عبرت گیرند.
آرى، در اسلام نیز جهانگردى وجود دارد، و به آن اهمیت زیادى داده شده، اما نه بسان توریست هاى هوسران و هوسباز امروز، بلکه براى تحقیق و بررسى آثار و سرنوشت پیشینیان و مشاهده آثار عظمت خداوند در نقاط مختلف جهان، و این همان چیزى است که قرآن نام آن را «سیر فى الارض» گذارده و طى آیات متعددى به آن دستور داده است از جمله:
1- «قُلْ سیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمین»؛ (بگو: بروید در روى زمین گردش کنید سپس بنگرید عاقبت و سرانجام گناهکاران چگونه بوده است). (2)
2 ـ «قلْ سیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْق»؛ (بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است). (3)
3- «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِه»؛ (آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل هائى داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؟)، (4) و آیات دیگر. (5)
این آیه مى گوید: این جهانگردى معنوى و سیر در ارض، قلب انسان را دانا، چشم انسان را بینا و گوش او را شنوا مى گرداند، و از خمودى و جمود، رهائى مى بخشد.
متأسفانه از طرف مسلمانان به این دستور زنده اسلامى نیز مانند بسیارى از دستورات فراموش شده دیگر، توجهى نمى شود، حتى جمعى از علماء و دانشمندان اسلامى گویا در محیط فکر خود، زمان و مکان را متوقف ساخته، و در عالمى غیر از این عالم زندگى مى کنند، از تحولات اجتماعى دنیا بى خبرند و به کارهاى جزئى و کم اثر که در مقابل کارهاى اصولى و اساسى ارزش چندانى ندارد خود را مشغول ساخته اند.
در دنیائى که حتى پاپ ها و کاردینال هاى مسیحى که بعد از قرن ها انزوا و گوشه گیرى و قطع ارتباط با دنیاى خارج، به سیر در ارض مى پردازند تا نیازمندى هاى زمان را درک کنند، آیا نباید مسلمانان به این دستور صریح قرآن عمل کنند و خود را از تنگناى محیط محدود فکرى به در آورند، تا تحول و جنبشى در عالم اسلام و مسلمین پدید آید؟ (6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.