پاسخ اجمالی:
اولا: در قرآن احکام کلیّه و عمومات و اطلاقاتى وجود دارد که بسیارى از مشکلات را مى توان با آن حل کرد. ثانیا: پیامبر(ص) طبق«حدیث ثقلین»، اهل بیت و عترت را نیز به عنوان یکى از منابع مطمئن احکام و معارف معرفى فرموده است. ثالثا: طبق روایات، قرآن ظاهر و باطنى دارد و باطن آن معانى و مفاهیمى است که تنها در اختیار پیامبر و پیشوایان معصوم قرار دارد؛ پس اگر ثقلین در کنار هم قرار گیرند، از این بخش از محتواى قرآن بهره مى گیرند.
پاسخ تفصیلی:
همان گونه که در نهج البلاغه خطبه 18 تاکید شده، قرآن مجید بیانگر همه امورى است که مسلمانان تا دامنه قیامت به آن نیازمندند. در احادیث اسلامى نیز این موضوع با صراحت بیشترى بیان شده، از جمله در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى اَنْزَلَ فِى الْقُرْآنِ تِبْیانَ کُلِّ شَىء حَتّى وَ اللهِ ما تَرَکَ شَیْئاً تَحْتاجُ اِلَیْهِ الْعِبادُ، حتّى لا یَسْتَطیعَ عَبْد یَقُولُ لَوْ کانَ هذا، اُنْزِلَ فِى الْقُرانِ، اَلا وَ قَدْ اَنْزَلَهُ اللهُ فیهِ»؛ (خداوند در قرآن هر چیزى را بیان کرده است به خدا سوگند چیزى که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسى نگوید اگر فلان مطلب درست است باید در قرآن نازل مى شد. آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است). (1)
ولى در این جا این سؤال پیش مى آید که ما احکام مختلفى را مى بینیم که در قرآن نیامده و این با جامعیّت قرآن سازگار نیست؛ مثلا، تعداد رکعات نماز، اجناسى که در آن زکات واجب است، نصاب زکات، مقدار آن و بسیارى از مناسک حج، عدد سعى صفا و مروه و دورهاى طواف و مسائل دیگرى در زمینه حدود و دیات و آداب قضاوت و شرایط معاملات و انواع مسائل مستحدثه و مانند آن به وضوح در قرآن دیده نمى شود.
در پاسخ این سؤال باید به سه نکته توجّه کرد:
نخست این که در قرآن مجید احکام کلیّه و قواعد گسترده و عمومات و اطلاقاتى وجود دارد که بسیارى از مشکلات را مى توان با آن حل کرد؛ مثلا، آیه «اَوْفُوا بِالْعُقُودِ»(2) در معاملات، و آیه «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِى الدّینِ مِنْ حَرَج». (3)
در ابواب عبادات، و «لا تُضارَّ والِدَة بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُود لَهُ بِوَلَدِهِ» (4) در حقوق والدین و آیات دیگرى از این قبیل، پاسخگوى بسیارى از سؤالات و مسائل مستحدثه است.
دیگر این که قرآن مجید با صراحت یکى از منابع اصلى احکام الهى و معارف اسلامى را «سنّت پیامبر» مى شمارد و مى گوید: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ (آنچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) براى شما مى آورد بگیرید و آنچه شما را از آن نهى مى کند خوددارى نمایید!)، (5) و نیز در جاى دیگر پیامبر را به عنوان تبیین کننده و شارح قرآن معرفى کرده و مى فرماید: «وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ». (6)
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز طبق صریح «حدیث ثقلین»، اهل بیت و عترت را نیز به عنوان یکى از منابع مطمئن احکام و معارف اسلامى معرفى فرموده است و به یقین اگر به توصیه هاى قرآن و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) عمل شود هیچ سؤالى در زمینه احکام و غیر آن بدون پاسخ نخواهد ماند.
سوّم این که از روایات مختلف اسلامى به خوبى استفاده مى شود که قرآن ظاهر و باطنى دارد، ظاهر آن معانى و مفهوماتى است که در دسترس همه قرار گرفته و از آن بهره مند مى شوند؛ ولى باطن آن معانى و مفاهیم دیگرى است که تنها در اختیار پیامبر و پیشوایان معصوم قرار دارد که با درک و دید دیگرى آیات را مى نگرند و از آن بهره گیرى و استفاده فراوانى مى کنند. بنابراین اگر ثقلین (قرآن و اهل بیت) در کنار هم قرار گیرند و مردم در میان این دو جدایى نیفکنند، از این بخش از محتواى قرآن که راه گشایى فراوانى دارد، بهره مى گیرند.
شاید روایت معروف امام صادق(علیه السلام) که مى گوید: «اَنَا اَعْلَمُ کِتابَ اللهِ وَ فیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ ما هُوَ کائِن اِلى یَوْمِ الْقیامَةِ وَ فیهِ خَبَرُ السَّماءِ وَ خَبَرُ الاَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النّارِ وَ خَبَرُ ما کانَ وَ ما هُوَ کائِن، اَعْلَمُ ذلِکَ کَما اَنْظُرُ اِلى کَفّىِ اِنَّ اللهَ یَقُولُ فیهِ تِبْیان کُلِّ شَىء»؛ (من به خوبى کتاب خدا را مى دانم، در آن آغاز آفرینش و آنچه تا روز قیامت به وقوع مى پیوند وجود دارد، و همچنین است در آن خبر آسمان و زمین و خبر بهشت و دوزخ و خبر آنچه بوده و آنچه خواهد بود. من همه اینها را مى دانم آن گونه که به کف دستم نگاه مى کنم! خداوند مى فرماید: در قرآن بیان همه چیز است). (7)
در نهج البلاغه نیز آمده است: «وَ فِى الْقُرآنِ نَبَاءُ ما قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ ما بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ ما بَیْنَکُمْ»؛ (در قرآن خبرهاى پیش از شما و خبرهاى بعد از شما، و حکم در میان شما وجود دارد گذشته و آینده و حال، همه در آن جمع است). (8)
در تعبیر دیگرى امام(علیه السلام) درباره قرآن مى فرماید: «اَلا اِنَّ فیهِ عِلْمَ ما یَأتی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْماضی وَ دَواءَ دائِکُمْ وَ نَظْمَ ما بَیْنَکُمْ»؛ (آگاه باشید! در قرآن علوم مربوط به آینده و اخبار مربوط به گذشته و داروى بیماریها و نظم میان شماست). (9)
این سخن تنها در احادیث اهل بیت(علیهم السلام) نیامده است؛ بلکه از طرق اهل سنّت نیز نقل شده است:
«سیوطى» در «درّالمنثور» از صحابى معروف «ابن مسعود» نقل مى کند: «اِنَّ فیهِ عِلْمَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرِینَ»؛ (در قرآن علم اوّلین و آخرین است). و از «اوزاعى» نقل مى کند که در تفسیر آیه: «وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَىء»، «قالَ: بِالسُّنَّةِ»؛ (گفت منظور این است که به وسیله سنّت همه حقایقى که در قرآن وجود دارد، کشف مى شود). (10)
«سیوطى» در کتاب «اتقان»، این معنا را از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: «در کتاب خدا خبر پیش از شما و خبر بعد از شما، و حکم میان شماست». (11)
سپس مى افزاید: «این حدیث را «ترمذى» و غیر او آورده اند. (12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.