پاسخ اجمالی:
واژه مجوس تنها در آیه 17 سوره حج بکار رفته، و آنان را در صف ادیان آسمانى قرار داده و چنین برمی آید که آنان داراى کتاب و پیامبرى بوده اند. امروزه پیروان زردشت را مجوس می نامند. اوستا کتاب معروف آنان است. آنان خداى نیکى ها را اهورا مزدا و خداى شرّ را اهریمن می نامند و به عناصر چهارگانه، مخصوصاً آتش احترام مى گذارند. به پیشوایان این مذهب مغ، و به روحانیین آن مُؤْبَد گفته مى شود. پیامبر(ص) فرمودند: مجوس پیامبر و کتاب آسمانى داشتند، که پیامبرشان را به قتل رسانده و کتاب او را آتش زدند.
پاسخ تفصیلی:
واژه «مجوس» فقط یک بار در قرآن مجید در آیه 17 سوره «حج» بکار رفته، و با توجه به این که: در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانى قرار گرفته اند، چنین برمى آید که: آنها داراى دین، کتاب و پیامبرى بوده اند.
تردیدى نیست که امروز «مجوس» به پیروان «زردشت» گفته مى شود، و یا لااقل، پیروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشکیل مى دهند، ولى تاریخ خود زردشت نیز به هیچ وجه روشن نمى باشد، تا آنجا که بعضى ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضى در قرن ششم یا هفتم!. (1)
این تفاوت و اختلاف عجیب یعنى پنج قرن! نشان مى دهد: تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است.
معروف این است او کتابى به نام «اوستا» داشته که در سلطه «اسکندر» بر ایران از بین رفته است، و بعداً در زمان بعضى از پادشاهان ساسانى، بازنویسى شده. (2)
از عقائد آنها مطالب زیادى در دست نداریم، ولى چیزى که امروز بیش از همه شهرت دارد مسأله اعتقاد به دو مبدأ خیر و شرّ یا نور و ظلمت است.
به این ترتیب که: خداى نیکى ها و نور را «اهورا مزدا» و خداى شرّ و ظلمت را «اهریمن» مى دانند، و به عناصر چهار گانه، مخصوصاً «آتش» احترام مى گذارند تا آنجا که آنها را «آتش پرست» مى خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده اى کوچک یا بزرگ نیز، وجود دارد.
بعضى واژه «مجوس» را از ماده «مغ» که به پیشوایان و روحانیین این مذهب مى گفتند، مشتق مى دانند، و «مُؤْبَد» که اکنون به روحانیین آنها گفته مى شود در اصل از ریشه «مغود» بوده.
در روایات اسلامى آنها را از پیروان یکى از انبیاى بر حق شمرده شده اند (که بعداً از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روى آورده اند).
در بعضى از روایات مى خوانیم: مشرکان «مکّه» از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستى به آنها بدهد! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمى گیرم، آنها در پاسخ نوشتند: تو چگونه چنین مى گوئى در حالى که از مجوس منطقه «هَجَر» جزیه گرفته اى؟!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أِنَّ الْمَجُوسَ کَانَ لَهُمْ نَبِیٌّ فَقَتَلُوهُ وَ کِتَابٌ أَحْرَقُوهُ»؛ (مجوس پیامبرى داشتند و کتاب آسمانى، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند!). (3)
در حدیث دیگرى از «اصبغ بن نباته» مى خوانیم: على(علیه السلام) بر فراز منبر فرمود: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»؛ (از من سؤال کنید پیش از آن که مرا نیابید).
«اشعث بن قیس» (منافق معروف) برخاسته، گفت: اى امیر مؤمنان! چگونه از «مجوس» جزیه گرفته مى شود، در حالى که کتاب آسمانى بر آنها نازل نشده و پیامبرى نداشته اند؟
على(علیه السلام) فرمود: آرى اى اشعث، «قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ کِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ نَبِیّا»؛ (خداوند کتابى بر آنها نازل کرده و پیامبرى مبعوث نموده است). (4)
و در حدیثى از امام سجاد على بن الحسین(علیه السلام) مى خوانیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «سَنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْکِتَابِ یَعْنِی الْمَجُوسَ»؛ (با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود). (5)
ضمناً، باید توجه داشت: واژه «مجوس» جمع است و مفرد آن «مجوسى» است. (6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.