پاسخ اجمالی:
يكى از بهترين لذّات معنوى و روحانى، بهره گيرى از محضر دوستانِ باصفاست، يارانى كه به نور ايمان و صفات انسانى آراسته باشند و عشق و محبت در وجودشان موج زند و بهشتيان نيز از اين ويژگيِ باارزش برخوردارند. آنها در كنار يارانِ باصفا مى نشينند و با هم سخن مى گويند. آرى دوستانِ بهشتى كه بافضيلت ترين افراد جهانند پيامبران بزرگ الهى، پيروان ويژه آنان، راستگويان، شهيدان و صالحان هستند.
پاسخ تفصیلی:
يكى از بهترين لذّات معنوى و روحانى، بهره گيرى از محضر دوستان باصفاست، يارانى كه به نور ايمان و صفات انسانى آراسته باشند و عشق و محبّت در وجودشان موج زند، گاه يك لحظه نشستن در كنار آنها آنچنان نشاطى مى آفريند كه با هيچ بيانى قابل توصيف نيست.
از آيات قرآنى به خوبى استفاده مى شود كه بهشتيان از اين موهبتِ ويژه بهره فراوان دارند، آنها در كنار ياران باصفا مى نشينند و با هم سخن مى گويند، دقيقاً نمى توان گفت، از چه سخن مى گويند؟ شايد از مسائلى كه درك آنها امروز براى ما غير ممكن است؛ ولى قدر مسلّم سخنانى است روح پرور و حيات بخش. در آيات 69 و 70 سوره «نساء» مى خوانيم: «وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَاُولئكَ مَعَ الَّذِينَ اَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ اُولئِكَ رَفِيقاً(1) * ذلِكَ الفَضْلُ مِنَ اللهِ وَ كَفَى بِاللهِ عَلِيماً»؛ (كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند [در قيامت] همنشين كسانى خواهد بود كه خدا نعمت خود را بر آنها تمام كرده، از پيامبران و صدّيقان و شهداء و صالحان و آنها چه رفيقان خوبى هستند * اين فضل و مرحمتى است از ناحيه خدا و كافى است كه خدا [از حال بندگانش] آگاه است!).
آرى دوستان بهشتى، بافضيلت ترين افراد جهان هستند: پيامبران بزرگ الهى، پيروان ويژه آنان، راستگويان و شهيدان و صالحان.
و اگر اين موضوع را با وضع اين دنيا مقايسه كنيم كه بسيار اتفاق مى افتد كه انسان مجبور است مصاحبت با افراد ناجنس را كه عذابى است اليم تحمل كند، آنگاه مى توان فهميد كه بهشت چه عالمى است؟!
قابل توجّه اينكه بسيارى از مفسران در شأن نزول اين آيه روايتى نقل كرده اند كه خلاصه اش (با مختصر تفاوتى كه ميان مفسّران در نقل آن است) چنين مى باشد: «يكى از ياران پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) كه عاشقِ ديدار او بود روزى پريشان حال خدمتش آمد، پيامبر(ص) سبب ناراحتى او را سؤال فرمود، او در جواب عرض كرد: وقتى از شما دور مى شوم شديداً احساس ناراحتى مى كنم، امروز در اين فكر فرو رفته بودم كه فرداى قيامت اگر من اهل بهشت هم باشم مسلماً در جايگاه شما نخواهم بود، بنابراين از ديدار شما براى هميشه محرومم! [و اگر اهل دوزخ باشم تكليف روشن است] با اين حال چرا افسرده نباشم؟ آيه فوق نازل شد و به او و امثال او بشارت داد كه افراد با ايمان و مطيعِ فرمان خدا و پيامبر(ص) در بهشت همنشين اولياء الله و پيامبران خواهند بود».(2)
تعبير به «ذلِكَ» كه معمولا براى اشاره به دور است در اين گونه موارد اشاره به عظمت اين نعمت الهى است، گويى آنقدر والاست كه از دسترس ما دور است و تعبير به «الْفَضْلُ مِنَ اللهِ» نيز تأكيدى بر اين معنا مى باشد و اشاره اى به اين معناست كه اين موهبت را تنها با عمل نمى توان به دست آورد؛ بلكه با فضل الهى مى توان به آن رسيد.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه در آيه، چهار گروه به ترتيب به عنوان رفقاى بهشتيان ذكر شده اند: «انبياء»، «صدّيقين»، «شهداء» و «صالحين». درباره اينكه اين چهار گروه چه كساني هستند؟ دو نظر وجود دارد:
1. به نظر مى رسد كه اين ترتيب دلالت بر سلسله مراتب آنها دارد، بعضى گفته اند انبياء به اين جهت در مرحله اوّل قرار گرفته اند كه در مقام معرفت الهى به جايى رسيده اند كه با چشمِ دل، او را از نزديك مى بينند و صدّيقين كسانى هستند كه در مرحله دوّمِ معرفتند مانند كسى كه چيزى را از دور با چشم مى بيند و شهداء در مرحله سوّمند مانند كسى كه با دلایل عقلى به وجود چيزى پى مى برد و صالحان در مرحله چهارمند همچون كسانى كه از طريق تقليد و پيروى از بزرگانِ اهل فنّ، چيزى را پذيرا مى شوند.(3)
البته بسيار مى شود كه عبارت هاي شهداء، صالحان و صدّيقان بر خودِ انبياء نيز اطلاق مى شود، منتهی ممكن است گفته شود وقتى اين چهار وصف در مقابل هم قرار مى گيرند چنين معنايى را مى بخشند.
2. تفسير جالب ترى كه براى اين چهار وصف با اين ترتيب به نظر مى رسد اين است كه براى هدايت جامعه انسانى نخست نياز به وجود انبياء (رهبران الهى) داريم و به دنبال آن صدّيقان يعنى مبلّغانِ صادق در قول و عمل كه به نشر دعوت آنها بپردازند و در مرحله بعد هنگامى كه به مانع برخوردند بايد افرادى به دفاع برخيزند و قربانى دهند تا سرانجام صالحان در آن جامعه حاكم شوند.
ضمناً بايد توجه داشت كه معناى همراه بودن با اين گروه هاى چهارگانه، وحدتِ مقامات آنها نيست؛ بلكه به معناى امكانِ ارتباط با يكديگر است همان گونه كه يك شاگرد با استاد يا يك سرباز با فرمانده خود تماس مى گيرد.
شبيه همين معنا - البته در لباس ديگرى - در آيه 47 سوره «حجر» آمده است مى فرمايد: «وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهمْ مِنْ غِلٍّ اِخْواناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ»؛ (هرگونه كينه و حسد و خيانت را از سينه آنها بر مى كنيم، در حالى كه همه برادرند و بر تخت ها روبروى يكديگر قرار گرفته اند). در آيه 31 سوره «كهف» نيز اشاره اى به اين معنا ديده مى شود.
به هر حال وجود اين دوستان والامقام و صالح و تماسِ آنها از بزرگترين لذّات معنوى بهشتيان است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.