پاسخ اجمالی:
ایشان مى فرمايد: «خوشا به حال آن كس كه وظيفه واجب خود را در برابر پروردگارش انجام داده و مشكلات را با تحمل از ميان برداشته و خواب را در [بخشى از] شب كنار گذارده و آن گاه كه بر او غلبه كند روى زمين دراز كشد و كف دست را بالش خود كند. [اين انسان] در زمره گروهى است كه خوف معاد، خواب را از چشم شان ربوده و پهلوهايشان براى استراحت در خوابگاهشان قرار نگرفته و همواره لب هايشان مشغول به ذكر پروردگار است و بر اثر استغفارهاى طولانى، گناهانشان از ميان رفته است».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در آخرين بخش از نامه 45 نهج البلاغه توصيف بليغى درباره انسان هاى كامل و به تعبير ديگر «حزب الله» دارد. حضرت سه عمل و چهار صفت را براى آنها بيان مى كند و مى فرمايد: (خوشا به حال آن كس كه وظيفه واجب خود را در برابر پروردگارش انجام داده و مشكلات را با تحمل از ميان برداشته و خواب را در [بخشى از] شب كنار گذارده و آن گاه كه بر او غلبه كند روى زمين دراز كشد و كف دست را بالش خود كند [و مختصرى استراحت نمايد])؛ «طُوبَى(1) لِنَفْس أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ(2)بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا(3)وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا(4)حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى(5)عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ(6)كَفَّهَا».
اشاره به اينكه كسانى محبوب درگاه پروردگار هستند كه به هنگام روز به انجام فرايض و تكاليف فردى و اجتماعى مى پردازند و به هنگام شب با خداى خود خلوت مى كنند و به در خانه او مى روند و به راز و نياز و مناجات مى پردازند و هنگامى كه خواب بر آنها غلبه مى كند به استراحت مختصرى قناعت مى كنند آن هم نه در رختخواب هاى گران قيمت و بر بالش هاى نرم؛ بلكه بر زمين دراز مى كشند و دست را بالش خود قرار مى دهند. اشاره به اينكه عابد كسى نيست كه شب و روز در گوشه اى مشغول عبادت باشد. عابد كسى است كه به هنگام روز به اداى فرايض فردى و اجتماعى مى پردازد و شب هنگام به در خانه خدا مى رود. همان گونه كه در حديثى از امام سجاد(عليه السلام) آمده است كه: «مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ»(7)؛ (كسى كه عمل به واجبات الهى كند عابدترين مردم است).
همين معنا به صورت جامع ترى در كلام پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) آمده است: «يَا عَلِيُّ ثَلاَثٌ مَنْ لَقِيَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ فَهُوَ مِنْ أَفْضَلِ النَّاسِ مَنْ أَتَى اللهَ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مَنْ وَرِعَ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَهُوَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ»(8)؛ (پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) خطاب به اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد: يا على كسى كه خدا را در قيامت ملاقات كند در حالى كه اين سه كار را انجام داده باشد با فضيلت ترين مردم است: كسى كه در صحنه محشر وارد شود در حالى كه واجبات خود را انجام داده باشد عابدترين مردم است و كسى كه از محرمات الهى بپرهيزد با تقواترين مردم است و كسى كه به آنچه خدا به او داده است قانع باشد توانگرترين مردم است).
جمله «افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا» اشاره به نهايت قناعت آنهاست كه آنها انتظار ندارند در بسترهاى نرم و راحت آسوده بخوابند؛ به علاوه چنين بسترهايى كمتر به انسان اجازه مى دهد كه سحرگاهان از خواب برخيزد و رو به درگاه خدا آورد. آن گاه در ادامه اين سخن مى افزايد: ([اگر انسان] در زمره گروهى باشد كه [اين اوصاف را دارند:] خوف معاد، خواب را از چشم هايشان ربوده و پهلوهايشان براى استراحت در خوابگاهشان قرار نگرفته و همواره لب هايشان آهسته به ذكر پروردگارشان مشغول است و بر اثر استغفارهاى طولانى، گناهانشان از ميان رفته است)؛ «فِي مَعْشَر أَسْهَرَ(9)عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ(10)عَنْ مَضَاجِعِهِمْ(11)جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ(12)بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ(13)بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ».
اين تعبيرات در واقع برگرفته از قرآن مجيد است آنجا كه در اوصاف مؤمنان واقعى مى فرمايد: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»(14)؛ (پهلوهايشان از بسترها دور مى شود [و شبانگاه به پا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند] و پروردگار خود را با بيم و اميد مى خوانند و از آنچه به آنان روزى داده ايم انفاق مى كنند). در جاى ديگر مى فرمايد: «كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ * وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»(15)؛ (آنها كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرگاهان استغفار مى كردند).
آنچه امام(عليه السلام) در پايان اين نامه درباره حزب الله بيان فرموده برگرفته از آيات قرآن مجيد است. اين تعبير در دو آيه از قرآن مجيد آمده نخست در آيه 56 سوره مائده است كه مى فرمايد: «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ»؛ (و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان(16) را بپذيرند [پيروزند؛] زيرا حزب خدا [گروه خداپرستان] پيروزند). در اين آيه پذيرش ولايت الهى و اولياى الهى از اوصاف حزب الله شمرده شده است.
در آيه 22 سوره مجادله نيز مى فرمايد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الآْخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمُ الايمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوح مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيها رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ (هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى كه با دشمنان خدا و پيامبرش دوستى كنند، هرچند پدران يا پسران يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دل هايشان نوشته و با روحى از ناحيه خود آنها را تأييد فرموده و آنها را در باغ هايى بهشتى وارد مى كند كه نهرها از پاى درختانش جارى است. جاودانه در آن مى مانند؛ خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب الله» هستند؛ بدانيد «حزب الله» پيروزان و رستگارانند).
در آيه نخست همان گونه كه اشاره شد حزب الله به عنوان ولايت پذيرى خدا و اولياى الهى وصف شده اند و در اين آيه با وصف «بُغْض فى الله» و عداوت با دشمنان حق معرفى شده اند. از مجموع اين دو آيه، مسأله «حُبّ فى الله» و «بُغْض فى الله» به عنوان اوصاف آنها استفاده مى شود. آنچه امام(عليه السلام) در اين نامه آورده كه حزب الله را به عنوان سحرخيزان و شب زنده داران و عابدان و زاهدان معرفى كرده در واقع با آنچه در قرآن آمده است لازم و ملزوم يكديگرند.(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.