پاسخ اجمالی:
بشر با مشاهده پدیدآمدن ها و نابودی های مکرر موجودات فکر می کند که هر پدیده عمر معینی دارد، اما از نظر علم امروز حدّ ثابتى براى طول عمر موجودات زنده وجود ندارد. امروزه نظریه عمر ثابت موجودات طبیعی باطل گردیده است و بسیاری از دانشمندان و پزشکان و زیست شناسان می کوشند با آزمایشهای خاص یا مطالعه روی تغذیه و شرایط اقلیمی یا القای روحیات و طرز تفکر آرامبخش یا کشف راه هایی برای جلوگیری از تصلب شرایین و اختلالات متابولیستی یا استفاده از انجماد و... عمر انسان را به چندین برابر افزایش دهند.
پاسخ تفصیلی:
یک باطرى کوچک عمر معیّنى دارد؛ مثلا 24 ساعت پشت سرهم کار مى کند، سپس نیروى آن تمام مى شود.
یک لامپ برق مثلاً یک هزار ساعت کار مى کند سپس مى سوزد.
یک اتومبیل ممکن است 20 سال عمر کند.
همچنین سایر مصنوعات انسانى عمرشان تقریباً معیّن است و حد متوسّطى دارد؛ البتّه اگر آنها را خوب نگهدارى کنند مقدارى بیشتر و اگر بد نگهدارى کنند مقدارى کمتر کار مى کند.
در جهان طبیعت نیز همه گونه عمر داریم؛ در دل اتم ها ذرّاتى وجود دارند که یک هزارم ثانیه و گاهى یک «صد میلیونم ثانیه» بیشتر عمر نمى کنند، ولى در مقابل عمر کره زمین را به پنج هزار میلیون سال تخمین مى زنند!
حال باید ببینیم آیا عمر موجودات زنده در طبیعت مانند عمر فراورده هاى صنعتى ماست؟ مثلا یک انسان بطور متوسّط 80 سال؛ یک کبوتر 5 سال؛ یک حشره چند ماه؛ یک درخت چنار 150 سال و یک بوته گل 6 ماه عمر مى کند؟
در گذشته گروهى از دانشمندان عقیده به وجود یک سیستم عمر طبیعى در موجودات زنده داشتند مثلا:
پاولولف عقیده داشت عمر طبیعى انسان 100 سال است.
مچینکوف عقیده داشت عمر طبیعى انسان 150 تا 160 سال است.
کوفلاند پزشک آلمانى عقیده داشت عمر طبیعى انسان 200 سال است.
فلوگر فیزیولژیست معروف عقیده داشت عمر طبیعى انسان 600 سال است.
بالاخره بیکن فیلسوف و دانشمند انگلیسى رقم را از این بالاتر برده و به 1000 سال مى رساند.
ولى این عقیده از طرف فیزیولوژیست هاى امروز در هم شکسته شده و مسأله حدّ ثابت عمر طبیعى ابطال گردیده است.
به گفته پروفسور اسمیس استاد دانشگاه کلمبیا: «همان گونه که سرانجام دیوار صوتى شکسته شده و وسائل نقلیّه اى با سرعتى مافوق صوت به وجود آمد، یک روز دیوار سنّ انسان نیز شکسته خواهد شد و از آنچه تا کنون دیده ایم فراتر خواهد رفت!»
دلیل زنده اى که براى اثبات این عقیده مى توان اقامه کرد آزمایش هایى است که گروهى از دانشمندان روى گیاهان یا حیوانات مختلف در آزمایشگاهها به عمل آورده اند و در شرایط خاصّ آزمایشگاهى توانسته اند گاهى عمر یک موجود زنده را به «دوازده برابر» افزایش دهند.
مثلا آزمایشى که روى گیاهى که معمولا عمرش دو هفته بیشتر نیست به عمل آمده نشان مى دهد که مى توان آن را تا شش ماه نگهداشت.
اگر فرضاً چنین افزایشى روى عمر انسان ها عملى شود انسانهایى وجود خواهند داشت که بیش از یک هزار سال عمر کنند.
آزمایش دیگرى روى نوعى از مگس میوه که عمر بسیار کوتاهى دارد به عمل آورده اند و توانسته اند عمر آن را به «نهصد برابر»! افزایش دهند.
اگر فرضاً این افزایش عجیب و خارق العاده روزى درباره انسان عملى شود، یک انسان بیش از هفتاد هزار سال! عمر خواهد کرد.
البته غالب ما نه آرزوى چنین عمر خسته کننده و طاقت فرسایى داریم و نه اگر مجانى هم به ما بدهند مى پذیریم، کار به جایى رسیده که شاعر مى گوید:
من از دو روزه عمر آمدم بجان، اى خضر *** چه مى کنى تو که یک عمر جاودان دارى
و بفرض که ما حاضر به قبول آن باشیم کره زمین استعداد پذیرش این همه انسان را ندارد!
ولى هدف ما مطالعه و بررسى علمى روى مسأله طول عمر است.
مى دانیم امروز بسیارى از زیست شناسان مسأله افزایش طول عمر انسان را بطور جدّى مورد بررسى قرار داده اند؛ اگر چنین چیزى امکان پذیر نبود این مطالعات بیهوده به نظر مى رسید.
دانشمندان غذا شناس عقیده دارند طول عمر رابطه نزدیکى با طرز تغذیه و شرایط اقلیمى دارد؛ آنها با مطالعه روى طول عمر ملکه زنبوران عسل که چند برابر زنبوران معمولى عمر مى کند به این جا رسیده اند که این موضوع معلول ژله مخصوصى است که زنبوران کارگر براى تغذیه ملکه فراهم مى کنند که با عسل هاى معمولى فرق بسیار دارد؛ و جمعى به این فکر افتاده اند که با تهیّه مقدار فراوانى از این ژله ممکن است عمر انسان را تا چند برابر مقدار کنونى افزایش داد.
روانشناسان مى گویند طول عمر انسان بستگى زیادى به طرز تفکّر و عقاید او دارد و با داشتن یک سلسله روحیّات و عقاید سازنده و آرامبخش، طول عمر انسان افزایش مى یابد.
گروهى از پزشکان عقیده دارند: پیرى یک نوع بیمارى است که بر اثر تصلّب شرایین و یا «اختلال متابولیسم بدن انسان» پدید مى آید و اگر ما بتوانیم از طریق تغذیه صحیح و داروهاى مؤثّر بر این عوامل پیروز شویم، پیرى را شکست خواهیم داد و از یک عمر طولانى برخوردار مى گردیم.
همه این گفتگوها این مسأله را بطور واضح ثابت مى کند که افسانه «عمر طبیعى ثابت» یک افسانه دروغین بیش نیست و براى عمر موجودات زنده حدّ معیّنى را نمى توان در نظر گرفت.
مخصوصاً با گشوده شدن راه آسمان ها به روى بشر و آغاز سفرهاى فضایى، مسأله طول عمر به صورت جدّى ترى مورد توجّه قرار گرفته؛ زیرا مسلّم شده که عمرهاى کوتاه ما مناسب پیمودن فاصله هاى عظیم نجومى نیست. گاهى براى برداشتن یک گام کوچک در این جهان پهناور با سفینه هاى فضایى کنونى عمر چند هزار ساله و یا براى راه هاى دورتر عمر چندین ده هزار سال لازم است؛ لذا، بعضى از دانشمندان به فکر شکل دیگرى از افزایش طول عمر افتاده اند و آن استفاده از سیستم انجماد است.
این موضوع شاید نخستین بار با مشاهده بعضى از موجودات زنده اى که در حال انجماد طبیعى حیات خود را حفظ کرده بودند کشف شد؛ مثلا، چندى پیش در لابه لاى یخ هاى قطبى ماهى منجمدى پیدا کردند که وضع طبقات یخ نشان مى داد مربوط به پنج هزار سال قبل است!
ابتدا گمان مى کردند ماهى مرده است، امّا وقتى آن را در آب ملایم قرار دادند با کمال شگفتى شروع به حرکت کرد؛ معلوم شد او در این پنج هزار سال زنده بوده امّا با شعله بسیار کمرنگى از حیات و زندگى!
از اینجا به فکر افتادند که اگر بتوان این روش را درباره انسان نیز به کار برد و مثلا سرنشین یک سفینه فضایى را که به نقطه دور دستى مى فرستیم، در کابین خود در حال انجماد فرو بریم و پس از صدها یا هزاران سال که به مقصد مى رسد، با یک سیستم خود کار، بدن او تدریجاً به حال عادى باز گردد، مشکل طول عمر در سفرهاى فضایى حل خواهد شد.
هم اکنون بعضى از پزشکان به این فکر افتاده اند که این سیستم را براى بیمارانى که هنوز راه درمان بیمارى آنها کشف نشده، و مثلا مبتلا به سرطان هستند، پیشنهاد کنند که چنین بیمارانى را با روش انجماد در یک حالت خواب عمیق ـ یا مافوق خواب ـ فرو برند، و مثلا پس از دو قرن دیگر که راه درمان این بیماری ها طبعاً کشف خواهد شد آنها را به حال عادى بازگردانند و درمان کنند.
همه این بحث ها و طرح ها و پیشنهادها نشان مى دهد که از نظر علم امروز حدّ ثابتى براى طول عمر بشر و سایر موجودات زنده وجود ندارد و مقدار آن را مى توان تغییر داد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.