پاسخ اجمالی:
اگر در مواردی دعای انسان مستجاب نمی شود به دلیل آن است که در تشخیص مصالح و مفاسد خود دچار اشتباه گردیده، زیرا گاهی با تمام وجود درخواستی را از خداوند دارد، که به هیچ وجه صلاح او نیست. از سوی دیگر، عجول بودن انسان، براى کسب منافع بیشتر و شتاب زدگى او در تحصیل خیر و منفعت، سبب مى شود که بدون بررسی تمام جوانب مسائل، نتواند خیر واقعى را تشخیص داده و هوى و هوس هاى سرکش، حقیقت را در نظرش دگرگون سازد، و به دنبال شرّ برود.
پاسخ تفصیلی:
بسیار مى شود که انسان دعا می کند اما مستجاب نمی شود ، سر منشا آن اینست که او در تشخیص مصالح و مفاسد خود به اشتباه مى افتد، گاه با تمام وجودش مطلبى را از خدا مى خواهد، که به هیچ وجه صلاح او نیست، حتى ممکن است خود او بعداً واقف به چنین امرى بشود، این درست به این مى ماند که گاهى بیمار، یا کودک غذاهاى رنگینى از پرستاران خود مى طلبد، که اگر به خواسته او عمل کنند، بیماریش افزون مى شود، و یا حتى جان او را به خطر مى افکند، در اینگونه موارد، خداوند رحیم و مهربان، دعا را مستجاب نمى کند و براى آخرت او ذخیره مى سازد.
مرحوم «طبرسى» در «احتجاج» از امام صادق(علیه السلام) ، چنین نقل مى کند: «إِنَّهُ سُئِلَ أَ لَیْسَ یَقُولُ اللَّهُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؟ وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ یَدْعُوهُ وَ لایُجابُ لَهُ، وَ الْمَظْلُومَ یَسْتَنْصِرُهُ عَلى عَدُوِّهِ فَلایَنْصُرُهُ، قالَ وَیْحَکِ! ما یَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَجابَ لَهُ، أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعائُهُ مَرْدُودٌ إِلى أَنْ یَتُوبَ، وَ أَمَّا الْمُحِقُّ فَإِذا دَعَا اسْتَجابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ، أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَواباً جَزِیلًا لِیَومِ حاجَتِهِ إِلَیْهِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الامْرُ الَّذِى سَئَلَ الْعَبْدُ خَیْراً لَهُ إِنْ أَعْطاهُ أَمْسَکَ عَنْهُ»(1)؛ (از آن حضرت سؤال کردند، آیا خداوند نمى فرماید: دعا کنید تا براى شما اجابت کنم؟ در حالى که افراد مضطرى را مى بینیم که دعا مى کنند، و به اجابت نمى رسد، و مظلومانى را مى بینیم که از خدا پیروزى بر دشمن مى طلبند، ولى آنها را یارى نمى کند؟
امام فرمود: واى بر تو! هیچ کس او را نمى خواند مگر این که اجابت مى کند، اما ظالم دعاى او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حق، هنگامى که دعا کند، اجابت مى فرماید و بلا را از او برطرف مى سازد، به طورى که گاه خود او نمى داند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن (روز قیامت) ذخیره مى کند، و هرگاه چیزى را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد، خوددارى مى فرماید).(2)
علاوه بر این خداوند در سوره بقره (آیه 216) مى فرماید: (چه بسا شما از چیزى اکراه داشته باشید در حالى که براى شما خیر است و مایه سعادت و خوشبختى)؛ «وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» و (چه بسا چیزى را دوست داشته باشید و آن براى شما شرّ است)؛ «وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» و در پایان مى فرماید: (و خدا مى داند و شما نمى دانید)؛ «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ».
پروردگار جهان با این لحن قاطع مى فرماید: افراد بشر نباید تشخیص خودشان را در مسائل مربوط به سرنوشتشان حاکم سازند؛ چرا که علم آنها از هر نظر محدود و ناچیز است و معلوماتشان در برابر مجهولات، همچون قطرهاى در برابر دریاست.
همان گونه که در قوانین تکوینى خداوند از اسرار آفرینش همه اشیاء با خبر نیستند و گاه چیزى را بى خاصیت مى شمرند، در حالى که پیشرفت علوم فواید مهم آن را آشکار مى سازد، همچنین در قوانین تشریعى بسیارى از مصالح و مفاسد را نمى دانند لذا ممکن است چیزى را ناخوشایند دارند در حالیکه سعادت آنها در آن است یا از چیزى خشنود باشند در حالى که بدبختى آنها در آن است. (3)
آری گاهی اوقات انسان مصالح خود را تشخیص نمی دهد و در آنچه برای او خیر است ، دچار اشتباه می شود و همانگونه که از خداوند امر خیری را طلب می کند ، شرور را می طلبد، چنانکه خداوند در سوره اسراء (آیه 11) چنین مى فرماید: (انسان همان گونه که نیکى ها را طلب مى کند، به خاطر دست پاچگى و عدم مطالعه کافى، به طلب بدى ها برمى خیزد)؛ «وَ یَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ»! (چرا که انسان ذاتاً عجول است)؛ «و کانَ الإِنْسانُ عَجُولًا».
در حقیقت، عجول بودن انسان، براى کسب منافع بیشتر و شتاب زدگى او در تحصیل خیر و منفعت، سبب مى شود که: تمام جوانب مسائل را مورد بررسى قرار ندهد، چه بسیار مى شود که با این عجله، نتواند خیر واقعى خود را تشخیص دهد، بلکه، هوى و هوس هاى سرکش، چهره حقیقت را در نظرش دگرگون سازد، و به دنبال شرّ برود.
و در این حال، همان گونه که: انسان، از خدا تقاضاى نیکى مى کند، بر اثر سوء تشخیص خود، بدى ها را از او تقاضا مى کند و همان گونه که براى نیکى تلاش مى کند، به دنبال شرّ و بدى مى رود و این بلاى بزرگى است براى نوع انسان ها و مانع عجیبى است در طریق سعادت.
چه بسیارند کسانى که بر اثر شتاب زدگى خود را به پرتگاه هاى خطرناک افکنده اند به گمان این که به محل امن و امان مى روند، در بیراهه ها گام گذارده اند به تصور این که به سوى منزل سعادت پیش مى روند، در زشتى ها و بدبختى ها غوطه ور شده اند به پندار این که در مسیر افتخار راه مى روند و این نتیجه شوم عجله و شتابزدگى است.
چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: «وَ اعْرِفْ طریقَ نَجَاتِکَ وَ هَلاکِکَ کَى لا تَدْعُوَ اللَّهَ بِشَیْءٍ عَسى فِیهِ هَلاکُکَ وَ أَنْتَ تَظُنُّ ان فِیهِ نَجاتَکَ قالَ اللَّهُ تَعالى: «وَ یَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الإِنْسانُ عَجُولًا»»؛ (راه نجات و هلاک خود را درست بشناس، مبادا از خدا چیزى بطلبى که نابودى تو در آن است، در حالى که گمان مى برى، نجات تو در آن است، خداوند متعال مى گوید: انسان دعاى شر مى کند آن گونه که دعاى خیر مى کند؛ چرا که انسان، عجول است».(3)
بنابراین، تنها راه رسیدن به خیر و سعادت آن است که: انسان در هر کار قدم مىگذارد، با نهایت دقت و هوشیارى و دور از هر گونه عجله و شتابزدگى تمام جوانب را بررسى کند و خود را در انتخاب راه، از هر گونه پیش داورى و قضاوت هاى آمیخته با هوى و هوس بر کنار دارد، از خدا در این راه یارى بطلبد تا راه خیر و سعادت را بیابد و در پرتگاه و بیراهه گام ننهد.(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.