پاسخ اجمالی:
جمعی از علما، فقهاء و محدثین عربستان سعودی که از وهّابیّان معتدل بودند، در جلسه ای که در طائف از تاریخ 2/4/1419 ه. ق تشکیل شد، حوادثى که در کشورهاى اسلامى و غیر آن، از تکفیر و قتل و انفجار و... اتفاق افتاده بود را مورد بررسى قرار داده و بیانیه ای در محکومیت آن صادر کردند و ضمن آن اعلام کردند: که اسلام از این گونه عقیده هاى باطل بیزار است و آنچه در بعضى از کشورها از ریختن خون بى گناهان و مانند آن صورت مى گیرد را عملى جنایت کارانه مى دانند.
پاسخ تفصیلی:
جمعی از علما، فقهاء و محدثین عربستان سعودی از وهّابیّان معتدل، اعلامیّه مهمی منتشر ساختند که در جرائد متعددی به چاپ رسید، که ما آن را از کتاب «معجم طبقات المتکلمین» نقل می کنیم.
متن اعلامیّه بدین شرح است: الحمد لله، و الصلاة و السلام على رسول الله، و على آله و صحبه و من اهتدى بهداه، اما بعد:
هیئت «کبار العلماء» در جلسه چهل و نهم که در طائف از تاریخ 2/4/1419 هجرى قمرى تشکیل شد، حوادثى را که در کشورهاى اسلامى و غیر آن، از تکفیر و انفجارها و امور ناشى از آن، از خونریزى ها و نابود کردن مؤسّسات مختلف اتفاق افتاده، مورد بررسى قرار داد، و نظر به اهمیّت این موضوع و پى آمدهاى آن، اعمّ از کشتن بى گناهان و اتلاف اموال، و ایجاد رعب و وحشت در مردم، و ایجاد ناامنى و تزلزل و بى ثباتى در جامعه، مجلس تصمیم گرفت حکم این موضوع را طىّ بیانیه اى به عنوان خیرخواهى الهى بندگان خدا و اداى تکلیف، و رفع هرگونه اشتباه از کسانى که گرفتار اشتباه در مفاهیم اسلامى شده اند، روشن سازد. به همین دلیل نکات زیر را یادآور مى شود و از خداوند توفیق مى طلبد:
1ـ تکفیر (کسى را کافر دانستن) یک حکم شرعى است که باید معیارش از سوى خدا و رسول او تعیین گردد، همان گونه که حلال و حرام و واجب باید از سوى خدا باشد، همچنین تکفیر، و گفتار و رفتارى که (در کتاب و سنّت) گاه کفر بر آن اطلاق شده به معنى «کفر اکبر» که سبب خروج از دین اسلام مى شود، نیست.
بنابراین ـ چون باید حکم به کفر از سوى خدا و رسولش باشد ـ جایز نیست کسى را تکفیر کنیم مگر این که دلیل روشنى از کتاب و سنّت بر کفر او گواهى دهد، و گمان و احتمال هرگز کافى نیست، زیرا احکام سنگینى بر این حکم بار مى شود. هنگامى که ما، در مورد حدود معتقدیم طبق قاعده «الحدود تدرء بالشبهات» باید بدون قطع و یقین اقدام نکنیم، مسلّماً مسأله «تکفیر» به خاطر آثار مهمّى که دارد از حدود مهم تر است و لذا پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) همگان را از تکفیر کسى که واقعاً کافر نیست، بر حذر داشت و فرمود: هر کس به برادر مسلمانش بگوید: اى کافر! اگر راست بگوید، طرف مقابل گرفتار عذاب الهى مى شود و اگر دروغ بگوید به خودش باز مى گردد.
گاه در کتاب و سنّت تعبیرى دیده مى شود که فلان سخن یا عمل یا اعتقاد موجب کفر است، در حالى که موانعى وجود دارد که جلو این حکم را مى گیرد، و این مانند احکام دیگرى است که بدون اجتماع اسباب و شرایط و نفى موانع حاصل نمى گردد، مثلا ارث یکى از احکام الهى است که به سبب خویشاوندى صورت مى گیرد ولى گاه موانعى وجود دارد که جلو این حکم را مى گیرد، مانند اختلاف در دین. همچنین گاه کسى را اجبار بر اداى کلمات کفرآمیز مى کنند در حالى که سبب کفر او نمى شود (چون مجبور شده است) و نیز گاهى انسان سخن کفرآمیزى بر اثر شدّت خوشحالى یا غضب و مانند آن مى گوید (در حالى که از حالت طبیعى خارج شده) و این موجب کفر او نمى شود چون قصدى ندارد، شبیه داستان معروفى که کسى از شدّت خوشحالى مى گفت «خداوندا تو بنده منى و من پروردگار توأم!».
آثار مهم و خطرناکى بر شتاب در تکفیر مترتّب مى شود از جمله مباح شمردن خون و مال آن شخص، و جلوگیرى از ارث او و جدایى از همسرش و غیر اینها که از آثار ارتداد است، بنابراین چگونه جایز است مسلمان به کمترین شبهه اى چنین نسبتى به کسى بدهد (و این همه مسئولیّت را بپذیرد؟).
حاصل این که : شتاب در تکفیر خطرات عظیمى دارد زیرا خداوند متعال مى فرماید: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الاِثْمَ وَ الْبَغْىَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ». (1) (طبق این آیه هرگونه کار زشت و ظلم و شرک و نسبت ناروا و سخن بى دلیل نسبت به خداوند حرام شمرده است).
2- آنچه از این عقیده باطل (نسبت شرک به مسلمین) حاصل شده، یعنى خون ها را مباح شمردن و عِرْض و آبروى مردم را بردن و اموال آنها را غارت کردن و منفجر ساختن خانه ها و وسایل نقلیّه و مراکز ادارى و تجارى، این اعمال و مانند آن به اجماع همه مسلمین حرام و گناه است، زیرا سبب هتک حرمت نفوس و اموال است و امنیّت و آرامش زندگى مردمى را که در خانه ها و مراکز کار صبح و شام رفت و آمد دارند از بین مى برد، و مصالح عمومى جامعه را که بدون آن نمى توانند زندگى کنند بر باد مى دهد.
این در حالى است که اسلام اموال و اعراض و نفوس مسلمین را محترم شمرده و به هیچ کس اجازه تجاوز به حریم آنها نمى دهد، و از آخرین امورى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در خطبه حجّة الوداع به همه مسلمانان ابلاغ کرد این بود که فرمود: خون ها و اموال و اعراض شما بر یکدیگر محترم است مانند احترام امروز (روز عید قربان) و احترام این ماه (حرام) و احترام این سرزمین مقدّس (مکّه)؛ سپس (براى تأکید) فرمود: خداوندا گواه باش (من آنچه را باید بگویم) گفتم! این حدیث مورد اتّفاق همه محدّثان است.
و نیز فرمود: تمام هستى مسلمان بر مسلمان حرام است، خونش، مالش و ناموس و عرضش و نیز فرمود : از ظلم بپرهیزید که ظلم در قیامت ظلمات است.
و نیز خداوند سبحان کسى را که خون بى گناهى را بریزد به اشدّ مجازات تهدید کرده و فرمود: «هر کس فرد با ایمانى را عمداً به قتل برساند، مجازاتش دوزخ است و براى همیشه در آن خواهد ماند و خداوند او را مورد غضب و لعن خود قرار خواهد داد و مجازات عظیمى براى او قرار داده است». (2)
و نیز درباره قتل سهوى کافرى که در امان مسلمین زندگى مى کند، فرموده «باید دیه و کفاره بدهید». (3)
با این حال قتل عمد او چه حکمى خواهد داشت. به یقین جرم او عظیم تر و گناه آن سنگین تر خواهد بود.
در حدیث صحیح از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است کسى که غیر مسلمانى را که با مسلمین پیمان دارد به قتل برساند، هرگز بوى بهشت را نخواهد شنید!
3- این مجلس با توجّه به حکمى که در بالا نسبت به تکفیر مردم بدون دلیل از کتاب و سنّت صادر کرده و اهمّیت آن را به سبب آثار شوم و گناهانى که بر آن مترتّب مى شود، بیان داشته به تمام مردم جهان اعلام مى کند که اسلام از این گونه عقیده هاى باطل بیزار است و آنچه در بعضى از کشورها از ریختن خون بى گناهان و منفجر ساختن مساکن و مرکب ها و مراکز عمومى و خصوصى و تخریب کارگاه ها و مانند آن صورت مى گیرد، عملى جنایت کارانه مى داند که اسلام از آن بیزار است. همچنین هر مسلمانى که به خدا و روز جزا ایمان دارد از این اعمال بیزار مى باشد، و این کارها تنها کار کسانى است که داراى افکار منحرف و گمراهند و گناه و جرم آن به گردن آنهاست و هرگز نباید به حساب اسلام و مسلمانانى که به هدایت اسلام هدایت شده اند و متمسّک به کتاب و سنّت و پیرو قرآن مجیدند، گذارد. این کارها فساد و جنایت بزرگى است که شریعت اسلام و فطرت پاک انسانى آنها را نمى پذیرد.
لذا روایات اسلامى به طور قاطعانه آن را تحریم کرده، و از همنشینى با این گونه افراد بازداشته است...»
سپس این بیانیّه با آیات و روایاتى که نشان مى دهد اسلام دین محبّت و دوستى و تعاون در نیکى و تقوى و گفتگوى منطقى و حکیمانه و پرهیز از هرگونه خشونت و پرخاشگرى است، پایان داده شده است. (4)
این بیانیّه که به امضاى برترین مقام مذهبى وهّابیّت عربستان در عصر خودش یعنى «عبدالعزیز بن عبدالله بن باز» و 20 نفر از علماى طراز اول آنان رسیده و کمى قبل از فوت آن عالم معروف مذهبى وهابى تهیّه شده، حاوى نکات مهمى است که به بعضى از آن ذیلا اشاره مى شود:
1- گرچه سزاوار بود این بیانیه پیش از آن همه خونریزى و هتک نفوس و اموال و اعراض منتشر مى شد، و بى شباهت به نوشداروى بعد از مرگ سهراب نیست، ولى با توجّه به این که ضرر را از هر جا جلوگیرى کنند سود و منفعت است، جاى تقدیر و تشکّر فراوان دارد که در برابر گروه تندروان که مدّعى پیروى از دستورات شارع هستند، اتمام حجّت بسیار قوى و گویا شده است و روشن ساخته اند آنها که پیرو این بیانیه نیستند، پیروان هوى و هوس هاى خویشتن مى باشند نه دستورات اسلامى و در یک کلمه اسلام از این کارها بیزار است.
2- این بیانیّه عملا راه را براى نقد افکار و عقاید شیخ محمّد بن عبدالوهّاب گشوده که حتّى وهّابیان مى توانند با حفظ احترام او، افکارش را نقد کنند و به جمع بندى معتدل ترى در آیین وهّابیّت برسند که بتوانند با سایر مسلمین جهان تعامل خوبى داشته باشند.
3- این بیانیّه که با تعبیراتى حساب شده همراه است به تندروان وهّابى اعلام مى کند که دوران تکفیر مسلمین گذشته است، و نباید و نمى توان هر کس را که موافق افکار آنها نیست، متّهم به کفر کرد و جان و مال و عرض او را بر باد داد، و این کار ممکن است سبب کفر عامل آن گردد.
4- این بیانیّه خدمت خوبى به جهان اسلام مى کند و چهره کریه خشونت بارى را که این گروه، از اسلام، در برابر جهانیان ترسیم کرده اند تا حدّ زیادى اصلاح مى کند و نشان مى دهد مسلمانان واقعى از این کارها بیزارند، گرچه برچیدن آثار منفى آن اعمال خشونت بار که سالیان دراز انجام شده به این آسانى ممکن نیست، به خصوص این که بهانه خوبى به دست ارباب کلیسا و صهیونیست ها داده، که آن را چهره واقعى اسلام معرّفى کنند و جهانیان را از آن بترسانند، پناه بر خدا از زیان هاى جاهلان، امیدواریم خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید و از دام شیطان برهاند. (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.