پاسخ اجمالی:
احد از ماده وحدت است و هر دو اشاره به آن ذاتى است که از هر نظر بى نظیر و منفرد مى باشد. در قرآن واحد و احد هر دو به ذات پاک خداوند اطلاق شده است. هم چنین امام باقر(ع) در حدیثى می فرمایند: «أحد» فردى است یگانه و «احد» و «واحد» یک مفهوم دارد و آن ذات منفردى است که نظیر و شبیهى براى او نیست و «توحید» اقرار به یگانگى، وحدت و انفراد او است.
پاسخ تفصیلی:
واژه «احد» از ماده «وحدت» است و لذا بعضى «احد» و «واحد» را به یک معنى تفسیر کرده اند و معتقدند: هر دو اشاره به آن ذاتى است که از هر نظر بى نظیر و منفرد مى باشد، در علم یگانه است، در قدرت بى مثال است، در رحمانیت و رحیمیت یکتا است و خلاصه از هر نظر بى نظیر است.
ولى بعضى عقیده دارند: میان «احد» و «واحد» فرق است، «احد» به ذاتى گفته مى شود که قبول کثرت نمى کند، نه در خارج و نه در ذهن و لذا قابل شماره نیست و هرگز داخل عدد نمى شود، به خلاف «واحد» که براى او دوم و سوم تصور مى شود، یا در خارج، یا در ذهن و لذا گاه مى گوئیم: احدى از آن جمعیت نیامد یعنى هیچ کس نیامد، ولى هنگامى که مى گوئیم: واحدى نیامد، ممکن است دو یا چند نفر آمده باشند.(1)
ولى این تفاوت با موارد استعمال آن در قرآن مجید و احادیث چندان سازگار نیست.
بعضى نیز معتقدند: «احد» اشاره به بساطت ذات خداوند در مقابل اجزاء ترکیبیه خارجیه یا عقلیه (جنس و فصل، و ماهیت و وجود) است، در حالى که «واحد» اشاره به یگانگى ذات او در برابر کثرات خارجیه مى باشد.
در حدیثى، از امام محمّد باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «أحد» فردى است یگانه و «احد» و «واحد» یک مفهوم دارد و آن ذات منفردى است که نظیر و شبیهى براى او نیست و «توحید» اقرار به یگانگى و وحدت و انفراد او است».(2)
در ذیل همین حدیث مى خوانیم: «واحد» از عدد نیست بلکه واحد پایه اعداد است، عدد از دو شروع مى شود، بنابراین معنى «اللّه احد» این است: معبودى که انسان ها از ادراک ذات او عاجزند و از احاطه به کیفیتش ناتوان، او در الهیت فرد است و از صفات مخلوقات برتر».(3)
در قرآن مجید نیز «واحد» و «احد» هر دو به ذات پاک خداوند اطلاق شده است.
جالب این که در «توحید صدوق» آمده است: مرد اعرابى در روز جنگ «جمل» برخاسته عرض کرد: اى امیرمؤمنان! آیا مى گوئى خداوند واحد است؟ واحد به چه معنى؟
ناگهان مردم از هر طرف به او حمله کردند و گفتند: اى اعرابى! این چه سؤالى است؟ مگر نمى بینى فکر امیرمؤمنان تا چه حدّ مشغول مسأله جنگ است؟ هر سخن جائى و هر نکته مقامى دارد؟!
امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود : «او را به حال خود بگذارید؛ زیرا آنچه را که او مى خواهد همان چیزى است که ما از این گروه دشمن مى خواهیم» (او از توحید سؤال مى کند، ما هم مخالفان خود را به توحید کلمه دعوت مى کنیم).
سپس فرمود: اى اعرابى! این که مى گوئیم: خدا «واحد» است، چهار معنى مى تواند داشته باشد که دو معنى آن درباره خدا صحیح نیست و دو معنى آن صحیح است.
اما آن دو که صحیح نیست: وحدت عددى است، این براى خدا جائز نمى باشد (بگوئیم او یکى است و دو تا نیست؛ زیرا مفهوم این سخن آن است که دومى براى او تصور مى شود، ولى وجود ندارد، در حالى که مسلماً براى ذات بى نهایت حق، دومى تصور نمى شود)؛ چرا که چیزى که ثانى ندارد، داخل در باب اعداد نمى شود، آیا نمى بینى خداوند کسانى را که گفتند: «اِنَّ اللّهَ ثالِثُ ثَلاثَةَ»(سوره مائده، آیه 73)؛ (خدا سومى از سه نفر است) تکفیر کرده؟
دیگر از معانى «واحد» که بر خدا روا نیست، این است که به معنى واحد نوعى باشد، مثل این که مى گوئیم: فلان کس یکى از مردم است، این نیز بر خدا روا نیست (چرا که خدا نوع و جنسى ندارد) مفهوم این سخن تشبیه است و خدا از هر گونه شبیه و نظیر برتر و بالاتر است.
اما آن دو مفهومى که درباره خدا صادق است:
نخست این که گفته شود: خداوند واحد است، یعنى در اشیاء عالم شبیهى براى او نیست، آرى پروردگار ما چنین است.
دیگر این که گفته شود: پروردگار ما «أَحَدِىُّ الْمَعْنى» است، یعنى ذات او تقسیم پذیر نیست، نه در خارج، نه در عقل و نه در وهم، آرى خداوند بزرگ چنین است».(4)
کوتاه سخن این که: خداوند احد و واحد است و یگانه و یکتا است، نه به معنى واحد عددى، یا نوعى و جنسى، بلکه به معنى وحدت ذاتى و به عبارت روشن تر: وحدانیت او به معنى عدم وجود مثل و مانند و شبیه و نظیر براى او است.
دلیل این سخن نیز، روشن است: او ذاتى است بى نهایت از هر جهت و مسلّم است که دو ذات بى نهایت از هر جهت غیر قابل تصور است، چون اگر دو ذات شد هر دو محدود مى شود، این کمالات آن را ندارد، و آن کمالات این را (دقت کنید).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.