پاسخ اجمالی:
ممکن است در گذشته دانشمندی بر این باور بود که، آنچه را از طریق حواس نمی توان درک کرد، وجود ندارد، امّا امروزه بر اثر پیشرفت علوم ثابت شده که موجوداتى که در عالم، قابل احساس نیستند به مراتب از آنچه تا کنون درک شده بیشتر و فراوان ترند. پژوهشگران در فیزیک، اصول رنگها را هفت رنگ بیشتر نمی دانند که نخستین آنها رنگ سرخ و آخرین آنها بنفش است، ولى در ماوراى آنها هزاران رنگ قرار دارد که براى ما قابل درک نیست. بنابراین هرگز نمى توان محسوس نبودن چیزى را دلیل بر نبودن آن دانست.
پاسخ تفصیلی:
خوشبختانه علوم مادّى با طرح مسائلى ـ که بهترین ابزار براى نفى عقیده مادّى گرى و الحاد است ـ گور خود را با دست خود کنده است.
شاید در گذشته یک دانشمند مى توانست بگوید: آنچه را که حواس درک نکرده، قبول ندارم، امّا امروزه بر اثر پیشرفت علوم ثابت شده است که:
موجوداتى که در عالم، قابل احساس نیستند به مراتب از آنچه تا کنون درک شده بیشتر و فراوان ترند. در دل طبیعت آن قدر موجود هست که با هیچ یک از حواس درک نمى شوند و موجودات درک شده در مقابل آنها حکم صفر را دارند!
به عنوان مثال به چند نمونه زیر توجّه فرمایید:
الف) در فیزیک به ما مى گویند: اصول رنگ ها هفت رنگ بیشتر نیست که نخستین آنها رنگ سرخ و آخرین آنها بنفش است، ولى در ماوراى آنها هزاران رنگ قرار دارد که براى ما قابل درک نیست و حدس مى زنند که ممکن است بعضى از حیوانات تعدادى از آنها را ببینند.
ب) اگر امواج صوت، تعداد ارتعاششان در ثانیه بین 16 تا 20000 باشد، براى ما قابل درک است و بیشتر یا کمتر از آن، براى ما قابل درک نیست.
ج) آنچه را که ما از امواج نور درک مى کنیم، امواجى است که فرکانس آن میان 458 تا 727 تریلیون در ثانیه است و کمتر و بیشتر از آن براى ما قابل رؤیت نیست.
د) همه مى دانیم که جانداران ذرّه بینى (ویروس ها و باکترى ها) تعدادشان به مراتب از انسان ها بیشتر است و با چشم غیر مسلّح قابل درک نیستند. چه بسا جانداران کوچک ترى هم باشند که علم هنوز به وجود آنها پى نبرده است.
بنابراین هرگز نمى توان محسوس نبودن چیزى را دلیل بر نبودن آن دانست و چه بسیارند امور غیر محسوس که دنیا را پر کرده و حواسّ ما از درک آن عاجز است!(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.