پاسخ اجمالی:
از ويژگي هاي دوزخ، جاودانه بودن عذاب در آن است. «قرآن» در آيات متعددي به اين مسئله اشاره كرده از جمله مي فرمايد: «كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل آتشند و در آن خلود دارند». در بعضى از آيات «قرآن» به دنبال واژه «خلود» تعبير به «ابديت» شده كه تأكيد مجددى براى آن محسوب مى شود. در آيه ديگر مسئله ابديت عذاب دوزخ براى گروهى از دوزخيان با تعبير ديگرى كه توأم با صراحت بيشترى است منعكس شده است: «اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتش [دوزخند] و براى آنها زفير و شهيق [ناله هاى طولانى] است، هميشه در آن خواهند ماند تا آسمان و زمين برپاست».
پاسخ تفصیلی:
يكي از ويژگي هاي دوزخ، جاودانه بودن عذابِ جهنّمي هاست. «قرآن» در سوره «بقره»، آيه 39 از اين ويژگي به تعبير «خلود»؛ (جاودانگى) اشاره كرده، مى فرمايد: (كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل آتشند و در آن خلود دارند)؛ «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا اُولئِكَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ».
اين در حالى است كه در بعضى از آيات قرآن به دنبال واژه «خلود» تعبير به «ابديت» شده كه تأكيد مجددى براى آن محسوب مى شود، از جمله مى فرمايد: (كسى كه نافرمانى خدا و رسولش كند آتش دوزخ از آنِ اوست، جاودانه تا ابد در آن خواهند ماند)؛ «وَ مَنْ يَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا اَبَداً».(1)
همين معنا در آيه 45 سوره «احزاب» نيز آمده كه در آنجا نيز «خلود» با ابديّت آميخته و توأم شده است. تعبير به خلود در مورد آتش دوزخ در آيات زيادى از «قرآن مجيد» آمده گاه به صورت وصفى: «خالِدُونَ، خالِدينَ» و گاه به صورت فعلى مانند آيه 69 سوره «فرقان» درباره مشركان و قاتلان و زناكاران بعد از اشاره به عذاب مضاعف آنها در قيامت، مى فرمايد: «و يَخْلُدُ فِيهِ مُهَاناً»؛ (هميشه با خوارى در آن خواهد ماند).
و گاه اين عنوان به صورت قيدى براى عذاب بيان شده، چنانكه در آيه 52 سوره «يونس» مى خوانيم: «ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ»؛ (سپس به ظالمان گفته مى شود بچشيد عذاب خُلد را).
تعبير «خُلود» در اشكال مختلف آن (فعلى، وصفى و مصدرى) در مورد عذاب دوزخ بيش از سى بار در آيات «قرآن مجيد» ديده مى شود و تأكيد «قرآن» بر اين عنوان، مفهوم خاصّى دارد كه دليلش در جاي خود مطرح مي شود.
البته اين واژه در مورد نعمت هاى بهشتى نيز در آيات فراوانى از «قرآن مجيد» آمده است. همچنین در سوره «مائده» آیه 37 به واژه «اقامت» برخورد مى كنيم كه مى فرمايد: (كافران مى خواهند از آتش خارج شوند؛ ولى هرگز نمى توانند و براى آنها عذاب مقيم و پايدار است)؛ «يُريدُونَ اَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ». توصيف عذاب به «مقيم» به خوبى نشان مى دهد كه اين مجازات در مورد آنها پايدار و برقرار است.
علاوه بر این در سوره «هود»، آیات 106 و 107 مسئله ابديت عذاب دوزخ براى گروهى از دوزخيان با تعبير ديگرى كه توأم با صراحت بيشترى است منعكس شده است مى فرمايد: (اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتش [دوزخند] و براى آنها زفير و شهيق [ناله هاى طولانى] است * هميشه در آن خواهند ماند تا آسمان و زمين برپاست)؛ «فَاَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ * خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمواتُ وَ الْأَرْضُ»، و در پايان آيه مى افزايد (مگر آنچه پروردگارت بخواهد، مسلماً پروردگارت هرچه را بخواهد انجام مى دهد)؛ «اِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ اِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ».
مسلماً در آن روز آسمان و زمينى وجود دارد و آن، آسمان و زمينى است كه طبق آيات «قرآن» بعد از ويران شدن آسمان و زمين دنيا برپا شده و اين آسمان و زمين جاودانه و ابدى است.
بعضى نيز گفته اند: كه اين تعبير در لسان عرب كنايه از ابديت است؛ زيرا در ادبيات عرب تعبيرات زيادى داريم كه به معناى ابديت به كار مى رود مثل «مالاح كَوْكَبُ» (مادام كه شب و روز پى در پى فرا مى رسد) و مانند آنچه در كلام اميرمؤمنان علي(عليه السلام) آمده است كه وقتى خرده گيرانِ ناآگاه رعايتِ مساوات در تقسيم بيت المال را بر امام(ع) خرده گرفتند و انتظار داشتند همانند زمان خليفه سوم در ميان افراد تبعيضى قائل شود تا پايه هاى حكومت خود را از اين طريق به گمان آنها محكم تر سازد امام(ع) فرمود: «اَتَأمُرُنِي اَنْ اَطْلُبَ النَّصَرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ، وَ اللهِ لَا اَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا اَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ!»(2)؛ (آيا به من دستور مي دهيد كه براي پيروزي خود دست به ستم نسبت به كساني كه تحت حكومت من هستند بزنم؟ به خدا سراغ اين كار نمى روم مادام كه مردم شبها به بحث مى نشينند و ستارگانِ آسمان، يكى بعد از ديگرى طلوع و غروب دارند).
در ابيات ساير زبان ها نيز تعبيراتى شبيه آن ديده مى شود كه كنايه از دوام و استمرار و ابديت است.
بار دیگر در سوره «زخرف»، آیه 77 بعد از تصريح به مسئله خلود و عدم تخفيف در عذاب مجرمان و تصريح به اينكه خدا بر آنها ظلم و ستمى روا نداشته؛ بلكه آنها خود بر خويشتن ستم كرده اند، مى فرمايد: (آنها فرياد مى زنند اى مالك [دوزخ] اى كاش پروردگار تو ما را مرگ مى داد [تا راحت شويم]؛ ولى او مى گويد: شما در اينجا مكث و درنگ خواهيد كرد)؛ «وَ نَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ اِنَّكُمْ مَاكِثُونَ». تعبير به مكث، به طور مطلق و نامحدود دليل ديگرى بر جاودانگى عذاب آنهاست(3) و لذا مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» تصريح مى كند كه «ماكِثُونَ» در اينجا به معناى «دائِمُونَ» است. بالاخره در سوره «بقره»، آیه 167 تعبير به مسئله عدم خروج از دوزخ به طور مطلق برخورد مى كنيم كه آن نيز تعبير ديگرى از جاودانگى است، در اين آيه بعد از اشاره به بيزارى رهبران اغواگر از پيروان گمراه و تصميم آنها بر بيزارى متقابل در صورت بازگشت به دنيا، مى فرمايد: (اين چنين خداوند اعمالشان را به صورت حسرت بارى به آنها نشان مى دهد و هرگز از آتش خارج نخواهند شد)؛ «كَذلِكَ يُريِهُمْ اللهُ اَعْمالَهُمْ حَسَرات عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخَارِجينَ مِنَ النَّارِ».
آرى از آنها كارى جز حسرت و اندوه بر گذشته، ساخته نيست، حسرت بر تقليد كوركورانه و پيروى چشم و گوش بسته از پيشوايان گمراه و حسرت بر عمرى كه بيهوده تلف كردند و اموالى كه از حرام اندوختند و براى ديگران گذاردند و فرصت هايى كه براى توبه و بازگشت از دست دادند، حسرتى بيهوده و بى فائده؛ چرا كه راهى براى بازگشت و جبران نيست. مرحوم علّامه طباطبايى بعد از ذكر اين آيه در «الميزان» مى گويد اين، دليلى است بر ضد كسانى كه معتقد به انقطاع عذاب دوزخ هستند.
از مجموع تعبيرهاى فوق به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه عذاب دوزخ جاودانه است، همان گونه كه نعمت هاى بهشتى جاودانه مى باشد و آنها كه با پيشداورى هاى خود عذاب را منقطع مى دانند راهى جز گام برداشتن بر ضدّ اين آيات و امثال آن و پيمودن طريقه «تفسير به رأى» ندارند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.