پاسخ اجمالی:
مساله طول عمر امام زمان(عج)، اگر از سوى خدا پرستان جهان مطرح شود، می توان این گونه پاسخ گفت که: 1- خداپرستان براى خدا قدرت بى پایان و براى فرستادگان و مبعوثان او خارق عادات و معجزات فراوان قائلند. پس طول عمر امام زمان(عج) با توجه به قدرت خداوند، کاملا قابل درک است. 2- مسیحیان و مسلمانان، معتقدند که حضرت عیسی(ع) زنده است، پس طول عمر امام زمان(عج) جای تعجّب ندارد. 3- دلیل دیگر، عمر طولانی حضرت آدم(ع) و حضرت خضر(ع) است.
پاسخ تفصیلی:
اگر مشکل طول عمر مهدى(علیه السلام) از طرف ماتریالیست ها که همه چیز را از زاویه قوانین طبیعى مى بینند مطرح شود پاسخش را از راه عدم محدود بودن عمر طبیعی اشیاء و قابلیّت زیاد شدن آن و همچنین وجود افراد و اشیاء استثنائی با ذکر مثال های فراوان می دهیم، ولى اگر از سوى خدا پرستان جهان همانند پیروان آئین مسیح(علیه السلام) و موسى(علیه السلام) و یا برادران اهل تسنّن مطرح شود، علاوه بر آنچه گفتیم، سخنان دیگرى نیز با آنها داریم که عبارتند از:
1ـ آنها براى خدا قدرت بى پایان و براى فرستادگان و مبعوثان او خارق عادات و معجزات فراوان قائلند؛ به تعبیر دیگر، خدا را حاکم بر قوانین طبیعى مى دانند نه محکوم این قوانین، آیا شفا دادن بیماران غیر قابل علاج از نظر فنّ پزشکى، و یا زنده کردن مردگان بوسیله مسیح، و یا معجزات حیرت انگیز دیگرى که از موسى(علیه السلام) به وسیله عصا (یک قطعه چوب بى ارزش چوپانى) و ید بیضا و گذشتن از نیل با آن جریان خارق العاده، امورى هستند که با ضابطه ها و استانداردهاى طبیعى سازگارند؟
شک نیست که همه پیروان مذاهب براى تفسیر این گونه پدیده ها یکزبان مى گویند تأثیر قوانین و اسباب طبیعى همه به فرمان خدا است، و هرگاه او چیز دیگرى اراده کند همان مى شود و اراده او مافوق علل طبیعى است. آیا اگر از نخست وضع چنین بود که انسانها بعد از مردن یک بار دیگر زنده مى شدند و یا نابیناى مادر زاد با گذشت زمان بینا مى شد و یا حدّ متوسّط عمر یک انسان معمولى یک هزار سال بود، آیا کسى از این امور تعجّب مى کرد و آنرا بر خلاف قانون عقل مى دانست؟... مسلّماً نه!
بنابراین، نقض این گونه قوانین نقض یک حکم عقلى و منطقى نیست؛ بلکه نقض یک حالت و یک جریان عادى است که ما طبق مشاهده افراد عادى با آن خوگرفته ایم.
2ـ مسیحیان امروز عموماً معتقدند که دشمنان مسیح(علیه السلام) او را به صلیب (دار) آویختند و کشتند و دفن کردند؛ و پس از چند روز از مردن برخاست و به آسمان رفت و هم اکنون زنده است.
مسلمانان نیز گرچه به دار آویخته شدن و قتل عیسى را ـ طبق گفته قرآن ـ قبول ندارند؛ ولى او را هم اکنون زنده مى دانند؛ و این گفتارى است که همه دانشمندان اسلامى ـ جز افراد معدودى ـ آن را پذیرفته اند.
اگر این استثنا بر خلاف حکم عقل نیست، و ممکن است انسانى بعد از مرگ و دفن مجدداً زنده شود و حدود دو هزار سال عمر کند، چگونه در موارد ساده تر که سخن تنها از یک عمر طولانى کمى بیش از یکهزار سال در میان است، محال و غیر منطقى شمرده مى شود!
3ـ هیچ مسلمانى نیست که عمر طولانى نوح را انکار کند، زیرا صریحاً در متن قرآن آمده که تنها دوران دعوت او به سوى توحید و آئین خدا، نهصد و پنجاه سال طول کشید «فلبث فیهم الف سنة الاّ خمسین عاماً»(1)
همچنین درباره خضر و عمر فوق العاده طولانى او، غالباً سخن هایى شنیده ایم.
شگفت آور این که گروهى همه این مطالب را در جاى خود پذیرفته اند، امّا هنگامى که با عقیده شیعه در مورد طول عمر «مهدى» روبه رو مى شوند، انگشت حیرت به دهان مى گیرند، و سر خود را به علامت انکار تکان مى دهند و لبخندهایى مى زنند که مفهومش این است که این گونه عقائد غیر عاقلانه و غیر منطقى هم مى تواند پیروانى داشته باشد؟!...
و این است نمونه بارز یک بام و دو هوا!
ولى همان گونه که گفتیم مسأله طول عمر، قطع نظر از معتقدات مذهبى خدا پرستان درباره قدرت خداوند و مسأله اعجاز، با منطق علوم طبیعى روز کاملا قابل هضم است؛ تنها مشکلى که در این راه وجود دارد این است که ما راستى خود را از قید و بند پیشداوری ها، تعصّب هاى خاص و عادات و رسومى که به آن خو گرفته ایم آزاد کنیم و تنها تسلیم دلیل و منطق باشیم و بحث حرّ و آزاد!
ما هنگامى که در جرائد مى خوانیم یک مرد اتریشى 140 سال از عمرش گذشته بود در حالى که حتّى یک بار هم بیمار نشده بود!
و یا مردى در کلمبیا در سنّ 167 سالگى کاملا جوانى اش محفوظ بود!
و یا مردى در چین در سنّ 253 سالگى مویش سیاه بود!
از اینها تعجّب مى کنیم؛ زیرا هر چه باشد بر خلاف افراد معمول و عادى است؛ ولى اگر منابع این خبر مورد اطمینان باشند و یا در همه مطبوعات به عنوان یک خبر قطعى ذکر شود آن را خواهیم پذیرفت.
امّا چرا هنگامى که در حدیث مى خوانیم: «القائم هوالّذى اذا خرج کان فى سنّ الشیوخ و منظرالشّباب قوىّ فى بدنه»(2)؛ (هنگامى که قائم خروج مى کند در سنّ پیران است امّا با چهره جوانان و از نظر جسمى نیز نیرومند است). تعجّب مى کنیم.
شیعه مى گوید:
چگونه بر طرز فکر آنهایى که براى نوح و مسیح، عمر طولانى قائلند و در حالات بوعلى سینا این ویژگی هاى عجیب را مى نویسند و یا پس از مشاهده کج شدن اجسام فلزى با نگاه یک جوان و یا مشاهده درختان و جانداران طویل العمر لبخند نمى زنیم، امّا هنگامى که سخن از طول عمر مهدى(علیه السلام) به میان مى آید گروهى قیافه اعتراض آمیز به خود مى گیرند و با اعجاب مى گویند مگر چنین عمر طولانى براى انسانى ممکن است!
کوتاه سخن این که: مسأله طول عمر از مسائلى نیست که بتوان در یک داورى منصفانه و منطقى بر آن خرده گرفت و یا آن را انکار کرد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.