پاسخ اجمالی:
طبق آیه 213 سوره بقره خداوند پیامبران را فرستاده تا اختلافات ناشى از جهل و محدودیّت دانش بشرى را برطرف سازند. انبیاء به وسیله نیروى وحى که از هر خطایى مصون است به این اختلافات پایان می دهند گرچه هوا و هوس ها و خودخواهى ها و خود برتر بینى ها سبب اختلافات تازه اى می شود و از این منازعات تنها مؤمنان صالح مصون می مانند.
پاسخ تفصیلی:
همیشه انسان ها از اختلاف رنج مى برند و جوامع بشرى در آتش اختلاف سوخته و مى سوزند و نیروهاى عظیم و امکانات فراوان به خاطر آن بر باد مى رود؛ نیروها و امکاناتى که اگر به جا خرج مى شد محیط جهان را گلستان مى کرد.
از سوى دیگر مسلّماً انسان ها به تنهایى قادر به رفع اختلاف از میان خود نیستند؛ چرا که علم آنها به حقایق از هر جهت محدود است؛ ولى انبیاء که علمشان از دریاى بى پایان و اقیانوس بیکران علم خدا سرچشمه مى گیرد و در سطحى ما فوق دیگر انسان ها قرار دارند، مى توانند نقش مهمى در برطرف ساختن اختلافات داشته باشند.
لذا قرآن در آیه 213 سوره بقره اشاره به این هدف کرده، و مى فرماید: (مردم [در آغاز] امّت واحدى بودند [به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتى پیدا شد؛ در این حال] خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى را، که به سوى حق دعوت مى کرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى کند)؛ «کَاَنَ النَّاسُ اُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ».(1)
در این که این امت واحده که در آغاز در جهان مى زیستند چه امتّى بوده اند و چه عقیده اى داشته اند؟ در میان مفسّران گفتگو بسیار است و احتمالات زیادى در تفسیر این امّت و سرنوشت آن داده اند؛ که از همه قابل توجّه تر این است که آنها امّتى بودند بر مسیر هدایت و این هدایت از فطرت الهى آنها سرچشمه مى گرفت؛ سپس اختلاف کردند; اختلافى که ناشى از محدودیت علم آنها بود. چرا که احکام فطرت و مستقلاّت عقلى به تنهایى نمى توانند راه گشا باشند. اینجا بود که خداوند پیامبران را به یارى جامعه انسانیّت فرستاد تا آنها را از تنگناى اختلافات ناشى از جهل و محدودیّت دانش بشرى رهایى بخشد. انبیاء آمدند و به این اختلافات پایان دادند و حقایق را تبیین کردند ولى بعد از آن، اختلاف دیگرى شروع شد که ناشى از بخل و ظلم و فساد بود و در این هنگام، باز لطف الهى شامل کسانى که ایمان داشتند و از اخلاص برخوردار بودند گشت و به وسیله نور ایمان و تقوا آنها را به سوى حق رهنمون کرد و به صراط مستقیم رسانید، و بقیه در ظلمات اختلاف باقى ماندند.
مطابق این تفسیر، امّت واحده اى که در آغاز وجود داشتند امّتى بر حق بودند ولى محدودیّت درک عقلى انسان سبب اختلاف شد و انبیاء به وسیله نیروى وحى که از هر خطایى مصون است به این اختلافات پایان دادند ولى هوا و هوس ها و خودخواهى ها و خود برتر بینى ها سبب اختلافات تازه اى شد و از این منازعات تنها مؤمنان صالح مصون ماندند.
شاهد این تفسیر محتواى آیه است، که دو گونه اختلاف براى امّت ها ذکر مى کند، اختلافى که انبیاء براى پایان دادن به آن مبعوث شدند و اختلافى که بعد از نزول کتب آسمانى و بیّنات پیدا شد و این که بعضى از مفسّران اصرار دارند این امّت واحده از آغاز همگى منحرف و در ضلالت بودند، نه با لحن آیه سازگار است و نه با فطرت توحیدى، که طبق تصریح قرآن، انسان ها داراى آن هستند. مخصوصاً این فطرت در انسان هاى دست نخورده که در آغاز جهان بودند و هنوز هوا و هوس ها در میان آنها گسترش نداشت ظهور و بروز بیشترى داشته است.
در این که این جامعه نخستین که قرآن از آن به «امّت واحده» تعبیر کرده در چه زمانى بودند، بعضى گفته اند اشاره به دوران قبل از قیام نوح(علیه السلام) و بعد از هبوط آدم(علیه السلام) است، زیرا اولین کتاب آسمانى که متضمّن تشریع شریعت بود بر نوح(علیه السلام) نازل شد بنابراین امّت واحده همان امّتى است که از زمان گسترش فرزندان آدم(علیه السلام) شروع شد و در آغاز ایمان و توحید بر آن حاکم بود، ولى تدریجاً بر اثر جهل و نادانى آثار شرک روز به روز زیادتر شد، و زمینه براى مبعوث شدن حضرت نوح(علیه السلام) فراهم گشت.
به هر حال از مجموع آنچه در تفسیر آیه فوق آمد به خوبى استفاده مى شود که یکى از اهداف بعثت انبیاء پایان دادن به اختلافاتى است که از ناآگاهى مردم سرچشمه مى گیرد. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.