پاسخ اجمالی:
آیه 1 سوره مائده، دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمان هائى است که میان انسان ها و یا انسان با خدا، به طور محکم بسته مى شود. مسأله وفاى به عهد و پیمان از اساسى ترین شرائط زندگى دسته جمعى است و بدون آن، هیچ گونه همکارى اجتماعى ممکن نیست و بشر با از دست دادن آن، زندگى اجتماعى و اثرات آن را عملاً از دست خواهد داد. به همین دلیل در منابع اسلامى تأکید فوق العاده اى روى این مسأله شده است، تا آن جا که در روایتی می خوانیم: آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 1 سوره «مائده» مى خوانیم: (اى کسانى که ایمان آورده اید! به عهد و پیمان خود وفا کنید)؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ».
«عُقُود» جمع «عقد» در اصل، به معنى «جمع کردن اطراف یک چیز محکم» است، و به همین مناسبت گره زدن دو سر طناب یا دو طناب را با هم «عقد» مى گویند.
سپس، از این معنىِ حسّى، به مفهومِ معنوى انتقال یافته و به هر گونه عهد و پیمان، «عقد» گفته مى شود، منتها طبق تصریح جمعى از فقهاء و مفسران، «عقد» مفهومى محدودتر از عهد دارد؛ زیرا «عقد» به پیمان هائى گفته مى شود که استحکام کافى دارد، نه به هر پیمان.
و اگر در بعضى از روایات و عبارات مفسران، «عقد» و «عهد» به یک معنى آمده است منافات با آنچه گفتیم ندارد؛ زیرا منظور تفسیر اجمالى این دو کلمه بوده نه بیان جزئیات آن.
و با توجه به این که «العُقُود» ـ به اصطلاح ـ «جمع مُحَلّى به الف و لام» و مفید عموم مى باشد، و جمله نیز کاملاً مطلق است، آیه فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمان هائى است که میان انسان ها، و یا افراد انسان با خدا، به طور محکم بسته مى شود.
و به این ترتیب، تمام پیمان هاى الهى و انسانى و پیمان هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، تجارى و زناشوئى و مانند آن را در بر مى گیرد و یک مفهوم کاملاً وسیع دارد که به تمام جنبه هاى زندگى انسان اعم از عقیده و عمل ناظر است: از پیمان هاى فطرى و توحیدى گرفته تا پیمان هائى که مردم بر سر مسائل مختلف زندگى با هم مى بندند.
در تفسیر «روح المعانى» از «راغب» چنین نقل شده: «عقد» با توجه به وضع طرفین، سه نوع است:
گاهى عقد در میان خدا و بنده،
گاهى در میان انسان و خودش،
و گاهى در میان او و سایر افراد بشر بسته مى شود.(1) - البته تمام این سه نوع عقد داراى دو طرف است منتها در آنجا که خودش با خودش پیمان مى بندد، خویشتن را به منزله دو شخص که طرفین پیمانند فرض مى کند- .
به هر حال مفهوم آیه به قدرى وسیع است که عهد و پیمان هائى را که مسلمانان با غیر مسلمانان مى بندند نیز شامل مى شود.
مسأله وفاى به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسى ترین شرائط زندگى دسته جمعى است و بدون آن، هیچ گونه همکارى اجتماعى ممکن نیست، که بشر با از دست دادن آن، زندگى اجتماعى و اثرات آن را عملاً از دست خواهد داد، به همین دلیل در منابع اسلامى تأکید فوق العاده اى روى این مسأله شده است و شاید کمتر مطلبى باشد که این قدر گسترش داشته باشد؛ زیرا بدون آن، هرج و مرج و سلب اطمینان عمومى که بزرگ ترین بلاى اجتماعى است در میان بشر پیدا مى شود.
در «نهج البلاغه» در فرمان «مالک اشتر» چنین مى خوانیم:
«فَإنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرائِضِ اللّهِ شَىْءٌ اَلنّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ إِجْتِماعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرائِهِمْ مِنْ تَعْظِیْمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ، وَ قَدْ لَزِمَ ذلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیْما بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِیْنَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَواقِبِ الْغَدْرِ»؛ (در میان واجبات الهى هیچ موضوعى همانند وفاى به عهد در میان مردم جهان ـ با تمام اختلافاتى که دارند ـ مورد اتفاق نیست به همین جهت بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمان ها را در میان خود محترم مى شمردند؛ زیرا عواقب دردناک پیمان شکنى را دریافته بودند).(2)
و نیز از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«إِنَّ اللّهَ لایَقْبَلُ إِلاَّ الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ لایَقْبَلُ اللّهُ إِلاَّ الْوَفاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ» ؛ (خداوند از بندگان خود چیزى جز عمل صالح نمى پذیرد و جز وفاى به شروط و پیمان ها را قبول نمى کند).(3)
و از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «لا دِیْنَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَه»؛ (آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد).(4)
روى همین جهت، موضوع وفاى به عهد از موضوعاتى است که هیچ گونه تفاوتى در میان انسان ها درباره آن نیست، خواه طرف پیمان، مسلمان باشد یا غیر مسلمان و به اصطلاح از حقوق انسان است، نه از حقوق برادران دینى.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:
«ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لاَِحَد فِیْهِنَّ رُخْصَةً: أَداءُ الأَمانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کانا أَوْ فاجِرَیْنِ!»؛ (سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است:
اداى امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار؛
وفاى به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار؛
و نیکى به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار).(5)
حتى در روایتى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده: اگر کسى با اشاره پیمانى را بر عهده بگیرد باید به آن وفا کند، مى فرماید:
«إِذا أَوْمى أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ أَوْ أَشارَ بِالأَمانِ إِلى أَحَد مِنَ الْمُشْرِکِیْنَ فَنَزَلَ عَلى ذلِکَ فَهُوَ فِى أَمان»؛ (هر گاه یکى از مسلمانان با ایماء و اشاره به یکى از مشرکان امان دهد و او از قلعه پائین آید، در امان است).(6).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.