پاسخ اجمالی:
اولا: اینکه همه انسانهای بی دین لزوما انسان هایی موفق باشند و همه انسانهای دیندار ناموفق باشند، ادعایی بدون دلیل است؛ چرا که سنت الهی این گونه است که امور زندگی بر اساس قانون اسباب و مسببات جریان یابند؛ بنابراین هر کسی مقدمات رسيدن به موفقیت ها را بتواند برای خود فراهم آورد، می تواند از آنها بهره مند گردد و برعکس هر کسی که تدبیر صحیحی برای زندگی و سرمایه های مادی و غیرمادی اش نداشته باشد، به هیچ موفقیتی نائل نمی گردد.
ثانیا: موفقیت فقط منحصر در پیشرفت های مادی، علمی و شغلی نیست؛ کسانی که با بی تقوایی و بی دینی، مکررا خطوط قرمز الهی و احکام شرعی را نقض می کنند، حتی اگر در این دنیا به توفیقاتی برسند، پس از مرگ متوجه می گردند که آنچه کامیابی و پیشرفت می پنداشتند، تنها سرابی بی حاصل بوده و آورده ای برای بهره مندی از نعمات جاویدان آخرت به همراه ندارند.
ثالثا: خداوند متعال از آنجایی که وجودش سراسر عدل و داد است، ممکن است بندگان عاصی را نیز از نعمات و توفیقات دنیا بهره مند سازد؛ زیرا چنین انسان هایی نیز ممکن است حسناتی داشته باشند. در این صورت از آنجا که خداوند هیچ عملی را بی پاداش نمی گذارد موفقیت های علمی و شغلی انسان های بی تقوا در دنیا پاداش همان حسنات شان به حساب می آید.
رابعا: بعضی از ناکامی انسان های دیندار و باتقوا اسباب گوناگونی دارد: گاهی چنین انسان هایی با تنبلی فرصت های خود برای پیشرفت علمی و اجتماعی را از دست می دهند؛ گاهی نیز رسیدن به چنان موفقیت هایی به صلاح آنها نیست؛ گاهی نیز بعضی از ناکامی های انسان نتیجه اعمال بد خود اوست.
پاسخ تفصیلی:
با نگاه به سطوح مختلف موفقیت های تحصیلی، اجتماعی و مادی قشرهای مختلف جامعه، ممکن است کسی به این تحلیل برسد که افراد بی حجاب و غیرمقید به پوشش و حدود شرعی، به کامیابی های بسیاری در راهیابی به مدارج بالای علمی و کسب موفقیت های شغلی و اجتماعی رسیده اند و در مقابل، مردم مقید به خطوط قرمز دینی و فقهی، به هیچ کدام از آن موفقیت های علمی و شغلی نرسیده اند. بر اساس چنین تحلیلی ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا خداوند متعال با تشریع احکامی چون حجاب و غیره، مقدمه محرومیت گروهی از مردم را فراهم آورده و مانع دستیابی شان به آن موفقیت ها شده است؟! آیا عادلانه است که رعایت دستورات الهی، آدمی را از پیشرفت در زندگی دنیوی بازدارد؟!
رد پیش فرض غلطی که منشأ سؤال شده است
پیش از پاسخ به این سؤال می گوییم کسی که چنین سؤالی را مطرح می کند، یک موضوع را به عنوان پیش فرض خود مسلم و مقبول و ثابت شده فرض می کند و آن هم موفقیت مطلق انسان های بی حجاب و بی دین در مقایسه با انسان های دیندار است. اما آیا واقعا چنین موضوعی واقعیت دارد؟
سنت الهی این گونه است که امور عادی زندگی به طور طبیعی و بر اساس قانون علت و معلول و اسباب و مسببات جریان یابند چنانکه در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا»(1)؛ (خداوند از جریان و تحقق اشیاء جز از راه اسباب و علل ابا دارد). بنابراین هر کسی مقدمات رسيدن به موفقیت های علمی و اجتماعی را بتواند برای خود فراهم آورد، می تواند از آنها بهره مند گردد و برعکس هر کسی که تدبیر صحیحی برای زندگی و سرمایه های مادی و غیرمادی اش نداشته باشد، به هیچ موفقیتی نائل نمی گردد. زیرا یکی از اصول مسلم و پذیرفته شده نزد همگان این است که «رسیدن به هر موفقیتی در گرو تلاش و کوشش و جدیت آدمی است». قرآن مجید نیز در آیه 39 سوره نجم بر این نکته تأکید می کند که: (براى انسان چیزى جز [حاصل] سعى و کوشش او نیست)؛ «لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ».
در این میان رعایت احکام شرعی به هیچ عنوان دست و پاگیر نیست؛ چه بسیار می توان از زنان و مردانی نام برد که در عین رعایت اخلاق دینی و احکام اسلامی، با برنامه ریزی دقیق و منظم و تلاش خردمندانه و خستگی ناپذیرشان، به بالاترین مدارج علمی و موفقیت های اجتماعی رسیده اند و برعکس می توان افراد بی دین فراوانی را نیز یافت که با تنبلی و تن پروری و سرگرم شدن به امور بی ارزش، عمر خود را صرف هیچ نتیجه قابل افتخاری نکرده اند.
نتیجه اینکه پیش فرض مطرح شده در این پرسش، ادعایی بی دلیل است و تا وقتی با استنادات مستدل، ثابت نشود، ارزشی برای پاسخ گفتن ندارد. با این حال حتی اگر ما چنین پیش فرضی را قبول کنیم باز هم می توان از زاویه های گوناگونی پاسخ چنین سؤالی را ارائه کرد.
موفقیت حقیقی و مفهومی به نام «استدراج»
موفقیت فقط منحصر در پیشرفت های علمی و شغلی نیست. مهم ترین موفقیت آدمی این است که با حقيقت هستی خود آشنا گردد و مسیر کمال خود را که رسیدن به عبودیت الهی است، طی کند. هر موفقیت علمی یا اجتماعی دیگر اگر در راستای این هدف والا باشد معنا می یابد و گرنه هیچ ارزشی ندارد.
کسانی که با بی تقوایی و بی دینی، مکررا خطوط قرمز الهی و احکام شرعی را نقض می کنند، حتی اگر در این دنیا به توفیقاتی برسند، پس از مرگ متوجه می گردند که آنچه کامیابی و پیشرفت می پنداشتند، تنها سرابی بی حاصل بوده و از آنجا که دچار سنت «استدراج» شده اند، عمل و آورده ای برای بهره مندی از نعمات جاویدان آخرت به همراه ندارند.
ضمن اینکه ما وقتی فقط ظاهر زندگی موفق آنها را ببینیم، احتمالا از نگرانی ها و اضطراب ها و سختی و تنگی های زندگی شان بی اطلاع باشیم. همان چیزی که خداوند در آیه 124 سوره طه بدان تصریح کرده که: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً»؛ (و هرکس از یاد من روى گردان شود، زندگى تنگى خواهد داشت).
توضیحی درباره معنای «استدراج»
استدراج به چه معناست؟ در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم که: «إذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيـُنـْسـِيـَهُ الِاسـْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا»(2)؛ (هنگامی براى بنده اى شر خواهد و او گناهى كند خدا دنبالش نعمتى به او دهد تا استغفار را از ياد او ببرد و به آن حال ادامه دهد). آیاتی از قرآن مانند آیه 182 سوره اعراف یعنی «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ»؛ (آنهايی كه آيات ما را تكذيب كردند تدريجا از آن راه كه نمي دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد) و آیه 44 سوره حج یعنی: «فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ»؛ (من در گذشته به كافران مهلت دادم، تا امتحان خود را كاملا بدهند، و بر آنها اتمام حجت شود، و غرق ناز و نعمت گردند، سپس آنها را زير ضربات مجازات گرفتم)، نیز به همین معنا دلالت دارند.
تبلور عدل الهی در پاداش دنیوی بدکاران و بی دینان
خداوند متعال از آنجایی که وجودش سراسر عدل و داد است، ممکن است به خاطر رعایت عدالت درباره بندگان عاصی خود، آنها را از نعمات و توفیقات دنیا بهره مند سازد. زیرا نباید این موضوع را از نظر دور داشت که چنین انسان های بی دینی به هر حال ممکن است حسناتی داشته باشند. در این صورت از آنجا که خداوند هیچ عملی را بی پاداش نمی گذارد و به تعبیر آیه 7 سوره زلزل، (پس هر کس هم وزن ذرّه اى کار خیر انجام دهد آن را مى بیند)؛ «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»، ممکن است موفقیت های علمی و شغلی انسان های بی تقوا، پاداش همان حسنات شان در دنیا باشد تا در روز قیامت حجتی بر خداوند نداشته باشند و نتوانند مطالبه پاداش کنند. موضوعی که در این حدیث قدسی به صراحت بیان شده: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ الدُّنْيَا وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أُعَذِّبَهُ حَتَّى أُوَفِّيَهُ كُلَّ حَسَنَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسَعَةٍ فِي رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِصِحَّةٍ فِي جِسْمِهِ وَ إِمَّا بِأَمْنٍ فِي دُنْيَاهُ فَإِنْ بَقِيَتْ عَلَيْهِ بَقِيَّةٌ هَوَّنْتُ عَلَيْهِ بِهَا الْمَوْت»(3)؛ (سوگند به عزت و جلالم، وقتى كه مى خواهم بنده اى را عذاب کنم او را از دنيا نمى برم، و به وى سلامتى و وسعت رزق و ايمنى مى دهم تا همه اعمال خويش را با گناهان از بين ببرد و اگر چيزى از آن حسنات باقى بماند، مرگ را به وى آسان مى كنم تا در آن دنيا حجتى نداشته باشد).
حکمت و عدل الهی در ارتباط با ناکامی های بندگان دیندار
بعضی از ناکامی شغلی و اجتماعی انسان های دیندار و باتقوا اسباب گوناگونی دارد: گاهی چنین انسان هایی با تنبلی فرصت های خود برای پیشرفت علمی و اجتماعی را از دست می دهند؛ در این صورت نباید از خداوند طلبکار باشند و عدالت او را مخدوش بدانند زیرا در اینجا خودشان مسئول این اتفاقی هستند که برای شان افتاده است.
گاهی دیگر نیز رسیدن به چنان موفقیت هایی به صلاح آنها نیست و ممکن است آنان را به وادی فراموشی خدا و الطافش بکشاند. در این صورت خداوند با رقم زدن اتفاقاتی که به صلاح آن شخص است، لطفش را بدین گونه شامل حالش می کند؛ چنانچه در آیه 216 سوره بقره می خوانیم: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»؛ (چه بسا شما را چيزی خوش نيايد، در حالی كه خيرتان در آن است و يا چيزی را دوست داشته باشيد، در حالی كه شرّتان در آن است و خدا مي داند و شما نمی دانيد).
از سوی دیگر اگر آدمی به خاطر رعایت احکام الهی و حدود شرعی گرفتار مشکلاتی شد و زمینه برخی کامیابی های علمی و معیشتی را از دست داد، پاداش فراوانی از سوی خداوند شامل حالش خواهد شد که با هیچ توفیق دنیوی قابل مقایسه نخواهد بود. در حدیثی از امام صادق(عليه السّلام) می خوانیم: «اگر مؤمن می دانست كه در مصائب چقدر اجر و پاداش دارد قطعا آرزو می كرد كه اى كاش با مقراض بدنش ريز ريز شود».(4)
بعضی از ناکامی های انسان نیز نتیجه اعمال بد خود اوست. حضرت علی(عليه السّلام) در توضیح آیه 30 سوره شوری یعنی: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِير»؛ (هر مصیبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است که انجام داده اید، و بسیارى را نیز عفو مى کند)، می فرماید: «لَيْسَ مِنِ الْتِوَاءِ عِرْقٍ وَ لَا نَكْبَةِ حَجَرٍ وَ لَا عَثْرَةِ قَدَمٍ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ لَمَا يَعْفُو اللَّهُ أَكْثَرُ فَمَنْ عَجَّلَ اللَّهُ عُقُوبَةَ ذَنْبِهِ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجَلُّ وَ أَكْرَمُ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَعُودَ فِي عُقُوبَتِهِ فِي الْآخِرَةِ»(5)؛ (حتّي پيچ خوردن رگی در انسان يا برخورد كردنش با سنگي و لغزيدن پايش و به سبب گناهان اوست و چه بسیار از گناهان که خداوند می گذرد و هر آنچه را خداوند عزوجل در دنیا عقوبت نموده در اخرت باز خواست نمی نماید).
به هر حال بندگان مقید و با تقوای الهی - به واسطه تقیدشان به احکام الهی - نه از امکان پیشرفتی محروم می گردند و نه خداوند تلاش و کوشش آنها را برای کسب توفیقات علمی و اجتماعی ناکام می گذارد. در این بین اگر به رغم تلاش و برنامه ریزی، اتفاقی برای انسان متدین افتاد که نشانی از توفیق درش نبود، باید دلیل آن را در حکمت الهی جست. حکمتی که وجه دیگر معنای عدل الهی است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.