پاسخ اجمالی:
ایشان در پایان خطبه 99، به دو عامل بازدارنده از «گناه» اشاره نموده است؛ نخست «مرگ» که یادآوری آن عامل بسیار مهم بیداری انسان ها است؛ چرا که به فرموده امام(ع) نابود کننده لذات و شهوات و قطع کننده آرزوهاست. و دوم، «یادآوری نعمت های خدا» در برابر گناهان است. در واقع شکر منعم و سپاسگزاری در برابر بخشنده نعمت ها نه تنها انسان را به شناخت خدا رهنمون می شود، بلكه در اداى واجبات و ترك محرّمات نيز، عامل مؤثّرى است.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در پايان خطبه 99 «نهج البلاغه»، به دو عامل از عوامل بازدارنده از گناه اشاره مي كند، عامل نخست «مرگ» است كه يادآورى آن از عوامل بسيار مهم در بيدارى انسان هاست. حضرت مى فرمايد: (به هوش باشيد! در آن زمان كه با شتاب به سراغ اعمال قبيح مى رويد نابود كننده لذّات و برهم زننده خواسته ها و قطع كننده آرزوها را به ياد آوريد!)؛ «أَلاَ فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ(1) الشَّهَواتِ، وَ قَاطِعَ الْأُمْنِيَاتِ، عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ(2) لِلْأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ».
در اين جا، امام(عليه السلام) از مرگ به سه عنوان ياد كرده است: نخست «نابود كننده لذّتها»؛ چرا كه بسيارى از مردم، يك عمر زحمت مى كشند تا وسايل زندگى و عيش و نوش و لذّت را از هر جهت فراهم سازند و درست اين در زمانى است كه نشانه هاى مرگ به صورت انواع بيماري ها ظاهر شده است. اضافه بر اين، بسيار ديده شده كه مجالس عيش و نوش، در يك لحظه، با يك حادثه به مجلس عزا مبدّل گشته است و عجب اينكه هيچ تضمينى درباره هيچ كس درباره اين خطرها وجود ندارد.
ديگر: «گلوگير كننده شهوات و خواستها»؛ چرا كه مرگ - همان مرگى كه تاريخ و زمان معيّنى ندارد و به هيچ وجه قابل پيش بينى نيست - در آن لحظه كه انسان جرعه شهوات و كاميابى ها را سر مى كشد، گلويش را مى فشارد و به همه چيز پايان مى دهد.
سوّم: «قطع كننده آرزوها»؛ چرا كه آرزوهاى انسان به قدرى دامنه دار است كه هرگز پايان نمى پذيرد؛ بلكه گاه با گذشت عمر - همانند سايه هايى كه نزديكى غروب آفتاب گسترده تر مى شود - دامنه دارتر مى گردد و تنها چيزى كه آرزوها را قطع مى كند، مرگ است و مرگ!
اين تعبيرات به قدری كوبنده و هشدار دهنده است كه هر انسانى را تحت تأثير قرار مى دهد و جالب اينكه مى فرمايد: «از مرگ زمانى ياد كنيد كه به اعمال قبيح حمله ور مى شويد» اشاره به اينكه بسيار مى شود كه زشتى ها آن چنان زرق و برق دارد و هواى نفس آن را تزئين مى كند كه انسان مانند جانور درنده اى كه به صيد خود حمله مى كند و بر آن مى پرد، به سراغ آن مى رود و در اين لحظه ياد مرگ مى تواند عامل بازدارنده اى باشد.
دومين عامل بازدارنده، «به ياد نعمت هاى خدا بودن» است در برابر گناه؛ مى فرمايد: (براى اداى حقّ واجب خداوند و نعمت هاى بى شمار و احسان هاى بى پايانش، از او يارى بطلبيد!)؛ «وَ اسْتَعِينُوا اللهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ، وَ مَا لَا يُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ».
شكر مُنعم [سپاسگزارى در برابر بخشنده نعمت ها] نه تنها انسان را به معرفة الله رهنمون مى شود؛ بلكه در اداى واجبات و ترك محرّمات نيز، عامل مؤثّرى است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.