پاسخ اجمالی:
بعضى معتقدند: این تفاوت از قبیل تنزل از مرحله بالاترش به مرحله پائین تر است. احتمال دیگر اینکه واژه «قرآن» واژه اى است که به «تمام» و «بعض» قرآن هر دو اطلاق مى شود؛ بنابراین تحدّى به «مثل قرآن» مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و یا حتى یک سوره نیز سازگار مى باشد؛ گذشته از اینکه عبارت «قرآن»، «سوره» و «ده سوره» از نظر مفهوم لغت، همه به مجموعه اى از آیات قرآن اطلاق مى گردد؛ یعنی تحدّى قرآن به یک کلمه و یک جمله نیست، بلکه تحدّى در همه جا به مجموعه اى از آیات است که هدف مهمى را تعقیب مى کند.
پاسخ تفصیلی:
همان گونه که مى دانیم، قرآن مجید در یکجا مخالفان را دعوت به آوردن مثل قرآن کرده است (سوره اسراء، آیه 88)، و در جاى دیگر، به آوردن ده سوره همانند قرآن (سوره هود، آیه 13)، و در مورد دیگر، به آوردن یک سوره مثل سوره هاى قرآن (بقره ـ 23) دعوت کرده؛ به همین دلیل در میان گروهى از مفسران بحث شده که این تفاوت در تحدّى و دعوت به مبارزه براى چیست؟ چرا یک جا همه قرآن، جاى دیگر 10 سوره و جاى دیگر یک سوره؟ در پاسخ سؤال فوق مفسرین احتمالات مختلفى داده اند:
الف ـ بعضى معتقدند: این تفاوت از قبیل تنزل از مرحله بالاتر به مرحله پائین تر است، درست مثل این که کسى به دیگرى مى گوید: اگر تو هم مثل من در فن نویسندگى و شعر مهارت دارى کتاب و دیوانى همچون کتاب و دیوان من بنویس! بعد تنزل مى کند و مى گوید: یک فصل مانند آن را و یا حتى یک صفحه مثل آن ارائه بده! ولى این پاسخ، در صورتى صحیح است که سوره هاى «اسراء»، «هود»، «یونس» و «بقره» به همین ترتیب نازل شده باشد. البته این با ترتیبى که در کتاب «تاریخ القرآن» از «فهرست ابن ندیم» نقل شده سازگار است؛ چرا که او مى گوید: سوره «اسراء» سوره 48 و «هود» 49 و «یونس» 51 و «بقره» نودمین سوره است که بر پیامبر نازل شده. اما این سخن با ترتیب معروفى که براى سوره هاى فوق در تفاسیر اسلامى آمده است سازگار نمى باشد.
ب ـ بعضى گفته اند: گر چه ترتیب نزول سوره هاى فوق منطبق بر تنزل از مرحله بالا به مرحله پائین نیست، ولى مى دانیم همه آیات یک سوره با هم نازل نمى شده، چه بسا آیاتى که مدتى بعد نازل مى شد به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر تناسب هائى که داشت در سوره قبل قرار داده مى شد. در محل کلام ما نیز ممکن است چنین باشد و از این رو تاریخ سوره هاى فوق منافاتى با تنزل از مرحله بالاتر به پائین تر ندارد.
ج ـ احتمال دیگرى که براى حلّ این مشکل وجود دارد این است: واژه «قرآن» واژه اى است که به «تمام» و «بعض» قرآن هر دو اطلاق مى شود، مثلاً در آیه اول سوره «جنّ» مى خوانیم: «إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَبا»؛ (ما قرآن عجیبى شنیدیم)، پیدا است که آنها قسمتى از قرآن را شنیده بودند. اصولاً «قرآن» از ماده «قرائت» است و مى دانیم قرائت و تلاوت هم بر کل قرآن صادق است و هم بر جزء آن، بنابراین تحدّى به مثل قرآن مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و حتى یک سوره نیز سازگار مى باشد. از سوى دیگر، «سوره» نیز در اصل به معنى مجموعه و محدوده است و بر مجموعه اى از آیات نیز تطبیق مى کند، هر چند یک سوره کامل به اصطلاح معمولى نبوده باشد. و به تعبیر دیگر، سوره در دو معنى استعمال مى شود: یکى به معنى مجموع آیاتى که هدف معینى را تعقیب مى کند، و دیگر یک سوره کامل که با بسم اللّه شروع و پیش از بسم اللّهِ سوره بعد پایان مى پذیرد. شاهد این سخن، آیه 86 سوره «توبه» است آنجا که مى فرماید: «وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ...»؛ (هنگامى که سوره اى نازل مى شود که ایمان به خدا بیاورید و با پیامبرش جهاد کنید...). روشن است که منظور از سوره در اینجا، همان آیاتى است که هدف فوق (یعنى ایمان به خدا و جهاد) را تعقیب مى کند، هر چند قسمتى از یک سوره کامل باشد. «راغب» نیز در کتاب «مفردات» در تفسیر آیه اول سوره نور («سُورَةٌ أَنْزَلْناها...») مى گوید: «أَىْ جُمْلَةٌ مِنَ الأَحْکامِ وَ الْحِکَم...». همان گونه که ملاحظه مى کنیم، سوره را به معنى مجموعه اى از احکام تفسیر کرده است. بنابراین، فرق چندانى میان «قرآن»، «سوره» و «ده سوره» از نظر مفهوم لغت باقى نمى ماند، یعنى همه اینها به مجموعه اى از آیات قرآن اطلاق مى گردد، نتیجه این که: تحدّى قرآن، به یک کلمه و یک جمله نیست، که کسى ادعا کند من مى توانم مثل آیه «وَ الضُّحى» و آیه «مُدْهامَّتان»، و یا جمله هاى ساده اى از قرآن را بیاورم، بلکه تحدّى در همه جا به مجموعه اى از آیات است که هدف مهمى را تعقیب مى کند (دقت کنید)(1).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.