پاسخ اجمالی:
امامت در نگاه اسماعیلیه از جایگاه ویژه اى برخوردار است و تمام آموزه هاى دیگر حول محور آن مى چرخد. در اندیشه اسماعیلیه انسان در همه حال محتاج به معلمِ معصوم و راهنماى مؤید من عند الله است. نقش امام در نگاه آنان عمیق تر از نبى است. زیرا رسول، آورنده ظاهر و امام ظاهر کننده باطن اشیاء است و دعوت ناطق به سوى تنزیل و شریعت است و دعوت وصىّ به تاویل و حقیقت است.
پاسخ تفصیلی:
امامت در نگاه اسماعیلیه از جایگاه ویژه اى برخوردار است و تمام آموزه هاى دیگر حول محور آن مى چرخد. در اندیشه اسماعیلیه انسان در همه حال محتاج به معلمِ معصوم و راهنماى مؤید من عند الله است. نقش امام در نگاه آنان عمیق تر از نبى است. زیرا رسول، آورنده ظاهر و امام ظاهر کننده باطن اشیاء است و دعوت ناطق به سوى تنزیل و شریعت است و دعوت وصىّ به تاویل و حقیقت است. مهمتر از همه، اندیشه آخرین دور عالَم است که ربط وثیقى با مفهوم امامت دارد. آنان قائلند که تاریخ مقدس بشر در هفت دوره با پیامبران شروع مى شود و در هر دوره براى هر پیامبر یک مربى وجود دارد که جناب ابوطالب پرورش دهنده حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است. بعد از هر پیامبر نیز یک امام وجود دارد که وصى اوست. او «اساس» یا «صامت» نامیده مى شود. وصى نطقاء شش گانه عبارت بودند از شیث براى آدم، سام براى نوح، اسماعیل براى ابراهیم، هارون یایوشع براى موسى، شمعون براى عیسى و على براى پیامبر اسلام علیهم السلام که به عنوان «اساس» عمل مى کردند. در پى هر وصى (اساس یا صامت) هفت امام مى آیند که تکمیل کننده کار اساس هستند. در هر دوره اى، امام هفتم به مرتبه ناطقى دوره بعد رسیده و ناطق بعدى مى شود. ناطق بعدى شریعت دوره قبل را نسخ کرده و خود شریعت جدید مى آورد. بنابراین در دوره ششم، حضرت امیر اساس (صامت) دوره پیامبر است و هفت امام بعدى عبارتند از: امام حسن، امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق علیهم السلام، اسماعیل بن جعفر و محمدبن اسماعیل.
محمدبن اسماعیل که امام هفتم است ناطق دوره هفتم است که دوره قیامت نام دارد. وى شریعت جدید نمى آورد و فقط مفاهیم باطنى تمام اشیاء را ظاهر مى سازد. با ظهور وى دوره پایانى جهان آغاز گشته و دیگر «اساس» (صامت) و امامى نخواهد آمد. در این دوره حقایق آزاد از هر رمز و راز، براى تمامى جهانیان ـ و نه براى افراد خاص ـ آشکار مى گردد و دور علوم روحانى محض شروع مى شود. البته با ظهور عبیدالله المهدى و تغییر اندیشه امامت، علماى اسماعیلیه ادوار تاریخ را به دور صغیر و دور کبیر تقسیم کرده و قائل شدند که در هر دور کبیرى که با ناطقى آغاز مى شود، ادوار صغیر متعددى مى تواند باشد که تمام امامان هفتگانه در دل دور بزرگتر قرار مى گیرند. حمیدالدین کرمانى در این زمینه مى گوید: «هر امام هفتمى از قدرت آسمانى برخوردار است و به همین سبب پایان هر دروه صغیرى در دور کبیر است. هفتمین امام دور صغیر همان مرتبه اساس را دارد و وظیفه اش پرداختن به حفظ عبادات ظاهر و باطن است». (1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.