پاسخ اجمالی:
«معرفت و عرفان» گرچه به دانشى گفته مى شود که محدود است و از طریق تفکّر به دست مى آید، و در مورد علم خداوند به این معنا اطلاق نمی شود. بعداً بر اثر کثرت استعمال مفهوم وسیعترى پیدا کرده که بر هر نوع علم و آگاهى گفته مى شود، هر چند زاییده تفکّر و اندیشه نباشد. و درست است که نام«عارف» جزء 99 نام مشهور خداوند که در روایات آمده نیست، اما این روایات به این معنی نیست که خداوند غیر از این 99 اسم، اسم دیگری ندارد.
پاسخ تفصیلی:
بعضى در این مسأله تردید کرده اند که آیا مى توان خداوند را توصیف به «عارف» نمود.
سرچشمه این تردید در واقع دو چیز است : نخست این که به گفته «راغب» در «مفردات» معرفت و عرفان به معناى ادراک چیزى با تفکّر و تدبّر در آثار آن است یا به تعبیرى دیگر، معرفت به دانشى گفته مى شود که محدود است و از طریق تفکّر به دست مى آید و مسلّم است که علم خداوند چنین نیست.
دیگر این که حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که مى فرماید: «اِنَّ لَهُ (تَعالى) تِسْعَةً و تِسْعینَ اِسْماً مَنْ اَحْصاها دَخَلَ الْجَنَّةَ»; (براى خداوند نود و نه (99) اسم است هر کس آنها را شماره کند [و به آن ایمان و معرفت داشته باشد] داخل بهشت مى شود) و اجماع علما بر این است که نام عارف از آن نود و نه (99) اسم نیست.(1)
ولى یک بررسى اجمالى نشان مى دهد که این واژه، در روایات اسلامى بارها بر خداوند اطلاق شده و علاوه بر نهج البلاغه، در اصول کافى نیز به طور متعدّد به کار رفته است.(2)
این نشان مى دهد که واژه معرفت گرچه در اصل، معناى محدودیّت و یا نیاز به تفکّر و تدبّر در آن بوده، ولى بعداً بر اثر کثرت استعمال مفهوم وسیعترى پیدا کرده که بر هر نوع علم و آگاهى گفته مى شود، هر چند زاییده تفکّر و اندیشه نباشد.
و امّا در مورد روایت مربوط به نود و نه (99) اسم خداوند، باید گفت که هرگز از این روایت محدود بودن نامهاى الهى به نود و نه (99) استفاده نمى شود بلکه اینها در حقیقت صفات برجسته و اسماى حسناى خداوند است و به همین دلیل در بعضى از روایات یک هزار نام براى خدا آمده است و چه دلیلى از این بالاتر که على(علیه السلام) که خود آگاه ترین فرد به اسماى و صفات خداوند است مطابق نقل «نهج البلاغه» این نام یا مشتقّات آن را در مورد خداوند به کار برده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.