پاسخ اجمالی:
در آیه 40 سوره احزاب، تعبیر «خاتم النبیین» درباره پیامبر(ص) به کار رفته است. «خاتم» گر چه امروزه به انگشتر تزیینى نیز اطلاق مى شود، ولى ریشه اصلى آن، از «ختم» به معنى «پایان» گرفته شده و در عصر پیامبر(ص)، به انگشترى هائى مى گفتند که با آن نامه ها را مهر مى کردند. به علاوه، این ماده در قرآن مجید در موارد متعددى به کار رفته، و در همه جا به معنى پایان دادن و مهر نهادن است. از اینجا معلوم مى شود، که آیه مورد بحث، بر خاتمیت پیامبراسلام(ص) و پایان گرفتن سلسله انبیاء به وسیله او دلالت دارد.
پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در آیه 40 سوره «احزاب» مى فرماید: (او رسول اللّه و خاتم النبیّین است)؛ «وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ».
«خاتم» (بر وزن حاتم) آن گونه که ارباب لغت گفته اند، به معنى چیزى است که به وسیله آن پایان داده مى شود، و نیز به معنى چیزى آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مهر مى کنند.
در گذشته و امروز این امر معمول بوده و هست که وقتى مى خواهند دَرِ نامه یا ظرف، یا خانه اى را ببندند و کسى آن را باز نکند، روى در، یا روى قفل آن ماده چسبنده اى مى گذارند، و روى آن مهرى مى زنند که امروز از آن تعبیر به «لاک و مُهر» مى شود.
و این به صورتى است که براى گشودن آن حتماً باید «مُهر» و آن شىء چسبنده شکسته شود، «مُهرى» را که بر این گونه اشیاء مى زنند «خاتم» مى گویند، و از آنجا که در گذشته، گاهى از گِل هاى سفت و چسبنده براى این مقصد استفاده مى کردند، لذا در متون بعضى از کتب معروف لغت، در معنى «خاتم» مى خوانیم: «ما یُوْضَعُ عَلَى الطِّیْنَة»؛ (چیزى که بر گل مى زنند)، (1)
اینها همه، به خاطر آن است که: این کلمه از ریشه «ختم» به معنى «پایان» گرفته شده، و از آنجا که این کار (مهر زدن) در خاتمه و پایان قرار مى گیرد نام «خاتم» بر وسیله آن گذارده شده است.
و اگر مى بینیم، یکى از معانى «خاتم» انگشتر است، آن نیز به خاطر همین است که نقش مهرها را معمولاً روى انگشترهایشان مى کندند، و به وسیله انگشتر، نامه ها را مهر مى کردند، لذا در حالات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) و شخصیت هاى دیگر، از جمله مسائلى که مطرح مى شود، نقش خاتم آنها است.
مرحوم «کلینى» در «کافى» از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «اِنَّ خاتَمَ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) کانَ مِنْ فِضَّة نَقْشُهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)»؛ (انگشتر پیامبر از نقره بود و نقش آن محمّد رسول اللّه بود). (2)
در بعضى از تواریخ آمده است: یکى از حوادث سال ششم هجرى این بود که پیامبر، انگشتر نقشدارى براى خود انتخاب فرمود، و این به خاطر آن بود که: به او عرض کردند: پادشاهان، نامه هاى بدون «مُهر» را نمى خوانند. (3)
در کتاب «طبقات» نیز آمده است: هنگامى که پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) تصمیم گرفت دعوت خود را گسترش دهد، و به پادشاهان و سلاطین روى زمین نامه بنویسد، دستور داد: انگشترى برایش ساختند که، روى آن «محمّد رسول اللّه» حک شده بود، و نامه هاى خود را با آن مهر مى کرد. (4)
با این بیان، به خوبى روشن مى شود که «خاتم» گر چه امروز به انگشتر تزیینى نیز اطلاق مى شود، ولى ریشه اصلى آن، از «ختم» به معنى «پایان» گرفته شده است و در آن روز، به انگشترى هائى مى گفتند که با آن نامه ها را مهر مى کردند.
به علاوه، این ماده در قرآن مجید در موارد متعددى به کار رفته، و در همه جا به معنى پایان دادن و مهر نهادن است، مانند: «اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ»؛ (امروز ـ روز قیامت ـ مهر بر دهانشان مى نهیم و دست هاى آنها با ما سخن مى گوید). (5)
و نیز در جائى دیگر مى خوانیم: «خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ»؛ (خداوند بر دل ها و گوش هاى آنها [منافقان] مهر نهاده [به گونه اى که هیچ حقیقتى در آن نفوذ نمى کند] و بر چشم هاى آنها پرده اى است).(6)
از اینجا معلوم مى شود، آنها که در دلالت آیه مورد بحث بر خاتمیت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و پایان گرفتن سلسله انبیاء به وسیله او، وسوسه کرده اند، به کلى از معنى این واژه بى اطلاع بوده اند، و یا خود را به بى اطلاعى زده اند، و گرنه، هر کس کمترین اطلاعى از ادبیات عرب داشته باشد، مى داند کلمه «خاتم النبیین» به وضوح دلالت بر معنى خاتمیت دارد.
وانگهى اگر غیر از این تفسیر، براى آیه گفته شود، مفهوم سبک و بچه گانه اى پیدا خواهد کرد، مثل این که بگوئیم: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) انگشترى پیامبران بود یعنى زینت پیامبران محسوب مى شد، زیرا مى دانیم انگشتر یک ابزار ساده براى انسان است، و هرگز در ردیف خود انسان نخواهد بود، و اگر آیه را چنین تفسیر کنیم، مقام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را فوق العاده تنزل داده ایم، گذشته از این که با معنى لغوى سازگار نیست. لذا، این واژه در تمام قرآن (در 8 مورد) که این ماده به کار رفته، همه جا به معنى «پایان دادن و مهر نهادن» آمده است.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.