پاسخ اجمالی:
شدّتِ عذاب دوزخ در قيامت به اندازه اى است كه «قرآن» مى فرمايد: «شخص گنهكار دوست مى دارد كه فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند [حتى] همسر و برادرش و قبيله اش را كه هميشه از او حمايت مى كردند و تمام مردم روى زمين را تا سبب نجاتش شود». در سوره «فجر» نيز تاكيد می كند كه او را چنان مجازات می کنند که هیچ کس را مجازاتی همانند او نكرده و نیز او را چنان به بند می کشند که هیچ کسي را آن گونه به بند نکشیده اند. در سوره «غاشيه» نيز سخن از عذاب اكبر است كه سخت ترين عذاب هاست.
پاسخ تفصیلی:
شدّت عذاب دوزخ در قيامت به اندازه اى است كه «قرآن» در سوره «معارج»، آيات 11 الی 14 مى فرمايد: (شخص گنهكار دوست مى دارد كه فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند * [حتى] همسر و برادرش * و قبيله اش را كه هميشه از او حمايت مى كردند * و تمام مردم روى زمين را تا سبب نجاتش شود)؛ «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذٍ بِبَنِيهِ * وَ صَاحِبَتِهِ وَ اَخِيهِ * وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ * وَ مَنْ فِي الأرْضِ جَمِيعَاً ثُمَّ يُنْجِيهِ».(1)
اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه عذاب الهى در آن روز به قدرى هولناك است كه مجرم حاضر مى شود تمام سرمايه هاى خود و همه عزيزانش؛ بلكه تمام مردم جهان را براى نجات خودش فدا كند (و تعبيرى از اين گوياتر و رساتر نيست) امّا چه سود كه هيچ يك از اينها از او پذيرفته نمى شود او گرفتار اعمال خويش و عواقب دردناك آن است.
همچنین در سوره «فجر»، آیات 25 و 26 بعد از اشاره به بیداری مجرمان در قیامت و تأسف شدید از کوتاهی در انجام وظائف الهی، می فرماید: (در آن روز خداوند او را چنان مجازات می کند که هیچ کس را مجازاتی همانند مجازات او نخواهد کرد و نیز او را چنان به بند می کشد که هیچ کس دیگری را آن گونه به بند نکشیده است)؛ «فَيَوْمَئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ * وَ لَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ».(2)
به این ترتیب مجازاتش بی مانند و به بند کشیدنش بی سابقه است. این تعبیرات عموماً بار تربیتی دارد و برای این است که انسانها مجازات الهی را جدیّ بگیرند؛ چون غالباً در ذهن مردم این است که خداوند «ارحم الراحمین» است و بندگانش را هرگز مجازات نمی کند و یا مجازاتش بسیار خفیف است و همین پندار سبب جرأت به گناه و آلوده شدن به انواع معاصی می گردد، لذا «قرآن» با صراحتِ تمام از این مجازات های دردناک سخن می گوید تا مردم خیال های خام را از سر به در کنند و مراقب اعمال خویش باشند.
همين معنا در سوره «غاشيه»، آيه 24 با تعبير ديگرى منعكس شده است، اشاره به كافرانى كه به حقّ پشت مى كنند نموده، مى فرمايد: (خداوند او را به عذاب اكبر مجازات مى كند)؛ «فَيُعَذِّبَهُ اللهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ».
عذاب اكبر (سخت ترين عذاب ها) اشاره به عذاب روز قيامت است در برابر مجازات هاى دنيا كه از آن تعبير به «عذاب ادنى» شده چنانكه در آيه 21 سوره «سجده» مى خوانيم: «وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ عَذَابِ الْأَكْبَرِ»؛ (ما به آنها از عذاب ادنى [عذاب اين دنيا] پيش از عذاب اكبر مى چشانيم).
قابل توجه اينكه گاهى عذاب هاى الهى در دنيا نسبت به اقوام گنهكار مانند قوم لوط چنان شديد بوده كه تمام شهر و آبادى ها و زندگى و اجساد آنها را در هم كوبيده است؛ ولى باز هم اينها در برابر عذاب قيامت، عذاب اصغر است و اين امر از شدّت فوق العاده مجازات هاى قيامت خبر مى دهد.
علاوه بر این در سوره «مرسلات»، آيات 30 الی 33 گوشه اى از عذاب شديد دوزخيان در عبارات ديگرى بيان شده، به منكران قيامت و دادگاه عدل الهى گفته مى شود: برويد به سوى همان چيزى كه پيوسته آن را انكار مى كرديد (برويد به سوى سايه سه شاخه [از دودهاى خفقان بار آتشِ دوزخ] * سايه اى كه نه آرام بخش است و نه جلو شعله هاى آتش را مى گيرد * [بلكه بر آثار مرگبار آن مى افزايد] جرقه هايى از خود به بيرون پرتاب مى كند مانند يك كاخ! * گويى همچون شتران زرد رنگى هستند [كه با سرعت به هر سو پراكنده مى شوند])؛ «اِنْطَلِقُوا اِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلَ وَ لَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * اِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَةٌ صُفْرٌ».
در اين آيات نكته هاى عجيبى پيرامون شدّت آتش دوزخ بيان شده: نخست اينكه به منكران اين دادگاه بزرگ و آلودگان به انواع گناه گفته مى شود برويد به سوى سايه، امّا كدام سايه؟! سايه ناشى از دودهاى خفقان بارى كه سه شاخه دارد. شاخه اى بر فراز سر و شاخه اى از سمت راست و چپ، خلاصه سايه مرگبارى كه از هر سوى آنها را احاطه مى كند، سايه اى نه همچون سايه هاى آرام بخش درختان با طراوت بهشتى یا سايه سقف ها و قصرها؛ بلکه سايه اى داغ و سوزان!
ديگر اينكه سايه چند شاخه اى كه پر از جرقّه هاى آتشين است، جرقّه هايى عظيم همچون كاخ ها! يا همچون شترانى زرد رنگ كه با سرعت به هر سو مى دوند!. جائى كه سايه اش چنين باشد آتشش چگونه است؟!
چه تعبيرات حساب شده و تكان دهنده اى؟ مردم هميشه براى نجات از گرما به سراغ سايه ها مى روند، در حالى كه در اينجا سايه اى جز سايه دودهاى آتش زا چيز ديگرى نيست كه اگر در زمان نزول آيات تصور آن مشكل بود امروز ميدان هاى جنگ هاى جنايت بار كه بمب هاي چند تنى بر آن فرو مى ريزند و همه چيز در دود و آتش فرو مى رود مى تواند تصوير كوچكى از آن عذاب بزرگ داشته باشد، با آن جرقّه هاى عظيم و تركش هاى آتشين كه تا شعاع وسيعى اطراف خود را پر از شراره مى كند تازه اين سايه آن آتش است.(3)
تعبير به «قصر» ممكن است اشاره اى به كاخ هاى ستمگران باشد و تشبيه جرقّه هاى آتش دوزخ به اين كاخ ها كه هميشه قلوب محرومان را آتش زده بسيار پرمعناست، همچنين تشبيه به شتران زرد رنگِ يكدست كه نشانه ثروت بى حساب مستكبران بوده، تعبير پر معنی ديگرى در اين زمينه است.
ممكن است بعضى چنين پندارند كه تشبيه اين شراره ها گاهى به قصر و گاهى به شتران زرد رنگ با هم سازگار نيست، چون يكى بسيار بزرگ و ديگرى به نسبت كوچك است.
ولى بايد توجه داشت كه هر يك از اين دو تشبيه ناظر به جنبه هاى خاصى است، تشبيه اوّل براى عظمت اين شراره هاست و تشبيه دوّم براى كثرت و سرعت و پراكنده شدن به هر سو، همچون پراكنده شدن شتران در بيابان هاست يا اشاره به تفاوت اين جرقّه هاست، جرقه هاى بزرگ آن همچون كاخ هاى ستمگران است و جرقه هاى كوچك آن همچون شتران زرد رنگ آنها!.
«جِمالة» جمع «جَمَلْ» به معناى «شتر» است، مانند حجر و حجاره و «صُفْر» بر وزن «قُفل» جمع «اصفر» به معنى شيءِ زرد رنگ است و گاه به رنگ هاى تيره مايل به سياه نيز اطلاق شده، ولى در اينجا مناسب معناى اوّل است.
بار دیگر در سوره «اعلی»، آيات 11 الی 13 تعبير ديگرى ديده مى شود كه حكايت از شدّت عذاب هاى دوزخى مى كند، مى فرمايد: (بدبخت ترين مردم از آن [تذكّرات بيدار كننده الهى] دورى مى كنند * همان كسى كه در آن آتشِ بزرگ وارد مى شود * سپس در آن نه مى ميرد و نه زنده مى شود)؛ «و يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى * الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى * ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَ لَا يَحْيَى».
اين ترسيمى است از شدّت عذاب دوزخ كه دوزخيان هميشه در حالتى بين موت و حيات گرفتارند، نه مى ميرند كه چيزى درك نكنند و آسوده شوند و نه آن حالت را مى توان زندگى نام نهاد همان گونه كه در عذاب هاى شديد دنياست كه انسان حالتى بين مرگ و حيات و به اين ترتيب دائماً ميان مرگ و زندگى دست و پا مى زنند.
تعبير به «النَّارَ الْكُبْرَى»؛ (آتش بزرگ) در برابر آتش كوچك است كه اشاره به عذاب هاى اين دنيا مى باشد. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ نَارَكُمْ هَذِهِ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءً مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ وَ قَدْ اُطْفِئَتْ سَبْعِينَ مَرَّةً بِالْمَاءِ ثُمَّ الْتَهَبَتْ! وَ لَوْلَا ذلِكَ مَا اسْتَطَاعَ آدَمِيٌّ اَنْ يُطِيقَهَا!»(4)؛ (اين آتشِ شما جزئي از هفتاد جزء آتش دوزخ است كه هفتاد مرتبه با آب خاموش شده باز شعله ور گرديده و اگر چنين نبود هيچ انسانى قدرت تحمّل آن را نداشت يعنى نمى توانست در كنار آن قرار گيرد). همين معنی از حضرت علي(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز نقل شده است.
بعضى از مفسّران(5) احتمال داده اند كه «نار كُبرى» اشاره به قسمتى از دوزخ است كه عذابش شديدتر است (يعنى پايين ترين طبقات دوزخ)؛ ولى تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد.
اين بود گوشه اى از ابعاد وسيع و گسترده آتش دوزخ و شدّت عذاب دردناك آن.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.