پاسخ اجمالی:
امام(ع) در برابر خداوند، از كسانى كه از شركت در جهاد سرباز مى زنند شکایت می کند و می فرماید: «خداوندا هر يك از بندگانت گفتار عادلانه و دور از ستم و اصلاح كننده ما را در امر دين و دنيا بشنود و پس از شنيدن، از يارى آيين تو سرباز زند، ما تو را ضدّ او به شهادت مى طلبيم، اى كسى كه بزرگ ترين شاهدانى! و تمام آنها را كه در زمين و آسمانهايت سكونت بخشيده اى، به عنوان گواه ضدّ او مى آوريم، ولى با اين حال مى دانيم كه ما را از يارى او بى نياز مى سازى و او را به گناهش كيفر خواهى داد».
پاسخ تفصیلی:
هدف اصلى اميرالمؤمنين(عليه السلام) از خطبه212 نهج البلاغه، بسيج كردن يارانش براى جهاد در برابر شاميان غاصب بوده است، ولى به صورت شكوائيّه اى در برابر خداوند؛ شكوا از كسانى كه دعوت عادلانه او را مى شنوند و از شركت در جهاد سرباز مى زنند. شكوايى كه نشان مى دهد تا چه اندازه، امام مظلوم و تا چه حدّ گروهى از اصحابش فاقد احساس مسئوليت بوده اند. امام(علیه السلام) مى فرمايد: (خداوندا! هر يك از بندگانت گفتار عادلانه و دور از ستم و اصلاح كننده و بى مفسده ما را در امر دين و دنيا بشنود و پس از شنيدن، از يارى آيين تو و اعزاز دينت سرباز زند و كندى كند، ما تو را بر ضدّ او به شهادت مى طلبيم. اى كسى كه بزرگ ترين شاهدانى!)؛ «اللَّهُمَّ أَيُّمَا عَبْد مِنْ عِبَادِكَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادِلَةَ غَيْرَ الْجَائِرَةِ، وَ الْمُصْلِحَةَ غَيْرَ الْمُفْسِدَةِ، فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا، فَأَبَى بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلاَّ النُّكُوصَ(1)عَنْ نُصْرَتِكَ، وَ الاِْبْطَاءَ(2)عَنْ إِعْزَازِ دِينِكَ، فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُكَ عَلَيْهِ يَا أَكْبَرَ الشَّاهِدينَ شَهَادَةً».
قابل توجّه اينكه امام سخن خود را در زمينه دعوت به جهاد با شاميان ستمگر به چهار وصف يا به اعتبارى به دو وصف تأكيد كرده است: 1. اين سخن سخنى است در مسير عدالت. 2. هيچ ستمى در آن نيست. 3. سبب اصلاح مردم است. 4. هيچ فسادى بر آن مترتب نيست و آثار مثبت آن در دين و دنياى مردم ظاهر مى شود. بديهى است پيروى از چنين سخنى كه سراسر حق و عدالت و صلح و مصلحت است، به حكم شرع و عقل لازم است و آنها كه برخلاف آن گام بردارند، از آيين خداوند متعال و فرمان عقل منحرف شده اند. نكته ديگر اينكه امام(عليه السلام) مى فرمايد: كسانى كه با دعوت او به جهاد با شاميان غارتگر سرپيچى كنند، از يارى خدا و عظمت بخشيدن به آيين او سرباز زده اند بى آنكه امام(عليه السلام) نفع خاص شخصى در آن داشته باشد. ضمناً امام با اين سخن مى خواهد روشن سازد كه مسير شاميان، مسير ظلم و جور و مايه فساد در دين و دنياى مردم است.
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن افزون بر به شهادت طلبيدن خداوند متعال، همه موجودات زمين و آسمان را به گواهى مى طلبد و مى فرمايد: (تمام آنها را كه در زمين و آسمانهايت سكونت بخشيده اى، به عنوان گواه بر ضدّ او [آن كس كه از جهاد با ستمگران سرباز مى زند] مى آوريم، ولى با اين حال مى دانيم كه ما را از يارى او بى نياز مى سازى و او را به گناهش خواهى گرفت [و كيفر خواهى داد])؛ «وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَيْهِ جَمِيعَ مَا أسْكَنْتَهُ أَرْضَكَ وَ سَماواتِكَ، ثُمَّ أَنْتَ بَعْدُ الْمُغْنِي عَنْ نَصْرِهِ، وَ الاْخِذُ لَهُ بِذَنْبِهِ».
امام(عليه السلام) با اين شكايت به پيشگاه پروردگار كه از دل پرسوز آن حضرت برخاسته، از يك سو به افراد سست و بى تفاوت در امر جهاد اتمام حجّت مى كند و از سوى ديگر ياران وفادارش را هشدار مى دهد كه از سستى آن گروه وحشتى به دل راه ندهند و بدانند خدا يار و ياور آنهاست و آن گروه وظيفه نشناس، سرانجام گرفتار كيفر اعمال خود خواهند شد، همان گونه كه به گواهى تاريخ بعد از شهادت امام گرفتار شدند و ظالمانى از عمّال بنى اميّه را بر آنها گماردند كه بر هيچ يك از آنان رحم نكردند و از هيچ عقوبت و از كيفرى درباره آنان دريغ نداشتند.
شايان توجّه است كه «نصر بن مزاحم» در كتاب «صفّين» می نویسد: «هنگامى كه امام اين سخن را بيان فرمود مردى از طايفه بنى فزاره برخاست و جسورانه به امام خطاب كرد كه تو مى خواهى ما را با اين سخن براى جنگ با شاميان بسيج كنى تا برادران خود را در آنجا به قتل برسانيم. همان گونه كه ما را در بصره بردى و برادران خويش را در جنگ جمل كشتيم! هرگز اين كار را نخواهيم كرد. مالك اشتر خشمگين شد و برخاست و گفت: اى مردم! او را دستگير كنيد [كه او فردى نفوذى از دشمنان ماست] آن مرد فرار كرد و گروهى به دنبال او براى دستگير ساختنش حركت كردند او به محلى از بازار پناهنده شد كه جاى فروش اسبها بود. ولی مردم او را یافته و زير پاهاى خود لگدمال كردند».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.