پاسخ اجمالی:
با مطالعه جهان هستى در می یابیم که همه موجودات تحت یک برنامه و نظم اساسى قرار دارند. دانشمندان علوم طبیعى، به عنوان کاشف این اسرار، باید پیش از همه، به آن مبدأ قدرت، ایمان بیاورند، زیرا آنان مطالعه کنندگان و حل کنندگان مجهولات جهان هستى هستند، اما برخی از آنان همانند ساحل نشینانی که آب دریا را نشناخته اند، به خدا ایمان ندارند. در این میان بسیارى از دانشمندان علوم طبیعى، با کمال صراحت، اعتقاد خود را به خدا اعلام نموده اند، همانند: هرشل، دونالد هانرى پورتر، پاسکال و... .
پاسخ تفصیلی:
از اشکالى که ممکن است خاطر بعضى را ناراحت سازد ـ چنان که ناراحت ساخته است ـ این است که به راستى اگر سراسر جهان هستى را نظم و دقّت فرا گرفته و این همه موجود ـ از بى نهایت کوچک تا بى نهایت بزرگ ـ تحت یک برنامه و نظم اساسى قرار دارد و همه جاى آن سرشار از اسرار و نمونه هاى آشکار علم و قدرتى مى باشد که به طور روشن از یک منبع و یک وجود بى نهایت حکایت مى کند، پس چرا دانشمندان علوم طبیعى ـ که خود کاشف این همه اسرار بوده اند و باید قبل از هر کس به نتیجه آن معتقد شوند ـ به آن مبدأ قدرت، ایمان نیاورده اند؟!
شما مى گویید که هر قدر علم پیشروى کند و پرده از روى مجهولات کنار بزند، راه خداشناسى براى ما هموارتر گشته و ما را به هزاران دلیل خداشناسى آشنا مى سازد، آیا نباید آنان که خود از مطالعه کنندگان و حل کنندگان مجهولات جهان هستى هستند، زودتر از هر کس به خدا و مبدأ بزرگ هستى متوجّه شده و قدم اوّل را به طرف خداشناسى بر دارند؟
چگونه مى شود که ما از نتایج زحمات و مطالعات آنها خدا را بشناسیم، ولى خود آنها خدا را نشناسند؟!
این مطلب درست مانند آن است که ساحل نشینان دریا آب را نشناخته و از آن غافل باشند، ولى آنان که فرسنگ ها از دریا دورند و تنها از گفته ساحل نشینان به اسرار دریا پى برده اند، به حقیقت آب آشنا شوند! آیا این حرف باورکردنى است؟!
این ایراد، به خصوص در میان طبقه جوان و تحصیل کرده ـ که با مطالعات توحیدى آشنایى دارند ـ بیشتر مورد بحث و گفتگو است و شاید افرادى باشند که بر اثر نیافتن پاسخ قانع کننده این ایراد، در مسأله توحید، متزلزل شده باشند.
شاید احتیاج به تذکّر نباشد که بسیارى از دانشمندان علوم طبیعى، در صف اوّل خداپرستان قرار گرفته و با کمال صراحت، اعتقاد خود را به خدا و مبدأ اعلام نموده اند و چه بسا معرفت و پافشارى آنان نسبت به خدا و مبدأ هستى ـ بر اساس گفته هایشان ـ بیش از دیگران بوده است. درست است که بعضى از آنها به خاطر دلایلى به طور آشکار عقیده خود را در این باره اظهار نداشته اند، ولى از لابه لاى گفته هاى آنها مى توان به عقیده توحیدى آنها پى برد. بنابراین مى توان گفت که اکثریّت دانشمندان علوم طبیعى، خدا پرستند و طرفداران ماتریالیسم (مادّى گرى) در میان آنها در اقلیّت هستند. به عنوان نمونه نظرات برخى از دانشمندان را در ذیل مى آوریم:
الف) «هرشل» که از دانشمندان معروف هیئت است مى گوید:
«هر قدر دایره علم وسیع تر مى گردد، دلایل دندان شکن و قوى ترى براى وجود خداوند ازلى و ابدى به دست مى آید.
در واقع علماى زمین شناسى، ریاضى دان ها، دانشمندان فلکى و طبیعى دان ها دست به دست هم داده اند تا کاخ علم (کاخ عظمت خدا) را محکم بر پاسازند».(1)
ب) «دونالد هانرى پورتر» دانشمند فیزیک و ریاضى مى گوید:
«خلقت به هر صورتى که انجام شده، به دست خالق بوده و وجود خداى متعال، پایه اساسى هر فرضیّه است و جواب سؤالاتى که تا به حال پاسخى به آنها داده نشده فقط یک کلمه است و آن کلمه خدا است».(2)
ج) «ارستد» که از دانشمندان معروف فیزیک است مى گوید:
«عالم به واسطه یک عقل کل و ابدى، اداره و منظّم و مرتّب مى گردد و این عقل کل، نتایج و آثار آن را در قوانین بدون تغییر طبیعت، آشکار مى سازد».(3)
د) «پاسکال» فیلسوف معروف مى گوید:
«خالق ما کره بى پایانى است که مرکزش در همه جا هست و محیطش مکانى ندارد».
این تعبیر از این دانشمند، یک تعبیر ادبى است که در زبان فرانسه معمول است. باز همین فیلسوف مى گوید:
«هیچ چیز جز عقیده به خدا، سوز درون و تشنگى روح ما را فرو نمى نشاند».(4)
ه) «لامنه» مى گوید:
«کلمه اى که در انکار خالق گفته شود لب گوینده را مى سوزاند».(5)
و) «لوکوردیز» مى گوید:
«خدا همان خورشید یگانه اى است که اشعّه جاودانیش موجودات را مدد و حیات مى بخشد».(6)
ز) «قیو» مى گوید:
«خدا داناى همه چیز و متصرّف در همه چیز است و به عنوان پروردگار مطلق، همه چیز را تدبیر و اداره مى کند».
ح) «جوردن» مى گوید:
«خدا همان ناموس ازلى است که همه موجودات، وجود و ترقّى خود را از او مى گیرند».
این بود مختصرى از کلمات رسا، پرمغز و زنده دانشمندان طبیعى که اعتقاد آشکار و عمیق آنها را نسبت به خداوند یگانه و پافشارى آنها را در این عقیده مى رساند. (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.