پاسخ اجمالی:
سماوات سبع را برخی به سیارات هفتگانه و برخی به طبقات متراکم هوای اطراف زمین و برخی به کرات فراوان عالم بالا تفسیر کرده اند، برخی هم عدد هفت را دال بر کثرت دانسته اند، اما عدد سبع در اینجا اشاره به همان عدد مخصوص است نه به معنی تکثیر. منتها از آیات قرآن استفاده مى شود تمام کرات و سیاراتى را که دیده می شود همگی جزء آسمان اول است و شش عالم دیگر از دسترس دید ما بیرون است و مجموع آنها هفت آسمان را تشکیل مى دهد.
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ به این سؤال مفسران و دانشمندان اسلامى بیانات گوناگونى دارند و تفسیرهاى مختلفى کرده اند:
1 ـ بعضى آسمان هاى هفتگانه را، همان «سیارات سبع» مى دانند (عطارد زهره، مریخ، مشترى، زحل، و ماه و خورشید) که به عقیده دانشمندان فلکى قدیم جزء سیارات بودند. (1)
2 ـ بعضى دیگر معتقدند: منظور طبقات متراکم هواى اطراف زمین است و قشرهاى مختلفى که روى هم قرار گرفته است.
3 ـ بعضى دیگر مى گویند: عدد هفت در اینجا به معنى عدد تعدادى (عدد مخصوص) نیست، بلکه عدد تکثیرى است که به معنى تعداد زیاد و فراوان مى باشد، و این در کلام عرب و حتى قرآن نظائر قابل ملاحظه اى دارد، مثلاً در آیه 27 سوره «لقمان» مى خوانیم: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الأَرْضِ مِنْ شَجَرَة أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّه»؛ (اگر درختان زمین قلم گردند، و دریا مرکب، و هفت دریا بر آن افزوده شود، کلمات خدا را نمى توان با آن نوشت).
به خوبى روشن است منظور از لفظ «سبعة» در این آیه عدد مخصوص هفت نیست بلکه اگر هزاران هزار دریا نیز مرکب گردد، نمى توان علم بى پایان خداوند را با آن نگاشت.
بنابراین، سماوات سبع اشاره به آسمان هاى متعدد و کرات فراوان عالم بالا است بى آن که عدد خاصى از آن منظور باشد.
4 ـ آنچه صحیح تر به نظر مى رسد، این است که: مقصود از «سماوات سبع» همان معنى واقعى آسمان هاى هفتگانه است، تکرار این عبارت در آیات مختلف قرآن، نشان مى دهد عدد «سبع» در اینجا به معنى تکثیر نیست، بلکه اشاره به همان عدد مخصوص است.
منتها از آیات قرآن چنین استفاده مى شود: تمام کرات و ثوابت و سیاراتى را که ما مى بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دید ما و ابزارهاى علمى امروز ما بیرون است و مجموعاً هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشکیل مى دهند.
شاهد این سخن این که: قرآن مى گوید: «وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیح»؛ (ما آسمان پائین را با چراغ هاى ستارگان زینت دادیم). (2)
در جاى دیگر مى خوانیم: «إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَة الْکَواکِبِ» ؛ (ما آسمان پائین را با کواکب و ستارگان زینت بخشیدیم). (3)
از این آیات، به خوبى استفاده مى شود که همه آنچه را ما مى بینیم و جهان ستارگان را تشکیل مى دهد، همه جزء آسمان اول است، و در ماوراى آن شش آسمان دیگر وجود دارد که ما در حال حاضر اطلاع دقیقى از جزئیات آن نداریم.
و اما این که گفتیم شش آسمان دیگر براى ما مجهول است و ممکن است علوم از روى آن در آینده پرده بردارد، به این دلیل است که علوم ناقص بشر به هر نسبت که پیش مى رود از عجائب آفرینش تازه هائى را به دست مى آورد.
مثلاً علم هیئت هم اکنون به جائى رسیده است که بسیار حیرت انگیز است، آنچه رصدخانه هاى بزرگ کشف کرده اند، فاصله اى به اندازه هزار میلیون (یک میلیارد) سال نورى مى باشد، و خود معترفند: تازه این آغاز جهان است نه پایان آن، پس چه مانع دارد که در آینده با پیشرفت علم هیئت آسمان ها، کهکشان ها و عوالم دیگرى کشف گردد؟ (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.