پاسخ اجمالی:
در بيش از سى سوره از سوره هاي قرآن اختلاف نظر وجود دارد كه آيا آنها مكّي هستند يا مدني؟ اين سوره ها عبارتند از: فاتحه، نساء، يونس، رعد، حجّ، فرقان، يس، ص، محمّد، حجرات، رحمان، حديد، صفّ، جمعه، تغابن، ملك، انسان، مطفّفين، اعلی، ليل، قدر، بيّنه، زلزال، عاديات، تكاثر، ماعون، كوثر، توحيد و معوّذتان.
پاسخ تفصیلی:
در بيش از سى سوره از سوره هاي «قرآن» اختلاف نظر وجود دارد كه آيا آنها مكّي هستند يا مدني؟ که در ذيل به آنها اشاره مىكنيم:
1. سوره «فاتحه»: «مجاهد» اين سوره را مدني مى داند. در صورتى كه در سوره «حجر»، كه مكّي است آمده: «وَ لَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»(1)؛ (ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم!). «سبع مثانى»، اشاره به سوره «حمد» است. «مولى اميرالمؤمنين(علیه السلام)» مى فرمايد: «سوره حمد از گنجى زير عرش در مكّه نازل شد». «حسين بن فضل»(2) مى گويد: «اين اشتباه بزرگى است كه مجاهد مرتكب شده؛ زيرا بر خلاف اتفاق علما سخن گفته است».(3)
2. سوره «نساء»: «نحّاس»(4) اين سوره را به دليل آيه «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا»(5)؛ (خداوند به شما فرمان مى دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید)، مكّي مى داند؛ زيرا اين آيه در مكّه، سال فتح نازل شده است. اين نظر صحيح نيست؛ زيرا اولا: يك آيه نمى تواند معيار تمامى سوره باشد. ثانيا: نزولِ پس از هجرت معيار مدني بودن است.
3. سوره «يونس»: برخى به «ابن عباس» نسبت داده اند كه اين سوره را مدني شمرده است؛ در صورتى كه روايات متعدد از وى خلاف آن را ثابت مى كند.
4. سوره «رعد»: «محمد بن سائب كلبى» از قدما و «سيد قطب» از متأخرين، آن را مكّي دانسته اند؛ زيرا محتواى سوره و شدّتِ لحنِ آن مانند سوره هاى مكّي است؛ ولى روايات ترتيب، بر مدني بودنِ آن اتفاق دارند. به علاوه شدّتِ لحن در بسيارى از سوره هاى مدني مانند سوره «بقره» نيز به چشم مى خورد.
5. سوره «حجّ»: «ابو محمد مكى بن ابى طالب»، اين سوره را مكّي دانسته و استدلال خود را مبتنى بر آيه 52 قرار داده، كه درباره «افسانه غرانيق» نازل شده است. اين نظر به دو دليل صحيح نيست؛ اولا: «افسانه غرانيق» جزء افسانه هاى ساختگى است، ثانيا: محتواى سوره با مكّي بودن سازگار نيست.
6. سوره «فرقان»: اين سوره را صرفا «ضحّاك»، برخلاف روايات ترتيب و اتفاق مفسّرين مدني دانسته است.
7. سوره «يس»: برخى اين سوره را مدني دانسته اند؛ ولى قائل آن شناخته نشده و دليل روشنى هم در اين باره ارائه نشده است.
8. سوره «ص»: بنابر قول شاذّ و شناخته نشده اى آن را مدني شمرده اند.
9. سوره «محمّد»: گروهى برخلاف اجماع، اين سوره را مكّي دانسته اند.
10. سوره «حجرات»: برخى برخلاف اجماع، اين سوره را مكّي دانسته اند.
11. سوره «رحمان»: «سيد قطب»، به جهت لحن و نسقِ (نظمِ) سوره و «جلال الدين سيوطى» به استناد دو روايت ـ يكى از «مستدرك حاكم» و ديگرى از «مسند احمد» ـ اين سوره را مكّي دانسته اند. اين نظر به چند دليل مردود است؛ اولا: لحن و نسق به تنهايى نسبت به مكّي يا مدني بودنِ سوره كفايت نمى كند. ثانيا: روايت «حاكم» در مكّي بودنِ سوره صراحت ندارد و روايت «مسند احمد» ضعف سند دارد.(6) ثالثا: روايات ترتيب، متفقا اين سوره را مدني شمرده اند.
12. سوره «حديد»: برخى اين سوره را مكّي شمرده اند؛ زيرا «عمر بن خطاب» با خواندن آن در نوشته اى كه در خانه خواهرش يافت اسلام آورد.(7) اين رأى نيز به دليل اختلاف در نقل، قابل بحث است؛ زيرا برخى روايات سوره «طه» و دسته اى سوره «حاقّه» را (كه بيشترِ مفسّرين آن را پذيرفته اند)(8) موجب اسلام آوردن «عُمر» ذكر كرده اند.
13. سوره «صفّ»: «ابن حزم»، اين سوره را بر خلاف مشهور و روايات ترتيب، مكّي دانسته است.
14. سوره «جمعه»: بنابر قولى كه خلاف اجماع مفسرين و روايات ترتيب است، اين سوره مكّي دانسته شده است؛ ولى قائل آن مجهول است.
15. سوره «تغابن»: به «ابن عباس» نسبت داده شده كه او، اين سوره را مكّي دانسته است. البته اين قول برخلاف روايات منقول از «ابن عباس» است.
16. سوره «ملک»: برخى اين سوره را مدني دانسته اند، كه بر خلاف اتفاق راى علماست.
17. سوره «انسان»: «عبدالله بن زبير» و برخى كه غالبا منكر فضايل اهل بيت(علیهم السلام) هستند، اين سوره را مكّي شمرده اند، تا سببِ نزول آن را در واقعه اِطعامِ اهل بيت(ع) به مسكين و يتيم و اسير انكار كنند. «سيد قطب» نيز به استناد سياق سوره آن را مكّي دانسته است؛ ولى «حافظ حسكانى» مى گويد: «برخى از نواصب براى انكار فضيلت اهل بيت(ع) گفته اند: اتفاق مفسرين بر آن است كه اين سوره مكّي است. در جواب بايد گفت: چگونه دعوى اتفاق مى كنند؟؛ در حالى كه بيشتر علما آن را مدني شمرده اند».(9) «علّامه طبرسى» تحقيقى لطيف درباره مدنى بودن اين سوره دارد.(10)
عمده ترين دليل، روايات سلف است كه جملگى اتفاق دارند كه اين سوره مدني است.
18. سوره «مطفّفين»: «يعقوبى» مي گويد: «اين سوره اولين سوره اى است كه در مدينه نازل شد و برخى نزول آن را در بين راه مكّه و مدينه دانسته اند». ولى روايات ترتيب بالاتفاق آن را آخرين سوره مكّي شمرده است.
19. سوره «اعلى»: برخى اين سوره را مدني شمرده اند، به دليل آيه «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ * وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ»(11)؛ (به یقین کسى که خود را پاکیزه ساخت، رستگار شد * و [آن کس که] نام پروردگارش را یاد کرد و نماز خواند)، كه درباره نماز عيد نازل شده است؛ ولى اشاره به نماز در اين آيه جنبه عمومى دارد و منافاتى ندارد كه برخى روايات، آيه را بر نماز عيد هم تطبيق داده باشند.
20. سوره «ليل»: برخى اين سوره را به دليل رواياتى كه در شأن نزول سوره آمده، مدني شمرده اند.(12)
21. سوره «قدر»: برخى اين سوره را مدني شمرده اند؛ زيرا در شأن نزولِ آن چنين آمده است كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در خواب ديدند بوزينه هايى بر بالاى منبر او رفته اند(13)؛ در حالى كه پيامبر(ص) در مكّه منبر نداشت. اين استدلال بسيار بى پايه است؛ زيرا لازمه ديدنِ منبر در خواب، داشتن منبر نيست.
22. سوره «بيّنه»: «مكى بن ابى طالب» اين سوره را مكّي شمرده است(14)؛ در حالى كه رواياتِ ترتيب بر مدني بودنِ آن اتفاق دارند.
23. سوره «زلزال»: برخى اين سوره را به جهت لهجه تند آن مكّي شمرده اند؛ ولى روايتِ ترتيب برخلاف آن است.
24. سوره «عاديات»: «قتاده» اين سوره را مدني دانسته، و مستند او روايت ضعيفى است كه قابل اعتماد نيست.(15)
25. سوره «تكاثر»: «جلال الدين سيوطى» اين سوره را به دليل شأن نزول آن درباره يهود، مدني دانسته است(16)؛ ولى نه محتواى سوره و نه روايت وارده دلالتى بر اختصاص آن به يهود ندارند.
26. سوره «ماعون»: «ضحّاک» آن را مدني شمرده است؛ ولى رواياتِ ترتيب، برخلاف آن است.
27. سوره «كوثر»: گروهى مى گويند: اين سوره در مدينه در حال خواب بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است. اين مطلب صحيح نيست؛ زيرا هيچ آيه و سوره اى در خواب بر پيامبر(ص) نازل نشده است؛ مگر آنكه آيه يا سوره از پيش نازل شده اى را در خواب براى ايشان بازگو كرده باشند.
28. سوره «توحيد»: «سيوطى» مدني بودنِ اين سوره را ترجيح مي دهد(17)؛ ولى روايتِ استنادىِ وى، ثابت نيست.
29 و 30. «معوّذتان»: «يعقوبى» اين دو سوره را از آخرين سوره هاى مدني شمرده است(18)؛ ولى رواياتِ معارضِ بسيارى، خلاف آن را ثابت مى كند.(19)،(20)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.