پاسخ اجمالی:
اگرچه بعضى از مورّخان اصرار دارند كه در عصر سه خليفه اوّل، زندان به معنى محلّ خاص براى نگهدارى مجرمان نبوده و در عصر امير مؤمنان(ع) ساخته شده؛ ولى قرائنی وجود دارد كه مى گويد «عمر» اولين كسى بود كه زندان تأسيس كرد. مسأله خريدن خانه اى در مكّه توسط عمر براي زندانی كردن مجرمین، يكی از قرائن است. زندانی كردن شعرا در عصر خليفه دوّم به خاطر سرودن اشعاری كه ناخوشايند خليفه يا مخالف شرع بود و هم چنين سرودن اشعار از درون زندان داير بر عذرخواهى و بى گناهى شعراء گواه ديگرى بر وجود زندان در آن عصر بوده است.
پاسخ تفصیلی:
اگر چه بعضى از مورّخان اصرار دارند كه در عصر سه خليفه اوّل زندان به معنى محلّ خاص براى نگهدارى مجرمان وجود نداشت، و تنها در عصر امير مؤمنان(عليه السلام) بود كه زندان ساخته شد، ولى اين ادعا مخالف روايات بسيارى است كه مى گويد «عمر» نخستين كسى بود كه اقدام به تأسيس زندان كرد. شاهد اين سخن مطلبى است كه «ابن همان» در كتاب «شرح فتح الغدير» كه در فقه «حنفى» نوشته شده، آورده است، او نقل مى كند: «در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و زمان خلافت ابوبكر زندانى وجود نداشت و مجرمان يا در مسجد يا دالان خانه زندانى مى شدند؛ تا اينكه عمر خانه اى را در مكّه به چهار هزار درهم خريد و زندان قرار داد».(1)
مسأله خريدن خانه اى در مكّه توسط عمر در كتب ديگر مانند كتاب «النظم الاسلامية» و كتاب «الجنايات المتحدة بين القانون و الشريعة» نيز آمده است. آنها تصريح كرده اند كه «عمر» آن خانه را از «صفوان بن اُميّه» يكى از سران مكّه خريدارى كرد؛ و «ابواسحاق شيرازى» نيز در كتاب «مهذّب» كه در فقه «شافعى» نوشته شده است خريدارى خانه توسط «عمر» و تبديل آن را به زندان آورده است.(2) از قرار معلوم بعضى از شعرا در عصر خليفه دوّم مسائلى را ضمن اشعار خود مى سروردند كه ناخوشايند او، يا مخالف شرع بود، و او كراراً دستور مى داد آنها را زندانى كنند و آنها از درون زندان اشعارى داير بر عذر خواهى و بى گناهى خود مى سرودند و براى عمر مى فرستادند كه در مجموع گواه زنده ديگرى بر وجود زندان در آن عصر است. از جمله شاعرى بود به نام حطيئه كه عمر او را زندانى كرده بود و اين دو بيت را سرود و براى وى فرستاد:
ماذا تَقُول لاَفْراخِ بِذِى مَرَخ *** حُمْر الْحَواصِلِ لاماء وَ لا شَجَر!
اَلْقَيْتَ كاسِبَهُمْ فى قَعْرِ مُظْلَمَة *** فَاَرْحَمْ عَلَيْكَ سَلامُ الله يا عُمَر!
او در اين اشعار وضع كودكان خود را چنين ترسيم كرده و مى گويد:
«در پاسخ جوجه هاى سينه قرمزى كه بدون آب و علف در منطقه «ذى مرخ» افتاده اند چه خواهى گفت؟!
تو نان آور آنها را قعر ظلمتكده اى افكنده اى بيا و بر آنها رحم كن، سلام خدا بر تو اى عمر!»
مخصوصاً از تعبير قعر مظلمة به خوبى استفاده مى شود كه زندان مزبور گود و تاريك و به اصطلاح سياهچال بوده است.
قرائن ديگرى نيز گواهى مى دهد كه چنين زندانى در آن عصر بوده، زيرا با گسترش كشورهاى اسلامى و طبعاً گسترش دامنه جرم هرگز نمى توان باور كرد كه مطلقاً زندانى براى نگهدارى مجرمان در آن زمان وجود نداشته است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.