پاسخ اجمالی:
«داود»(ع) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر قضا داشت، و خدا مى خواست او را آزمایش کند، لذا شرائط غیر عادى (وارد شدن دو طرف دعوا، بر داود از بالاى محراب) براى او پیش آورد، او گرفتار ترس و عجله شد، و پیش از آن که از طرف مقابل توضیحى بخواهد، داورى کرد، هر چند داورى عادلانه بود. او به زودى متوجه لغزش (ترک اولای) خود شد، و پیش از گذشتن وقت، جبران نمود و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد.
پاسخ تفصیلی:
آنچه از قرآن مجید استفاده مى شود، بیش از این نیست که: افرادى به عنوان دادخواهى، از محراب داود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند; او نخست وحشت کرد، و بعد از آن به شکایت شاکى گوش فرا داد که یکى از آن دو 99 گوسفند ماده داشته و دیگرى فقط یک گوسفند، صاحب نود و نه گوسفند از برادرش تقاضا داشته که آن یکى را هم به او واگذار کند، «داود»(علیه السلام) حق را به شاکى داد، و این تقاضا را ظلم و تعدى خواند، سپس از کار خود پشیمان گشت، و از خداوند تقاضاى عفو کرد، و خدا او را بخشید.
منتهى در اینجا دو تعبیر قابل دقت است: یکى مسأله «آزمایش» و دیگرى مسأله «استغفار و توبه».
قرآن در این دو قسمت، روى نقطه مشخصى انگشت نگذاشته، اما با توجه به قرائن موجود در آیات قرآن و روایات اسلامى، که در تفسیر این آیات آمده، «داود»(علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر قضا داشت، و خدا مى خواست او را آزمایش کند، لذا چنین شرائط غیر عادى (وارد شدن بر داود از طریق غیر معمول از بالاى محراب) براى او پیش آورد، او گرفتار دستپاچگى و عجله شد، و پیش از آن که از طرف مقابل توضیحى بخواهد، داورى کرد، هر چند داورى عادلانه بود.
گر چه او به زودى متوجه لغزش خود شد، و پیش از گذشتن وقت، جبران نمود، ولى هر چه بود، کارى از او سر زد که شایسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از این «ترک اولى» استغفار کرد، خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد.
گواه بر این تفسیر، آیه اى است که بلافاصله بعد از آیات مربوط به این ماجرا مى آید و به «داود»(علیه السلام) خطاب مى کند: ما تو را جانشین خود در روى زمین قرار دادیم، لذا از روى حق و عدالت، در میان مردم داورى کن و از هوا و هوس پیروى منما.(1)
این تعبیر، نشان مى دهد که لغزش «داود»(علیه السلام) در طرز قضاوت و داورى بوده است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.