پاسخ اجمالی:
از چهره هاى برجسته شيعه و مردى سخنور و شجاع و از قاريان و حافظان قرآن بود و چون مردى فصيح بود امام(ع) او را به عنوان نماينده خويش نزد عمر بن سعد مى فرستاد. او در روز عاشورا پس از گرفتن اذن جهاد از امام(ع)، به سوى دشمن شتافت و پس از كارزارى خونين به فيض شهادت نايل آمد.
پاسخ تفصیلی:
از چهره هاى برجسته شيعه و مردى سخنور و شجاع و از قاريان و حافظان قرآن بود، و چون مردى فصيح بود امام(عليه السلام) او را به عنوان نماينده خويش نزد عمر بن سعد مى فرستاد. او در روز عاشورا پس از گرفتن اذن جهاد از امام(عليه السلام) سپاه دشمن را با اين بيان موعظه كرد:
«يَا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُريدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ * وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ»(1)، يَا قَوْمُ لاتَقْتُلُوا حُسَيْناً «فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى»(2)؛ (اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز [عذاب] اقوام پيشين بيمناكم! و از سرنوشتى همچون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند [از شرك و كفر و طغيان] مى ترسم، و خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش نمى خواهد. اى قوم! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مى زنند [و از هم يارى مى طلبند ولى صدايشان به جايى نمى رسد] بيمناكم، همان روز رستاخيز كه روى برمى گردانيد و فرار مى كنيد، اما هيچ پناهگاهى در برابر [عذاب] خداوند براى شما نيست، و هر كس را خداوند [به خاطر اعمالش] گمراه سازد، هدايت كننده اى براى او نيست.)، (اى مردم! حسين(عليه السلام) را نكشيد (كه عذاب خداوند شما را ريشه كن خواهد كرد، و البته هر كس [بر خدا] دروغ ببندد، نااميد مى شود)).
امام(عليه السلام) خطاب به وى فرمود:
«رَحِمَكَ اللهُ إنَّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا الْعَذَابَ حينَ رُدّوُا عَلَيْكَ ما دَعَوْتَهُمْ إلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ وَ نَهَضُوا إلَيْكَ لَيَسْتَبيحُوكَ وَ أَصْحابَكَ، فَكَيْفَ بِهِمُ الاْنَ وَ قَدْ قَتَلُوا إخْوانَكَ الصّالِحِينَ»؛ (رحمت خدا بر تو باد! در آن زمان كه آنان را به حق فرا خواندى ولى آنها نپذيرفتند و قصد جان تو و يارانت را نمودند، سزاوار عذاب خداوند شدند. [حال ديگر دير شده است] چه اينكه آنها [دستشان را به خون آنها رنگين كرده اند] و برادران صالح تو را كشته اند!!).
«حنظله» در پاسخ امام(عليه السلام) عرض كرد: راست گفتى، فدايت شوم، شما از من داناتر و به درك حق سزاوارترى.(3)
پس از آن حنظله از امام پرسيد: «آيا من به سوى آخرت نشتابم و به برادرانم ملحق نشوم؟».
امام(عليه السلام) فرمود: «رُحْ إلَى خَيْر مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها وَ إلى مُلْك لايَبْلى»؛ (بشتاب به عالَمى بهتر از دنيا و آنچه در آن است و به سوى سلطنتى كه كهنه نگردد).
حنظله به عنوان خداحافظى عرض كرد: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِالله، صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ وَعَرَّفَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَنَا فِي الْجَنَّةِ».
آنگاه به سوى دشمن شتافت و پس از كارزارى خونين به فيض شهادت نايل آمد.(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.