پاسخ اجمالی:
«استخاره» طلب خير از خداوند و يک توجّه باطنى به خدا است. در واقع اگر انسان در انجام يا ترک کاري مردد شود ابتدا از عقل و مشورت با افراد کاردان استمداد می جوید، اگر به نتيجه نرسيد؛ با استخاره، از خداوند می خواهد که خیر را براى او معيّن فرمايد. در روایتی مى خوانیم: «هیچ بنده باایمانى از خداوند طلب خیر نکرد، مگر این که خداوند خیر را براى او فراهم ساخت!». در واقع هدف از استخاره آن است که انسان پس از انجام تدابیر صحیح، از خداوند خیر و نفع بخواهد.
پاسخ تفصیلی:
اولا: «استخاره» در لغت به معناى «طلب خیر از خداوند کردن» است؛ خداوندى که جهان آفرینش در قبضه قدرت اوست، آفریدگارى که سرنوشت تمام موجودات جهان از او سرچشمه مى گیرد و مى تواند بنده خود را با نیکیها رهبرى نماید.
معناى این نوع استخاره این است: هنگامى که انسان مى خواهد کارى را انجام دهد لازم است با نهایت دقّت و توجّه، تمام مقدّمات کار را تا آن جا که ممکن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زیان است بپرهیزد، سپس از صمیم قلب از خداوند بخواهد او را در این راه موفّق کند و نفع و خیر نصیب او سازد. خلاصه این که، وقتى انسان دست به یک کار بزرگ مى زند و سرانجام کار روشن نیست، پس از انجام کارهاى لازم که در پیشرفت او دخالت دارد، باید در این حال خدا را بخواند و از او بطلبد که وى را در این کار از هر نظر پیروز گرداند و او را در رسیدن به مقصود رهنمون گردد.
این همان استخاره به معناى «طلب خیر از خدا کردن» است که روایات صحیح و معتبرى دارد. این نوع استخاره نه احتیاج به قرآن دارد و نه تسبیح، بلکه یک توجّه باطنى است که انسان مى تواند هر روز دهها مرتبه آن را انجام دهد.
در روایات مى خوانیم: «مَا إسْتَخَارَ اللّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ الإ خَارَ اللّهُ لَهْ»؛ هیچ بنده باایمانى از خداوند طلب خیر نکرد، مگر این که خداوند خیر را براى او فراهم ساخت!». (1)
نتیجه این گونه استخاره این نیست که انسان تردید خود را به وسیله استخاره رفع کند، بلکه غرض از آن این است که پس از انجام تدابیر صحیح، از خداوند خیر و نفع بخواهد و ناگفته پیداست هیچ موحّدى نمى تواند تأثیر خواست و کمک خداوند را در هیچ امرى انکار کند و در وسعت قدرت او شکّ و تردید نماید. این توجّه، به انسان باایمان نیرو و توان مى بخشد که در برابر مشکلات کارها ایستادگى کند و با تکیه کردن به نیروى لایزال الهى پیش رود.
ثانیاً: درباره استخاره هایى که امروز مرسوم است هرگز مطلب آن طور نیست که در سؤال تصوّر شده است ـ انسان مقدّرات خود را به دست تسبیح بسپارد ـ بلکه لازم است پیش از استخاره جهات زیر در نظر گرفته شود:
1ـ استمداد از عقل و فکر: خداوند بر بندگان منّت گذارده و آنها را با نیروى عقل مجهّز ساخته است. عقل مى تواند در بسیارى از موارد سرانجام کار را از نظر سود و زیان روشن سازد و تشخیص دهد کدام یک از انجام و ترک، مصلحت است؛ در این موارد هرگز استخاره به تسبیح و قرآن مورد ندارد.
2ـ مشورت با افراد مطّلع: اسلام بقدرى به مسأله مشورت اهمّیّت داده که آن را از علائم ایمان دانسته است. قرآن مجید مى فرماید: «وَ اَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ»؛ (و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست). (2) و نیز خداوند به پیامبر خود دستور مى دهد که در کارهاى مهم با یاران خود مشورت کند: «وَ شاوِرْهُمْ فِى الاَمْرِ»؛ (با آنان مشورت کن!) (3) در این صورت هرگاه نظر قاطعى از افراد با تجربه در کارى ابراز گردید، دیگر موردى براى استخاره باقى نمى ماند.
امّا در صورتى که ابهام کار از طریق عقل خود انسان و از راه مشورت گشوده نشد و مطلب ابهام و پیچیدگى پیدا کرد، در این موقع انسان در حالت تحیّر و تردید فرو مى رود و یک حال بلاتکلیفى، توأم با ناراحتى براى او پدید مى آید.
نخستین فایده استخاره با قرآن یا تسبیح در این موقع این است که آن حالت تحیّر را از بین مى برد و انسان را از تردید و دو دلى رنج دهنده اى راحت مى کند.
دیگر این که، معناى استخاره در این هنگام این است که از خداوند مى خواهد خیر و صلاح او را از این راه نشان دهد. اکنون که بنده اش تمام درها را به روى خود بسته دیده است از صمیم قلب و با خلوص تمام از پروردگار خود مى خواهد او را از این راه به آنچه صلاح در آن است ـ اعم از فعل و ترک ـ راهنمایى بفرماید.
مسلّماً توجّه به خدا توأم با خلوص نیّت در این حالت مؤثر است. چه مانعى دارد که خداوند از این راه خیر و صلاح او را نشان دهد؟
فرض کنیم این شخص متحیّر استخاره نکند آیا مى تواند خود را از یکى از فعل و ترک باز دارد؟ بطور مسلّم نه، بالاخره در این موقع یا آن کار مورد نظر را انجام مى دهد، یا انجام نمى دهد. چه بهتر که در این حالت، در انتخاب یکى از دو طرف، توجّهى قلبى به خدا پیدا کند و از او بخواهد که آنچه مصلحت است براى او از طریق استخاره معیّن فرماید. مسلّماً به هنگام انتخاب آن ـ از این راه ـ با قاطعیّت و اطمینان بیشترى به راه خود ادامه مى دهد و آن نیز در پیروزى او مؤثر است. (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.