پاسخ اجمالی:
ایمان حقیقی به حق تعالی، مستلزم ایمان به همه پیامبران و همه کتاب های آسمانی و از جمله پیامبر اسلام و قرآن کریم است؛ زیرا مومن حقیقی در برابر دستورات الهی تسلیم است و اهل تعصب نیست.
رد کردن دعوت خاتم الانبیاء(ص) عملی ناصالح و خلاف دستورات الهی است؛ نیز از نظر قرآن، یکی از ویژگی های انسان های با تقوا ایمان به پیامبر اکرم(ص) است.
حتی صرف ایمان حقیقی و تقوای راستین و عمل صالح نیز ما را به سوی اسلام و قرآن می کشاند و ادعای پلورالیزم و حقانیت عموم شرایع را رد می کند.
بنابراین آن دسته از آیات قرآن که به سوی ایمان و تقوا و عمل صالح دعوت می کنند در حقیقت به سوی اسلام و قرآن دعوت می کنند، نه به سوی تایید همه شرایع.
پاسخ تفصیلی:
یکی از مباحث دین شناسی، بحث پلورالیسم دینی یا کثرت گرایی دینی است. خلاصه مدعای پلورالیسم این است که حقانیت و نجات بخشی منحصر در دینی خاص مانند اسلام یا مسیحیت نیست؛ بلکه همه ادیان و مذاهب دارای حقانیت و نجات بخشی هستند؛ لذا پیروان هر آیینی با حفظ آیین خود می توانند به سعادت برسند و نیازی نیست که به دین خاتم انبیاء یعنی دین اسلام درآیند.
آیه 62 سوره بقره
یکی از دلایلی که کثرت گرایان برای اثبات پلورالیسم می آورند، آیه 62 سوره بقره است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ (کسانى که [به پیامبر اسلام] ایمان آورده اند، و کسانى که به آئین یهود گرویدند و نصارى [مسیحیان] و صابئان [پیروان یحیى] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هیچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نیست).
کثرت گرایان می گویند: طبق آیه فوق معیار حقانیت و رستگاری، فقط «ایمان» به خدا و آخرت و «عمل صالح» است، نه تدین به دین یا مذهبی خاص.
آیه 177 سوره بقره
کثرت گرایان معتقدند آیاتی نظیر آیه 177 سوره بقره نیز در همین راستا است: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا»؛ (نیکى، این نیست که [به هنگام نماز،] روىِ خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب کنید؛ بلکه نیکى [و نیکوکار] کسى است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب ها [ی آسمانى]، و پیامبران، ایمان آورده و مال [خود] را، با همه علاقهاى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مىکند؛ نماز را برپا مى دارد و زکات را مىپردازد و [همچنین] کسانى که به عهد خود- به هنگامى که عهد بستند- وفا مى کنند).
مطابق برداشت پلورالیست ها، این آیه می گوید ملاک حقانیت و رستگاری این نیست که قبله شما کعبه باشد (یعنی مسلمان باشید) یا بیت المقدس (یعنی از اهل کتاب باشید) یا جای دیگر؛ یعنی ملاک حقانیت و رستگاری منحصر در دینی خاص نیست؛ بلکه پیروان هر آیینی اگر دارای ایمان و فضائل اخلاقی باشند به سعادت می رسند.
آیه 13 سوره حجرات
همچنین از دیگر آیاتی که کثرت گرایان مسلمان در تایید مدعای خود میآورند، آیه 13 سوره حجرات است که می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ»؛ (اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید [اینها ملاک امتیاز نیست]، گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است).
کثرت گرایان در تفسیر این آیه می گویند: انسان ها از جهت فردی [مرد و زن بودن] و اجتماعی [قبیله ها و ملت ها] و اعتقادی [ادیان و مذاهب] مختلف و متکثرند و این اختلاف و تکثر، خواسته خود خداوند است. در این آیه سخنی از شریعت خاص نیامده و به دینی خاص دعوت نشده و حقانیت و رستگاری را منحصر در آیینی خاص نکرده است؛ بلکه تنها معیار رسیدن به کرامت الهی [یعنی نجات و سعادت اخروی] را «تقوا» و پرهیزکاری دانسته است؛ پس پیروان هر آیینی اگر مطابق شریعت خودشان تقوا و پرهیزکاری داشته باشند به کرامت الهی و نجات و سعادت خواهند رسید.(1)
پاسخ:
امّا با مراجعه به تفاسیر قرآن کریم و بررسی برداشت و تحلیل مفسران مسلمان از آیات مربوطه، در می یابیم که برداشت کثرت گرایان از این آیات صحیح نبوده و با قواعد تفسیر سازگار نیست، و این آیات و آیات مشابه هیچ ربطی به پلورالیسم یا کثرت گرایی دینی ندارند.
تفسیر آیه 62 سوره بقره
مفسران چهار تفسیر در ذیل آیه 62 سوره بقره بیان کرده اند که با شأن نزول، روایات معصومان، آیات دیگر قرآن و سیاق آیه هماهنگ اند:
تفسیر اول: اینکه آیه درباره نجات هر امتی در عصر پیامبر خویش است؛ یعنی پیروان هر دینی در زمان حجیت و مشروعیت دین خود ـ یعنی تا زمان بعثت پیامبر بعدی ـ اگر تابع دین خود باشند و مطابق دین خود دارای ایمان و عمل صالح باشند؛ به رستگاری می رسند.(2)
تفسیر دوم: اینکه اگر یهود و نصارى و مانند آنها به محتواى کتب خود عمل کنند مسلما به پیامبر اسلام ایمان مى آورند؛ چرا که بشارت ظهور او با ذکر صفات و علائم مختلف در این کتب آسمانى آمده است. پس ایمان واقعی به ادیان گذشته مستلزم ایمان به پیامبر اسلام و مسلمان شدن است.(3)
تفسیر سوم: اینکه آیه درباره آن دسته از اهل کتاب است که بر اثر جهل و نشناختن اسلام و نرسیدن حقیقت اسلام به آنها، ایمان به پیامبر اسلام نیاورده و مسلمان نشده اند.(4)
تفسیر چهارم: اینکه آیه درباره یک قانون کلی است. عناوین و اسامی نشانه حقانیت نیست و باعث رستگاری نمی شود؛ یعنی اینکه کسی مسیحی ظاهری یا مسلمان شناسنامه ای باشد باعث ثواب و سعادت نیست؛ بلکه ملاک سعادت ایمان حقیقی و عمل صالح است؛ البته روشن است که لازمه ایمان حقیقی و عمل صالح، ایمان به همه پیامبران و از جمله پیامبر اسلام است. پس مثلا یهودیان در عصر حضرت موسی(علیه السلام) باید ایمان حقیقی و عمل صالح مطابق دین ایشان داشته باشند؛ و در عصر حضرت عیسی(علیه السلام) باید به ایشان ایمان حقیقی بیاورند و عمل صالح مطابق دین ایشان داشته باشند، در عصر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) باید به ایشان ایمان حقیقی بیاورند و عمل صالح مطابق دین اسلام داشته باشند تا به سعادت برسند.(5)
تفسیر آیه 177 سوره بقره
اما درباره ی آیه 177 سوره بقره، پس از تعویض قبله ی مسلمانان از بیت المقدس به کعبه، اهل کتاب که تمام خیر را در روکردن به بیت المقدس می پنداشتند زبان طعنه بر مسلمانان گشودند که شما از برّ و خیر محروم شدید. خدای سبحان در ردّ این طعنه ها می فرماید نیکی فقط این نیست که به کدام سمت نماز بخوانید. هر امتی قبله ای دارد و هیچ جهت معینی به عنوان قبله، رکنی ثابت در ادیان نبوده و قبله ی معین داشتن، از اصول دین و احکام تکوینی تغییرناپذیر نیست، بنابراین، توجیهی ندارد که تغییر قبله ی معین، دستاویزی برای طعنه زدن در نبوت و شریعت شود. در این باره باید تسلیم وحی بود، هرچند حکمت آن بر مردم پوشیده باشد.
این آیه معیار برّ و خیر و نیکی را بیان می کند که شامل همه عقایدِ حق و اخلاق و اعمالِ صالح است و اتفاقا اهل کتاب ارکان و عناصر محوری این برّ و نیکی جامع را ندارند.
خدای سبحان در این آیه شریفه می فرماید: یهودیان و مسیحیان که درباره تعویض قبله به مسلمانان طعنه میزنند؛ باید بدانند که خودشان ارکان و نشانه های برّ و نیکی را ندارند؛ زیرا برّ در ایمان صحیح به خدا، معاد، فرشتگان، کتابهای آسمانی و انبیاء(علیهمالسلام) و خدمات مالی به نیازمندان و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات است، حال اینکه آنان از نظر اعتقادی، ایمانی درست به آن امور ندارند و در خدمات مالی گرفتار بخل هستند و در عبادت، به نماز صحیح دست نیافتهاند، زیرا به سمت قبله منسوخ نماز می گزارند، حال آنکه باید به سمت کعبه نماز بگزارند.
دلیل نادرستی ایمان توحیدی آنان این است که یهودیان یا گروهی از آنان، عزیر را و مسیحیان، عیسای مسیح(علیهالسلام) را پسر خدا می پندارند، همانطور که در آیه 30 سوره توبه آمده: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ »؛ (یهود گفتند: عزیر پسر خداست! و نصارى گفتند: مسیح پسر خداست).
درباره فرشتگان نیز به دشمنی آنان با جبرئیل(سلام الله علیه) به این سبب که بر فردی از بنی اسرائیل نازل نشد تا او را پیامبر خاتم کند در آیه 97 و 98 سوره بقره اشاره شده: «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ (بگو:«کسى که دشمن جبرئیل باشد [در حقیقت دشمن خداست] چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است).
ایمان به همه پیامبران(علیهمالسلام) و همه کتاب های آسمانی اصل دیگر برّ و نیکی است و اهل کتاب به همه انبیاء ایمان نداشتند. یهودیان فقط به حضرت موسی(علیهالسلام) و پیامبران پیش از او و مسیحیان تنها به عیسی بن مریم(علیهما السلام) و پیامبران پیش از آن حضرت(علیهمالسلام) ایمان آوردند؛ یعنی هیچ کدام به خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) ایمان نداشته اند.
بسیاری از اهل کتاب اهل انفاق مال نیز نبودند. منطق آنها این بود که اگر انفاق به محرومان نیکوست خدا خود به آنان انفاق کند، همانطور که در آیه 47 سوره یس آمده: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ»؛ (و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان مى گویند: «آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست او را اطعام مىکرد؟!).
این سخن اهل کتاب است، نه مشرکان، زیرا مشرکان خدای سبحان را طعام دهنده و مانند آن نمی دانستند. در این گونه موارد، پاسخ قرآنکریم این است که خدای سبحان اگر می خواست، محرومان را از راه هایی دیگر روزی می داد؛ لیکن می خواهد جامعه انسانی را با دستور انفاق بیازماید، گروهی را به صبر و عده ای دیگر را به مساعدت و شکر.
همچنین آنان عهد های خود را پیوسته نقض می کردند، همانطور که در آیه 100 و 101 سوره بقره آمده: «أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَریقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»؛ (و آیا چنین نیست که هر بار آنها پیمانى بستند، جمعى آن را دور افکندند، آرى، بیشتر آنان ایمان نمى آورند).
حاصل اینکه، آن طعنه زنندگان از اهل کتاب که خودشان فاقد ارکان و عناصر محوری برّ و نیکی اند، نمی توانند مسلمانان را محروم از برّ و نیکی بپندارند؛ و این آیه نه تنها در تایید پلورالیسم و حقانیت اهل کتاب نیست؛ بلکه در مذمت و نکوهش آنان است.(6)
تفسیر آیه 13 سوره حجرات
اما درباره آیه 13 سوره حجرات نیز کثرت گرایان دچار تفسیر به رأی و خطای استنباط شده اند که در طی نکاتی روشن می شود:
نکته اول: این آیه بیان یکی از مهمترین اصول تعلیمات اسلامی است و آن معیار کرامت الهی [یعنی تقوا] و نفی تفاخر به ارزش های موهوم جاهلی و نفی برتری های جنسیتی و قومی و قبیله ای و نژادی و زبانی است. در شأن نزول آیه هم گفته شده که در صدر اسلام برخی مسلمانان به رنگ پوست و نسبت های فامیلی و قبیله ای و مال و ثروت تفاخر می کردند؛ و این آیه برای نهی از فخرفروشی به چنین مسائلی نازل شده است؛ و بنابر این ربطی به کثرت گرایی دینی ندارد.(7)
استنادهای پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) به این آیه همواره در جهت معنای ذکر شده است و هیچ اشاره ای به کثرت گرایی دینی ندارند؛ به یک نمونه توجه کنید: پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) در روز فتح مکه فرمود: «أَیُّهَا النَّاس... إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ أَذْهَبَ عَنْکُمْ بِالْإِسْلَامِ نَخْوَةَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ التَّفَاخُرَ بِآبَائِهَا... أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّکُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ طِینٍ أَلَا وَ إِنَّ خَیْرَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَکْرَمَکُمْ عَلَیْهِ الْیَوْمَ أَتْقَاکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لَه»؛ (ای مردم... خداوند تبارک و تعالی با اسلام، غرور جاهلی و تفاخر به نیاکان را از شما زدود… بدانید شما از آدم هستید و آدم از خاک و گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما و مطیع ترین شما نسبت به خداوند است).(8)
نکته دوم: خود قرآن در آیات فراوانی تقوا را تفسیر و تبیین کرده است و ویژگی ها و شرایط و مقدمات و نتایج و لوازم آن را بیان کرده است. با دقت در این آیات می بینیم که مجالی برای استفاده کثرت گرایانه از تقوا و از این آیه وجود ندارد. به عنوان مثال پیام آیات 40 تا 50 سوره حاقّه این است که قرآن برای انسان های باتقوا نازل شده و مایه تذکّر آنان است؛ وکسانی که به آن ایمان نیاورند، کافر و دچار حسرت هستند: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ ... تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمین ... وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقینَ * وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبینَ * وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْکافِرینَ»؛ (این قرآن گفتار رسول بزرگوارى است ... کلامى است که از سوى پروردگار عالمیان نازل شده است ... و آن مسلّماً تذکرى براى پرهیزگاران است! * و ما مى دانیم که بعضى از شما [آن را] تکذیب مى کنید! * و آن مایه حسرت کافران است).
مثال دیگر در ابتدای سوره بقره است که اوصاف انسان های با تقوا را نام می برد، که یکی از آنها ایمان به پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) است: «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ… وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ َ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»؛ (پرهیزکاران کسانى هستند که به غیب ایمان مى آورند... و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو [بر پیامبران پیشین] نازل گردیده، ایمان مى آورند). بنابراین ایمان به خاتم الانبیاء محمد مصطفی(صلّى اللّه علیه و آله) از ویژگیهای تقواست.
با توجه به این آیات به خوبی روشن می شود که تقوا و پرهیزگاری که همان اطاعت کامل از دستورات الهی است، بدون ایمان به همه پیامبران و بویژه خاتم انبیاء محمد مصطفی(صلّى اللّه علیه و آله) که برتر از همه انبیاء و صاحب کامل ترین شریعت است، تحقق نمی یابد.
بنابراین این آیه هیچ ربطی به پلورالیسم ندارد، بلکه با توجه به تفسیر درست تقوا، باید گفت که بیانگر ابطال پلورالیسم و حقانیت انحصاری اسلام دین خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) است.
حاصل سخن: این آیات و نظائر آنها هرگز دلالتی بر تایید پلورالیسم ندارد؛ زیرا لازمه ی ایمان حقیقی و تقوای راستین و عمل صالح این است که به تمام انبیاء الهی ایمان داشته باشیم و نسبت به همه دستورات الهی که از جمله آنها اطاعت از شریعت خاتم انبیاء محمد مصطفی(صلّى اللّه علیه و آله) است تسلیم باشیم.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.