پاسخ اجمالی:
اصولاً هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند. ادامه این روند، تمایلات جنسى نسبت به جنس مخالف را تدریجاً در انسان مى کشد و احساسات زنانه را در مفعول پدید می آورد و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، قدرت اراده را تدریجاً از دست مى دهند و دچار یک نوع سرگردانى مى شوند و این سرگردانى روانى تدریجاً آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد کشانید، از این رو اسلام هم جنس گرایی را حرام می داند.
پاسخ تفصیلی:
گر چه، در دنیاى غرب که آلودگى هاى جنسى فوق العاده زیاد است، این گونه زشتى ها مورد تنفر نیست، و حتى شنیده مى شود در بعضى از کشورها همانند «انگلستان» طبق قانونى که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونى پیدا کرده!!
ولى، شیوع این گونه زشتى ها هرگز از قبح آن نمى کاهد، و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است.
گاهى، بعضى از پیروان مکتب مادى که این گونه آلودگى ها را دارند، براى توجیه عملشان مى گویند: ما هیچ گونه منع طبّى براى آن سراغ نداریم!.
اما، آنها فراموش کرده اند که، اصولاً، هر گونه انحراف جنسى، در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد، و تعادل او را بر هم مى زند.
توضیح این که: انسان به صورت طبیعى و سالم، تمایل جنسى به جنس مخالف دارد، و این تمایل از ریشه دارترین غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است.
هر گونه کارى که این تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد، یک نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد مى کند .
مردى که تمایل به جنس موافق دارد، و یا مردى که تن به چنین کارى مى دهد، هیچ کدام یک مرد کامل نیستند و در کتاب هاى امور جنسى «هموسکسوآلیسم» (همجنس گرائى) به عنوان یکى از مهم ترین انحراف ذکر شده است.
ادامه این کار، تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً مى کشد، و در مورد کسى که تن به این کار در مى دهد، احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا مى شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى که بعد از مدتى قادر به آمیزش طبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود.
با توجه به این که، احساسات جنسى مرد و زن، هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است، و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن مى شود از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد، و حتى ممکن است افرادى که گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند که دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نکنند.
این گونه اشخاص، از نظر روانى غالباً سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى که به آن تعلق دارند احساس مى کنند.
قدرت اراده را، که شرط هر نوع پیروزى است تدریجاً از دست مى دهند، و یک نوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى کند.
آنها، اگر به زودى تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند، و حتى در صورت لزوم از طبیب جسمى یا روانى کمک نخواهند، و این عمل به صورت عادتى براى آنها در آید، ترک آن مشکل خواهد شد، و در هر حال هیچ وقت براى ترک این عادت زشت دیر نیست، تصمیم مى خواهد و عمل!
سرگردانى روانى تدریجاً آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد کشانید، و این یک بدبختى بزرگ دیگر است.
جالب این که در روایات اسلامى در عباراتى کوتاه و پر معنى، اشاره به این مفاسد شده است، از جمله در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: کسى از او سؤال کرد: «لِمَ حَرَّمَ اللّهُ اللَّواطَ»: (چرا خداوند لواط را حرام کرده است)؟
فرمود: «مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ لَوْ کانَ إِتْیانُ الْغُلامِ حَلالاً لاَسْتَغْنَى الرِّجالُ عَنِ النِّساءِ وَ کانَ فِیهِ قَطْعُ النَّسْلِ وَ تَعْطِیلُ الْفُرُوجِ وَ کانَ فِی إِجازَةِ ذلِکَ فَسادٌ کَثِیرٌ»؛ (اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن ها بى نیاز [و نسبت به آنان بى میل] مى شدند، و این باعث قطع نسل انسان مى شد، و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعى جنس موافق و مخالف مى گشت، و این کار مفاسد زیاد اخلاقى و اجتماعى به بار مى آورد).
ذکر این نکته نیز قابل توجه است که، اسلام یکى از مجازات هائى را که براى چنین افرادى قائل شده آن است که، ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است، یعنى اگر چنین کارى قبل از ازدواج صورت گرفته شد، این زنان براى او حرام ابدى مى شوند.
آخرین نکته اى که در اینجا باید یادآور شویم این است که: کشیده شدن افراد به این گونه انحراف جنسى، علل بسیار مختلفى دارد، و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه، ممکن است از عوامل این آلودگى گردد.
گاهى، ممکن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد.
قابل توجه این که: در حالات قوم «لوط» مى خوانیم: عامل آلودگى آنها به این گناه این بود که آنها مردمى بخیل بودند، و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروان هاى «شام» قرار داشت، و آنها نمى خواستند از میهمانان و عابرین پذیرائى کنند، در آغاز چنین به آنها وانمود مى کردند که، قصد تجاوز جنسى به آنان دارند، تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى، این عمل تدریجاً به صورت عادت براى آنها در آمد، و تمایلات انحراف جنسى تدریجاً در وجود آنها بیدار شد، و کارشان به جائى رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند.
حتى، شوخى هاى بى موردى که گاهى در میان پسران و یا دختران نسبت به همجنسان خود مى شود، گاهى انگیزه کشیده شدن به این انحرافات مى گردد، به هر حال، باید به دقت مراقب این گونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا در این راه توفیق طلبید.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.