پاسخ اجمالی:
«معجزات اقتراحى» یعنى معجزاتى که بهانه جویان، نه براى تحقیق و دستیابی به حق ، بلکه مطابق هوس هاى خود و به خاطر به دست آوردن دستاویزى براى فرار از حقیقت پیشنهاد مى کنند. خداوند در آیه 51 سوره عنکبوت، صراحتا به این درخواست ها اینطور پاسخ می دهد که؛ براى اثبات حقانیّت دعوت پیامبر(ص)، این قرآن بهترین سند و آیت است. بنابراین چرا آنها اصرار براى معجزات پى در پى دارند؟
پاسخ تفصیلی:
معجزات اقتراحى، یعنى معجزاتى را که بهانه جویان، مطابق هوس هاى خود نه براى تحقیق حق، بلکه به خاطر به دست آوردن دستاویزى براى فرار از حقیقت پیشنهاد مى کنند.
نوع پیشنهادهایى که از سوی کفار در سوره اسراء آیات 90 تا 93 مطرح شده دلیل بسیار روشنى براى این موضوع است؛ از یک سو مى بینیم تقاضاى هفت معجزه کردند! در حالى که براى افراد حق جو، یک معجزه کافى است.از سوى دیگر معجزاتى را طلبیدند که بعضاً مایه نابودى آنها بود؛ مثلا گفتند: (ما ایمان نمى آوریم تا سنگ هاى آسمانى را آن چنان که مى پندارى بر سر ما فرود آرى!)؛ «اَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً»(1). واضح است هیچ انسان حق جویى معجزه اى را که مایه نابودى او شود نمى طلبد؛ زیرا هدف از معجزه، ایمان است نه مرگ و نابودى. از سوى سوم امورى را مى طلبیدند که اصلا محال بوده است؛ مثل این که پیشنهاد کردند:
(باید خدا و فرشتگان را در برابر ما بیاورى!)؛ «اَوْ تَأْتِىَ بِاللهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبِیلا».(2). واضح است که خداوند مکانى ندارد که از آن جا برخیزد و نزد این بهانه جویان آید.
از سوى چهارم بعد از تقاضاى معجزه اى که خودشان مطرح کرده بودند با صراحت مى گویند: اگر این کار را هم انجام دهى از تو نمى پذیریم تا فلان کار دیگر را انجام دهى! وچنین گفتند: (یا به آسمان بالا روى؛ و حتّى اگر به آسمان روى، ایمان نمى آوریم مگر آن که نامه اى [از سوى خدا] بر ما فرود آورى که آن را بخوانیم)!؛ «اَوْ تَرْقى فِى السَّمَاءِ وَلَنْ نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتّى تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَاباً نَّقْرَؤُهُ».(3)
با توجّه به آنچه گفته شد به وضوح مى فهمیم که هدف آنها چیزى جز معجزات اقتراحى نبوده است؛ و هیچ پیامبرى مأمور نیست که در مقابل این گونه درخواست ها تسلیم گردد.
جالب این که در بسیارى از حوادث تاریخى مربوط به عصر ظهور انبیاء مخصوصاً زمان پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که کفّار بعد از مشاهده معجزات براى فرار از زیر بار مسئولیت و تسلیم شدن در مقابل آنها به بهانه سحر متوسل مى شدند؛ همان کارى که فرعون و فرعونیان در برابر موسى (علیه السلام) داشتند که حتّى بعد از مشاهده غلبه موسى(علیه السلام) بر آن همه ساحران ورزیده و ماهر و ایمان آوردن ساحران ـ که نشانه روشنى بود بر اعجاز موسى(علیه السلام) و اتکاى آن به نیروى الهى ـ، باز دست از سخن خود برنداشتند و گفتند: (به طور مسلم او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است)؛ «إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمْ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ».(4)
لذا در آیه 111 سوره انعام مى فرماید: «وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةَ وَکَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْء قُبُلا مَّا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللهُ»؛ (و [حتّى] اگر فرشتگان را بر آنها نازل مى کردیم، و مردگان با آنان سخن مى گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مى نمودیم، هرگز ایمان نمى آوردند؛ مگر آن که خدا بخواهد).
همچنین در آیه 25 سوره انعام مى فرماید: «وَ اِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَة لاَّیُؤْمِنُوا بِهَا»؛ (آنها چنان لجوج اند که اگر هر نشانه و معجزه اى را ببینند ایمان نمى آورند).
و نیز در آیه 51 سوره عنکبوت در پاسخ تقاضاى آنها که معجزات مختلفى را طلب مى کردند با صراحت مى فرماید: «اَوَلَمْ یَکْفِهِمْ اَنَّا اَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلى عَلَیْهِمْ»؛ (آیا براى آنها کافى نیست که این کتاب آسمانى را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مى شود).
مفهوم این سخن آن است که معجزه باید براى اثبات حقانیّت دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد و این کتاب آسمانى (قرآن) بهترین سند و آیت است؛ بنابراین چرا آنها اصرار براى معجزات پى در پى دارند؟.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.