پاسخ اجمالی:
در قرآن ، مکررا به جمله «أَنْزَلْنا»؛ (فرو فرستادیم) برخورد مى کنیم که ظاهراً، با مفهوم فرستادن از طرف بالا به سمت پائین، سازش ندارد. مانند: انزال لباس، چهارپایان و آهن. ولى با توجه به این که نزول گاهى به معنى نزول مقامى آمده و در استعمالات روزانه نیز زیاد به کار مى رود و از آنجا که نعمت هاى پروردگار از طرف مقام والاى ربوبیت به بندگان ارزانى شده، تعبیر به نزول در آن، کاملاً مفهوم و قابل درک است. مثلا در فارسى مى گوئیم: به آن جناب چنین معروض مى دارم، با این که طرف نزدیک ما نشسته است.
پاسخ تفصیلی:
در آیات متعددى از قرآن مجید، به جمله «أَنْزَلْنا»؛ (فرو فرستادیم) برخورد مى کنیم که ظاهراً، با مفهوم فرستادن از طرف بالا به سمت پائین، سازش ندارد، مانند آیه 26 سوره «اعراف»؛ زیرا خداوند در این آیه مى فرماید: «لباسى براى شما فرو فرستادیم که اندام شما را مى پوشاند».
در حالى که مى دانیم: لباس یا از پشم حیوانات گرفته مى شود، و یا از مواد گیاهى و مانند اینها که همه از زمین است.
در سوره «زمر» آیه 6 نیز مى خوانیم: «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواج»؛ (براى شما هشت زوج از چهار پایان فرو فرستاد).
و در سوره «حدید» آیه 25 مى خوانیم: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ...»؛ (آهن را فرو فرستادیم...).
بسیارى از مفسران، اصرار دارند: این گونه آیات را به معنى نزول مکانى، یعنى از طرف بالا به پائین، تفسیر کنند مثلاً بگویند چون آب باران از بالا به زمین نازل مى شود، و گیاهان و حیوانات از آن سیراب مى گردند، بنابراین، مواد لباس ها به یک معنى از آسمان به زمین فرستاده شده است.
در مورد آهن نیز سنگ هاى عظیم آسمانى که ترکیبات آهن در آن وجود داشته به سوى زمین جذب شده است.
ولى با توجه به این که نزول گاهى به معنى نزول مقامى آمده، و در استعمالات روزانه نیز، زیاد به کار مى رود مثلاً مى گویند: از طرف مقام بالا چنین دستورى صادر شده و یا مى گوئیم: «رَفَعْتُ شَکْواىَ إِلَى الْقاضِى»؛ (شکایتم را به سوى قاضى بالا بردم) هیچ لزومى ندارد که ما اصرار بر تفسیر این آیات به نزول مکانى داشته باشیم.
و از آنجا که نعمت هاى پروردگار از طرف مقام والاى ربوبیت به بندگان ارزانى شده، تعبیر به نزول در آن، کاملاً مفهوم و قابل درک است.
نظیر این موضوع، در الفاظ اشاره به قریب و بعید نیز دیده مى شود که گاهى یک موضوع مهم که از نظر مکانى در دسترس ما است، ولى از نظر مقامى بسیار بلندپایه است، با «اسم اشاره بعید» از آن تعبیر مى کنیم.
مثلاً در فارسى مى گوئیم: به آن جناب چنین معروض مى دارم، با این که طرف نزدیک ما نشسته است و در قرآن مجید مى خوانیم: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ»؛ (آن کتاب پر عظمت و بلندپایه [یعنى قرآن] جاى شک و تردیدى ندارد). (1). (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.