پاسخ اجمالی:
جمعى از فقهاى متأخرين رمى بر ستون و رمى بر محلّ اجتماع سنگریزه ها را کافی دانسته و به تعبير ديگر از كلام آنها تخيير استفاده مى شود. مانند: 1. شهید اوّل در كتاب «دروس»، که مى فرمايد: «جمره نام محلّ رمى است و آن ستون مخصوص يا محلّ آن است كه سنگريزه ها در آن جمع مى شود». 2. مرحوم فاضل اصفهانى در «كشف اللثام» مى گويد: «جمره عبارت از ستونى است كه بنا شده، يا محلّ آن ستون». 3. شهيد ثانى نیز در «شرح لمعه» مى نويسد: «جمره همان بناى مخصوص يا محلّ و اطراف آن است كه سنگريزه ها در آن جمع مى شود».
پاسخ تفصیلی:
جمعى از فقهاى متأخرين اشاره به كفايت رمى بر ستون و رمى بر محلّ اجتماع سنگها كرده اند و به تعبير ديگر از كلام آنها تخيير استفاده مى شود كه نتيجه آن كفايت رمى بر محلّ سنگريزه ها است از جمله:
1- مرحوم شهيد اوّل در كتاب «دروس»، چنين مى فرمايد: «و الجمرة اسم لموضع الرّمى، و هو البناء أو موضعه ممّا يجتمع من الحصى، و قيل: هى مجتمع الحصى لا السائل منه، و صرّح على بن بابويه بأنّه الأرض»(1)؛ (جمره نام محلّ رمى است و آن ستون مخصوص يا محلّ آن است كه سنگريزه ها در آن جمع مى شود. بعضى نيز گفته اند: جمره فقط نام محلّ جمع شدن سنگها است، و مرحوم صدوق تصريح كرده كه جمره همان زمين است).
2- مرحوم فاضل اصفهانى در «كشف اللثام» در تفسير «جمره» چنين مى گويد: «و هى الميل المبنى، أو موضعه»(2)؛ (جمره عبارت از ستونى است كه بنا شده، يا محلّ آن ستون).
3- شهيد ثانى در «شرح لمعه» نيز در تعريف جمره مى گويد: «و هى البناء المخصوص أو موضعه و ما حوله ممّا يجتمع من الحصى، كذا عرفه المصنف في الدروس، و قيل هى مجمع الحصى... و قيل هى الأرض»(3)؛ (جمره همان بناى مخصوص يا محلّ و اطراف آن است كه سنگريزه ها در آن جمع مى شود، همان گونه كه مرحوم شهيد اوّل در دروس آن را تفسير كرده است. بعضى نيز گفته اند: جمره همان محلّ اجتماع سنگريزه هاست و بعضى گفته اند: همان قطعه زمين است). نكته مهمّى كه در كلام شهيد بود اين است كه مى فرمايد: «او موضعه و ما حوله» يعنى يك معنى جمره محلّ ستون و اطراف آن محل است كه دقيقاً چيزى شبيه حوضچه هاى فعلى مى شود (اين سخن در نظرتان باشد كه در بحث «نقدها» از آن استفاده فراوان خواهيم كرد).
4- «بكرى دمياطى» از علماى شافعى در كتاب «اعانة الطالبين» مى گويد: «لزم أن يكون قاصدا المرمى فلو قصد غيره لم يكف، و إن وقع فيه كرميه نحو حية في الجمرة، و رميه العلم المنصوب في الجمرة عند ابن حجر قال: نعم لو رمى إليه بقصد الوقوع في المرمى و قد علمه فوقع فيه، اتجه الاجزاء لأنّ قصده غير صارف حينئذ قال عبد الرؤوف: و الاوجه أنه لا يكفي و كون قصد العلم حينئذ غير صارف ممنوع لانه تشريك بين ما يجزئ و ما لا يجزئ أصلاً و في الايعاب: أنه يغتفر للعامي ذلك، و اعتمد إجزاء رمى العلم إذا وقع في المرمى، قال: لان العامة لا يقصدون بذلك إلا فعل الواجب، و المرمى هو المحل المبني فيه العلم ثلاثة أذرع من جميع جوانبه إلا جمرة العقبة فليس لها إلا جهة واحدة»(4)؛ (واجب است محلّ رمى را نيّت كند، و اگر غير آن را قصد كند كافى نيست هرچند در محلّ رمى بيفتد، مثل اين كه سنگ را به سوى مارى كه در جمره بوده انداخته يا سنگ را به علامتى كه در آنجا نصب كرده اند بيندازد [به عقيده ابن حجر] او مى گويد: اگر رمى به سوى ستون باشد به قصد اين كه از آنجا در محلّ رمى بيفتد و در آنجا نيز بيفتد، كفايت مى كند چون قصد غير محلّ رمى نظر او را منصرف نمى كند ولى «عبد الرؤوف» گفته است كه كفايت نمى كند و اين كه گفته شود قصد ستون انسان را از محلّ رمى واقعى منحرف نمى كند درست نيست، و در كتاب «الايعاب» آمده است كه اين در مورد عوام بخشوده مى شود و گفته است پرتاب سنگ به سوى ستون به شرط اين كه در محلّ رمى بيفتد مانعى ندارد زيرا عوام هدفشان انجام واجب الهى است و محلّ رمى همان محلى است كه علامت در آن قرار داده شده كه از هر طرف[از مركز دايره] سه ذراع است مگر جمره عقبه كه يك طرف بيشتر ندارد).
5- «ابن عابدين» از علماى حنفى در «حاشية رد المحتار» مى گويد: «و في اللباب: و لو وقعت على الشاخص: أي أطراف الميل الذي هو علامة للجمرة أجزأه، و لو وقعت على قبة الشاخص و لم تنزل عنه أنه لا يجزيه للبعد(5)؛ (در كتاب «لباب» آمده است: اگر سنگريزه بر شاخص يعنى اطراف ميل كه علامت جمره است واقع شود كافى است ولى اگر بالاى شاخص واقع شود و پايين نيفتد كافى نيست، چون از محل دور است).
6- اخيراً يكى از فضلاى محترم كه از «مكّه» بازگشت كرده بود، بخشى از مجلّه «البحوث الفقهى المعاصرة» شماره 49 - سال 1421 حجاز را درباره ماهيت جمرات با خود آورده بود كه مدرك خوبى براى بحث ماست. اين مجّله در مقاله اى تحت عنوان «الجمرات» سخنى دارد كه نشان مى دهد فقهاى فعلى حجاز موضوع جمرات را همان محلّ اجتماع سنگريزه ها مى دانند ولى در اين اختلاف دارند كه آيا زمين زير جمرات مى تواند جزئى از محلّ رمى باشد يا نه (توجه كنيد: جزئى از محلّ رمى).
بعضى با صراحت آنرا نفى مى كنند و مى گويند محلّ ستونها جزء نيست و اگر ستونها از بين برود رمى محلّ آن كفايت نمى كند، بلكه بايد سنگ را به دايره اطراف آن انداخت، و بعضى معتقدند محلّ آن هم جزئى از محلّ رمى است و اگر ستونها از بين برود به تمام آن محل (محلّ ستونها و منطقه اطراف آن) مى توان رمى كرد. همانطور كه ملاحظه مى كنيد همگى مسلم مى دانند كه محلّ رمى اطراف ستونهاست ولى در اين كه محلّ ستونها هم جزء است يا نه اختلاف نظر دارند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.