پاسخ اجمالی:
قرآن کریم سلیمان را یکی از انبیاء بزرگ و بندگان نیک خداوند معرفی می کند که در عین حال زمامدار مقتدری بود و داستان ایشان و ملکه سبأ نمونه ای از مبارزه ایشان با شرک است. اما در تورات کنونی سلیمان مردی هوس باز معرفی می شود که صدها زن از قبایل و اقوام مختلف داشت. در تورات سلیمان مردی معرفی می شود که به خاطر ازدواج با زنان مشرک، به مذهب آنان تمایل پیدا کرده و حتی دستور داده بود بتکده ای برای بتهای آنان ساخته شود و به کیفر چنین عصیانی، از طرف خداوند، با خلع شدنش از قدرت و حکومت مجازات شد.
پاسخ تفصیلی:
حضرت سليمان در قرآن مجيد به عنوان يک پيامبر بزرگ و يک زمامدار مقتدر که حکومت بى سابقه و بى لاحقه اى داشته معرفى شده است و در سوره هاى مختلف از جمله سوره بقره، سوره نساء، سوره انبياء، سوره نمل، سوره سبا و سوره ص از او به نيکى و عظمت ياد شده مثلا در سوره ص آيه 30 مى خوانيم: «وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»؛ (ما سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه بنده خوبى! زيرا او بسيار توبه کننده بود) و به ياد او بود.
قرآن در تاريخچه نسبتاً مشروحى که از اين پيامبر بزرگ در سوره هاى بالا آورده، نه تنها هرگز نسبت بت پرستى و بت سازى به او نمى دهد؛ بلکه سراسر زندگى او را از هر گونه آلودگى به شرک و گناه مبرّا مى کند.
کافى است در اين باره به سوره انبياء آيات 78 تا 82 و سوره نمل آيه 15 تا 44 و سوره ص آيه 30 تا 40 مخصوصاً داستان هدايت کردن ملکه سبا و نجات او از چنگال شرک و دعوت او به سوى توحيد خالص مراجعه فرماييد.
به خصوص آنجا که مى فرمايد: «وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْم کَافِرِينَ»؛ (سليمان ملکه سبا را از آنچه غير از خدا مى پرستند بازداشت چرا که آن زن از قوم مشرکى بود).(1)
اصولا از آيات همين سوره استفاده مى شود که هدف اصلى سليمان در ماجراى ملکه سبا مبارزه با شرک و بت پرستى و نجات سرزمين او از چنگال اين انحراف بود.
اما تورات تحريف شده کنونى درباره سليمان چهره بدى به تصوير مى کشد، چهره مردى فوق العاده هوس باز که به خاطر هوس هاى خود تا سرحد شرک و بت پرستى حتى ساختن بت خانه پيش رفت.
در كتاب اول ملوك و پادشاهان چنين آمده است:
و سليمان ملك سواى دختر فرعون زنان بيگانه بسيارى را از موآبيان و عمونيان و ادوميان و صيدونيان و حثيان دوست مى داشت. از امتهائى كه خداوند بنى اسرائيل را فرموده بود كه شما به ايشان در نيائيد (و ازدواج نكنيد) و ايشان به شما در نيايند كه اينان قلب شما را به خدايان خودشان مايل خواهند گردانيد و سليمان از راه محبت به ايشان درنيايند كه اينان قلب شما را به خدايان خودشان مايل خواهند گردانيد و سليمان از راه محبت به ايشان ملصق شد.
و او را هفتصد زن بانويه (عقدى) و سيصد متعه (موقت) بود و ايشان قلبش را برگردانيدند! و واقع شد وقت پيرى سليمان كه زن هايش قلبش را به سمت خدايان غريب بر گردانيدند، و قلبش مثل قلب پدرش داود با خدايش كامل نبود! و سليمان در عقب «عشتروت» خداى صيدونيان و ««ملكوم» مكروه عمونيان (يعنى بت عمونيان) رفت و سليمان در نظر خداوند بدى كرد و مثل پدرش داود راه خداوند را تماماً نرفت!
آن گاه سليمان مقام بلندى را به كوهى كه روبروى اورشليم است به خصوص كموش مكروه موابيان (بت طايفه موابيان) و به خصوص مولك مكروه پسران عمون (بت آنها) بنا كرد. پس خداوند به سليمان غضبناك شد به سبب اين كه قلبش از خداوند خداى اسرائيل كه وى را دو مرتبه مرئى شد بر گرديد... و خداوند به سليمان گفت چونكه اين عمل از تو صادر شد و عهد مرا و فرائضى كه به تو امر فرموده، نگاه نداشتى البته مملكت تو را خواهم گرفت و به بنده ات خواهم داد.
نهايت به ايام تو اين را نخواهم كرد به سبب پدرت داود و از دست پسرت آن را خواهم گرفت... نهايت تمامى مملكت را از دست او (سليمان) نخواهم گرفت بلكه به پاس خاطر بنده من داود كه برگزيدم به جهت اين كه اوامر و فرائض مرا نگاهداشته بود! او را در تمامى روزهاى عمرش سلطان خواهم نمود...»(2)
از مجموع داستان دروغين تورات چنين بر مى آيد:
1. سليمان علاقه زيادى به زنان طوايف بت پرست داشت و بر خلاف دستور خدا عده زيادى از آنان را گرفت و كم كم به مذهب آنها تمايل پيدا كرد، البتّه سليمان شخصِ زن نديده اى هم نبود چون 700 زن عقدى و 300 زن متعه داشت! با اين حال علاقه شديد او به زنها او را از راه خدا بيرون برد!
2. سليمان صريحاً دستور ساختن بتخانه داد و روى كوهى كه در برابر اورشليم آن مركز مقدس اسرائيل قرار داشت، بتكده اى براى بت كموش، بت معروف طايفه موابيان و بت مولك، بت مخصوص طايفه بنى عمون بنا كرد و به بت عشتروت بت صيدونيان نيز علاقه خاصى پيدا نمود، و همه اينها زمان پيرى واقع شد!
3. خداوند به خاطر اين انحراف و گناه بزرگ، مجازاتى براى او قائل شد و آن مجازات اين بود كه كشور او را از دستش بگيرد؛ ولى نه از دست خودش بلكه از دست فرزندش رحبعام! و به او مهلت خواهد داد هر چه مى خواهد سلطنت كند، اين هم به خاطر بنده خاص خدا داوود (پدر سليمان) بود؛ همان بنده خاص خدا كه طبق صريح تورات مرتكب قتل نفس و زناى محصنه و تصاحب زن افسر رشيد و خدمتگزار خود گرديده بود!
آيا اين تهمت هاى ناروا را كسى مى تواند به ساحت مقدس مردى مانند سليمان نسبت دهد؟!
اين قسمت تاريخي را با آنچه در قرآن آمده مقايسه کنيد تا به اعجاز قرآن پي ببريد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.