پاسخ اجمالی:
اسماعیلیه از شکست پى درپى قیام هاى حسنیان آموخته بودند که بدون آمادگى سیاسى، نمى توان دست به اقدامى زد و از این رو مصمم شدند تا براى وصول به قدرت به تلاشِ سیاسىِ تدریجى دست زنند. لذا از زمان خروج محمد بن اسماعیل از مدینه به بغداد تا نهضت اسماعیلیه در اواسط قرن سوم هجری (حدود یک قرن و اندی)، دوره ستر اسماعیلیه نامیده شده.
پاسخ تفصیلی:
اطلاعات [موجود] درباره تاریخ قدیم، محدود است. از زمان خروج محمد بن اسماعیل از مدینه به بغداد، هیچ خبرى از فعالیت هاى اسماعیلیه در تاریخ ثبت نشده است. شاید اینان از شکست پى درپى قیام هاى حسنیان آموخته بودند که بدون آمادگى سیاسى، نمى توان دست به اقدامى زد و از این رو مصمم شدند تا براى وصول به قدرت به تلاشِ سیاسىِ تدریجى دست زنند. آنها با تبلیغات بر روى حاکمان و فرمانداران توانستند بعضى از مناطق حساس را زیر پوشش خود درآورده و آمادگى هاى لازم را براى حکومت هاى بزرگ ایجاد کنند. احتمالا در بین خود اسماعیلیانِ نخستین اختلافاتى در باب رهبرى بوده است، ولى از آنچه بعداً ظهور کرد و نام قرامطه یافت، مى توان فهمید که اکثریت اسماعیلیان نخستین، محمد بن اسماعیل را همان مهدى موعود و قائم مى دانستند که در آینده ظهور خواهد کرد. این طایفه پنهانِ در تاریخ، با رویکرد باطنى و اباحه گرى، برخى از عقاید نو افلاطونیان را پذیرفت و تفسیر خاصى از جهان و آفرینش ارائه داد. آنان تاریخ عالم را به هفت دوره تقسیم کردند که هر دوره اى با یک پیامبر اولوالعزم شروع و با ظهور پیامبر اولوالعزم بعدى خاتمه مى یابد. هفتمین دوره را دوره ظهور محمد بن اسماعیل دانسته و آنرا پایان عالَم اعلام کردند. این دیدگاه هاى کلّى بعداً توسط فاطمیان تنقیح و تاویل جدید یافت و هر چه را با مقتضیات عصر آنها نمى ساخت، کنار گذاشته یا آنرا تاویل نمودند. به هر حال، پس از یک دوره ستر و پنهان که حدود یک قرن و اندى به درازا کشید، نهضت اسماعیلیه ناگهان در اواسط قرن سوّم هجرى با نام قرامطه بر صحنه تاریخ ظاهر شد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.