پاسخ اجمالی:
امام هادى(ع) از غلات اظهار تبرى نموده با آنان مبارزه مى كرد و تلاش مى نمود كه با طرد آنان، اجازه ندهد لكه ننگى بر دامن تشيع بنشيند و طى نامه ها و پاسخ هايى كه به سؤالات شيعيان در اين باره مى داد، اين گروه را منحرف و كافر معرفى کرده، ضمن لعن و نفرین آنها، به شيعيان توصيه مى نمود كه از آنان دورى جويند و یا آنها را به قتل برسانند.
پاسخ تفصیلی:
از جمله گروه هاى باطل و منحرفى كه در دوران امامت امام هادى(علیه السلام) فعال بودند، گروه غلات را بايد نام برد كه افكار و عقايد پوچ و منحط و بى اساسى داشتند و خود را شيعه وانمود مى كردند. آنان درباره امام غُلّو نموده براى او مقام اوهيّت قائل مى شدند و گاهى نيز خود را منصوب از طرف امام قلمداد مى كردند و بدين وسيله موجبات بدنامى شيعيان را در ميان فرقه هاى ديگر فراهم مى كردند.
امام هادى از اين گروه اظهار تبرى نموده با آنان مبارزه مى كرد و تلاش مى نمود كه با طرد آنان، اجازه ندهد لكه ننگى بر دامن تشيع بنشيند.
امام دهم طى نامه ها و پاسخ هايى كه به سؤالات شيعيان در اين باره مى داد، اين گروه را منحرف و كافر معرفى مى كرد و به شيعيان توصيه مى نمود كه از آنان دورى جويند.
امام در پاسخ يكى از شيعيان درباره «ابن حسكه» و عقايد باطل او، چنين نوشت:
«ابن حسكه - كه لعنت خدا بر او باد - دروغ گفته است، من او را از دوستان و پيروان خود نمى دانم، او را چه شده است؟ خدا لعنتش كند! سوگند به خدا، پروردگار، محمد(صلی الله علیه وآله) و پيامبران پيش از او را جز به آيين يكتا پرستى و امر به نماز و زكات و حج و ولايت نفرستاده و محمد(صلی الله علیه وآله) جز به سوى خداى يكتاى بى همتا دعوت نكرده است. ما جانشينان او نيز بندگان خداييم و به او شرك نمى ورزيم. اگر او را اطاعت كنيم مشمول رحمت او خواهيم بود و چنان چه از فرمانش سرپيچى نماييم، گرفتار كيفرش خواهيم شد. ما بر خدا حجتى نداريم، بلكه خدا است كه بر ما و بر تمامى آفريده هايش حجت دارد.
من از كسى كه چنين سخنانى مى گويد، بيزارى مى جويم و از چنين گفتارى به خدا پناه مى برم، شما نيز از آنان دورى گزينيد و آنان را در فشار و سختى قرار دهيد و چنان چه به يكى از آنها دسترسى پيدا كرديد، سرش را با سنگ بشكنيد.(1)
امام ضمن نامه اى به «عبيدى» از فهرى و ابن باباى قمى نيز بيزارى جسته در باره آن دو چنين نوشت:
من از فهرى (محمد بن نصير) و حسن بن محمد بن باباى قمى بيزارى مى جويم و تو و تمام شيعيان را از فتنه او بر حذر مى دارم و آنان را لعن مى كنم. اين دو تن، مال مردم را بنام ما مى خورند و فتنه انگيز و مزاحم هستند. خداوند آنان را عذاب كند و گرفتار فتنه سازد.
«ابن بابا» گمان برده كه من او را به نبوت برانگيخته ام و او «باب» من است! خداوند او را لعنت كند! شيطان بر او مسلط شده و او را گمراه ساخته است. اگر توانستى سر او را با سنگ بشكن! او مرا آزار داده است، خداوند در دنيا و آخرت او را معذب سازد.(2)
«فارس بن حاتم» نيز كه يكى از رهبران غُلات بود، از طرف امام مورد لعن و تكذيب قرار گرفت، و در اختلافى كه بين او و «على بن جعفر»(3) پيش آمده بود، على را مورد تأييد قرار داد. انحراف ها و بدعت ها و گمراه سازي هاى فارس به قدرى زياد بود كه امام دستور قتل او را صادر نمود و بهشت را براى قاتل او تضمين كرد و نوشت:
«فارس» به اسم من دست به كارهايى مى زند و مردم را فريب مى دهد و آنان را به بدعت در دين فرا مى خواند. خون او براى هر كس كه او را بكشد، هدر است.
كيست كه با كشتن او مرا راحت كند؟ من در مقابل، بهشت را براى او تضمين مى كنم.
يكى از ياران امام بنام «جنيد» فرمان آن حضرت را درباره او اجرا كرد و با قتل او جامعه اسلامى را از شرّ او راحت كرد.(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.