پاسخ اجمالی:
افراد ناصالح معمولا كسانى همانند خود را به گرد خويش جذب مى كنند و برعکس اگر ديديم خاصّان و رازداران و معتمدان شخصی، افرادی با ایمان و پاک و صادق بودند معلوم مى شود كه پاكى و ايمان و صداقت در پيشواى آن مكتب موجود است. با نگاهی به اصحاب حضرت رسول، از علی و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار یاسر تا پاکبازان مخلصی همچون اصحاب صفه، و بسیاری دیگر از اصحاب که همگی از برجستگان تقوا و علم و اخلاق در زمانه خود بودند، نتیجه می گیریم که دعوت پیامبر اسلام(ص)، دعوتی صادق و ناشی از وحی الهی است.
پاسخ تفصیلی:
افراد ناصالح معمولا كسانى همانند خود را به گرد خويش جذب مى كنند، اين قاعده گرچه هميشگى نيست ولى غالباً چنين است، آرى:
«ذره ذره كاندر اين ارض و سماست *** جنس خود را همچو كاه و كهرباست»
و تا آنجا روشن است كه در ضرب المثل معروف مى خوانيم: «امام زاده را از زوّارش بايد شناخت». دليل آن هم روشن است؛ زيرا افراد سودجو و فرصت طلب هميشه به سراغ كسانى مى روند كه حاضرند با آنها معامله كنند، امتيازى بدهند، امتيازى بگيرند و به مقاصد نامشروع خود برسند.
اين مسأله مخصوصاً در مورد نزديكان و خواص و محرمان اسرار آن شخص روشن تر است. اگر ديديم خاصّان و رازداران و معتمدان او از اشخاص پاك و صادق و با ايمانى بودند، معلوم مى شود كه پاكى و ايمان و صداقت در پيشواى آن مكتب موجود است. و به عكس اگر افراد كلاّش و فاسد و نادرست، اطراف او را گرفته بودند مى فهميم كه آب از سرچشمه گل آلود است.
اكنون نگاهى به خاصّان و رازداران و شاگردان اصلى مكتب پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى افكنيم. افرادى همچون علىّ بن ابيطالب و در مراحل بعد كسانى همچون سلمان و ابوذر و مقداد و عمار ياسر و صهيب و بلال و امثال آنها را مى بينيم كه هر كدام نمونه اى از تقوا، فضيلت، ايمان، آگاهى و پارسايى بودند.
اصحاب صُفّه همان مهاجران پاكبازى كه چشم از تمام زندگى خود در مكه پوشيده بودند و به صفوف ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) پيوستند در حالى كه در شديدترين وضع اقتصادى زندگى مى كردند، نمونه ديگرى از اين افرادند.
گروه هفتاد نفرى كه براى تبليغ اسلام به سرزمين نجد رفتند و همه در اين راه شربت شهادت نوشيدند كسانى بودند كه شب ها مشغول عبادت بودند و روزها به هيزم كشى مى پرداختند و دسترنج خود را در اختيار اصحاب صُفّه مى گذاشتند.(1)
در ميان ياران خاص او كسانى بودند كه از موقعيت اجتماعى و جنبه هاى مادى و ظاهرى، در سطوح كاملاً پايين قرار داشتند ولى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آنها را به خاطر امتيازات معنويشان گرامى مى داشت و بر ديگران مقدم مى شمرد تا آنجا كه اين موضوع سبب اعتراض سخت مخالفان گرديد و عدّه اى از بزرگان آنها نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمدند، در حالى كه افرادى همچون سلمان و صهيب و ابوذر و عمار و خباب و امثال آنان از ياران تهيدست نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) حضور داشتند.
هنگامى كه چشمشان به اين صحنه افتاد با غرور و تكبر خاصى گفتند: «لَوْ نَحَّيْتَ عَنّا هؤلاءِ (وَ) رَوائِحَ صَنانِهِمْ ... جَلَسْنا نَحْنُ اِلَيْكَ وَ اَخَذْنا عَنْكَ فَلا يَمْنَعُنا مِنَ الدُّخُولِ عَلَيْكَ اِلاّ هؤُلاءِ»؛ (اگر اينها و بوى زننده و نامطلوبشان را از ما دور مى ساختى نزد تو مى نشستيم و از تعليمات تو فرا مى گرفتيم، تنها چيزى كه مانع آمدن ما نزد تو مى شود همين ها هستند). در اينجا بود كه آيه: «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بَالْغَداوَةِ وَالْعَشِىِّ»(2) نازل شد و به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد، هميشه با اين گروه از پاكدلان پابرهنه باشد و چشم به زرق و برق ظاهرى ثروتمندان خودخواه ندوزد.(3)
در آيه بعد از آن در برابر اين گونه تقاضاهاى مستكبران، بيان تند و كوبنده اى آمده است مى فرمايد: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاء فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ اِنّا اَعْتَدنا لِلظّالِمينَ ناراً اَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها»؛ (بگو: حق از سوى پروردگارتان براى شما آمده است! هركس مى خواهد ايمان بياورد [و اين حقيقت را پذيرا شود]، و هر كس مى خواهد كافر گردد. ما براى ستمكاران آتشى آماده كرده ايم كه سرا پرده اش آنان را از هر سو احاطه كرده است).
اين بيان صريح و قاطع به خوبى اثبات مى كند كه اسلام از چه قشرى حمايت مى كرده و چه اقشارى، ايمان آوردندگان صفوف مقدم اسلام بودند.
قرآن مجيد وجود افراد مؤمن و پاكدل و درستكار را پيرامون پيامبر(صلى الله عليه وآله) يكى از شواهد حقانيت او شمرده و مى گويد: «اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةِ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ ...»؛ (آيا آن كس كه دليل آشكارى از پروردگار خويش دارد، و به دنبال آن، شاهدى از سوى [خدا] آمده).(4) همچون كسى است كه اين امتيازات را ندارد.
بسيارى از مفسران معتقدند كه «بَيِّنَة»، همان قرآن يا معجزات است و منظور از «شاهد» همان پيروان فداكار و مؤمنان مخلص است.
اصولا ايمان آوردن شخصى مانند على(عليه السلام) با آن مقامات علمى و معنوى و اخلاقى كه از نهج البلاغه او آشكار است، مى تواند شاهد گويايى بر حقانيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.