پاسخ اجمالی:
جامعه عراق در زمان حکومت زبیریان، خواستار اصلاحات اجتماعى و حمايت از موالى، و انتقام خون شهدای کربلا از بنی امیه بودند و به اميد تأمين اين خواسته ها با ابن زبير بيعت كردند؛ اما عملاً دریافتند حكومت ابن زبير چندان تفاوتى با حكومت امويان ندارد. از این رو مردم از اطراف ابن زبير پراكنده شده و از قيام مختار جمایت كردند مختاری که خود را وابسته به «محمد بن حنفيه»، دانسته و شعار خود را «يالثارات الحسين» قرار داده بود.
پاسخ تفصیلی:
در سال شصت و شش هجرى «مختار بن ابى عبيد ثقفى» در عراق قيام كرد تا انتقام خون حسين(عليه السلام) را از قاتلان آن حضرت بگيرد.
مختار پس از ورود «مسلم بن عقيل» به كوفه، با او همكاى مى كرد، ولى همزمان با گرفتارى و شهادت مسلم، توسط عبيد الله بن زياد دستگير و زندانى شد. او پس از حادثه عاشورا به وساطت «عبد الله بن عمر» (شوهر خواهرش) نزد يزيد، از زندان آزاد گرديد و چون در آن ايام «عبد الله بن زبير» در مكه قيام كرده خود را خليفه مسلمانان معرفى مى كرد، مختار رهسپار مكه شد و به همكارى با عبدالله بن زبير پرداخت.
در سال شصت و چهار هجرى، پنج ماه پس از مرگ يزيد، مختار چون آمادگى مردم عراق را جهت قيام و انقلاب بر ضد بنى اميه و بى ميلى آنها را نسبت به حكومت عبدالله بن زبير شنيد، رهسپار كوفه گرديد و فعاليت خود را آغاز كرد.(1)
براى آنكه بدانيم چرا مردم عراق ابتدائاً به ابن زبير پيوستند و سپس دعوت مختار را پذيرفته و بر ضد او قيام كردند، بايد توجه داشته باشيم كه جامعه آن روز عراق خواستار دو چيز بود:
1 - اصلاحات اجتماعى و حمايت از موالى (مسلمانان غير عرب كه در حكومت بنى اميه مورد ستم واقع شده بودند)؛
2 - گرفتن انتقام خون بنى هاشم از امويان.
به اميد تأمين اين دو خواسته بود كه جامعه عراق با ابن زبير بيعت كرد؛ زيرا وى، هم دشمن امويان بود و هم تظاهر به صلاح و زهد و بى اعتنايى به دنيا مى كرد، ولى عملاً ثابت شد كه حكومت ابن زبير چندان تفاوتى با حكومت امويان ندارد! درست است كه ابن زبير عراق را از زير نفوذ و تسلط امويان نجات داد، ولى قاتلان حسين(عليه السلام) و عناصر جنايت كار و خطر ناكى همچون «شمر بن ذى الجوشن»، «شبث بن ربعى» و «عمرو بن حجاج» كه در فاجعه عاشورا نقش مهمى داشتند، نه تنها هنوز در كوفه زنده بودند، بلكه از مقريان حكومت بدوند!
پسر زياد از نظر اجراى عدالت نيز مقصود عراقيان را تأمين نكرد؛ زيرا موالى هنوز هم مثل زمان بنى اميه در محروميت به سر مى برندند و قدرت و امكانات، همه در دست شيوخ قبائل بود. عدم تأمين خواسته هاى عراقيان باعث شد كه مردم از اطراف ابن زبير پراكنده شده از قيام مختار پشتيبانى كنند.
مختار دعوت خود را وابسته به «محمد بن حنفيه»، فزرند امير مؤمنان، معرفى كرد و همين مطلب باعث اطمينان مردم به حركت وى شد. او شعار خود را جمله «يالثارات الحسين»؛ (پيش به سوى انتقام گيرى خون حسين) قرار داد و اين موضوع، عراقيان را به تأمين اهداف خويش اميدوار مى كرد.
مختار پس از رسيدن به قدرت، از گروه«موالى» حمايت كرد و گام هايى در جهت تأمين حقوق اجتماعى آنان برداشت. اين اقدام مختار، اشراف و بزرگان قبائل عرب را بر ضد وى تحريك كرد. آنان اجتماعاتى به اين منظور تشكيل داده توطئه ها كردند و با كمك نيروهاى عبد الله بن زبير براى جنگ با مختار آماده شدند. در رأس اين سران مخالف، قاتلان امام حسين(عليه السلام) قرار داشتند، و همين موضوع كافى بود كه انقلابيون را وادار به ايستادگى نموده براى رسيدن به پيروزى مصمم سازد.
مختار، قاتلان امام حسين(عليه السلام) را سخت مورد تعقيب قرار داد و به هلاكت چند تن از سران جنايتكاران را كه فرار كرده بودند، ويران كرد. از جمله خانه «محمد بن اشعث» را تخريب كرد و دستور داد با مصالح آن، خانه «حجر بن عدى» شهيد و يا جانباز على(عليه السلام) را كه توسط زياد بن ابيه تخريب شده بود، بسازند.(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.