پاسخ اجمالی:
حرمت انسان ها به عنوان اعضای جامعه، امری است که بسیار مورد توجه آموزه های دین مبین اسلام است. برای مثال در آیات 11 و 12 سوره حجرات دستورهای شش گانه ای در نهی از ارتکاب چند عنوان از مهم ترین رذائل اخلاقی ذکر شده که هر گاه به طور كامل در جامعه ای پياده شود آبرو و حيثيت افراد جامعه از هر نظر بيمه مى گردد. روایات معصومین نیز به ما می آموزد كه آبرو و حيثيت افراد همچون مال و جان آنها است، بلكه از بعضى جهات مهمتر است! پيغمبر گرامى اسلام(ص) مى فرمايد: «خون و مال و آبروى هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است». بر این اساس اسلام «ترور شخصیّت» را بسیار مذموم و ناپسند می داند. این دین مبین در راستای مقابله با این پدیده شوم، توصیه های فراوانی دارد: از جمله اینکه از «تهمت»، «مسخره کردن دیگران»، «عیب جویی»، «سخن چینی»، «غیبت»، بدبینی و «بد گمانی»، نهی و عاملان این اعمال را به شدت مورد مؤاخذه و تهدید به جزای سخت اخروی کرده است. از طرفی به همه افراد جامعه دستور داده تا از اعتماد به سخنان افراد «فاسق» اجتناب کنند تا با ترویج «شایعه» و دروغ مبارزه شود. در نهایت با «تشریع احکام قانونی سخت» با تروریست های شخصیّت برخورد شدید می کند. نتیجه اینکه دین مبین اسلام از همه راههای ممکن تلاش دارد تا از هرگونه ترور شخصیت و انتشار شایعات در جامعه جلوگیری به عمل آورد و در کنار این پیشگیری ها با مجازات دروغ گویان، اهل افتراء و ناشران اکاذیب، از حرمت و آبروی شهروندان پاسدری کند.
پاسخ تفصیلی:
ترور شخصیت
ترور به دو شاخه حذف فیزیکی و ترور شخصیت تقسیم می شود. حذف فیزیکی همان کشتن پنهانی و غافل گیرانه افراد است و شاخه دیگر ترور، ترور شخصیت است که در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد استفاده شده است. تروریست ها در ترور شخصیت بوسیله تبلیغات منفی علیه فرد یا افرادی، به تسخیر افکار و تغییر نگرش در مخاطبان خود پرداخته و با منفی بافی، سیاه نمایی و بزرگ نماییِ نقاط تاریک زندگی فرد، نقاط ضعف او را آشکار ساخته و اعتماد عمومی را به او خدشه دار و یا سلب می کردند. در واقع ترور شخصیت یعنی اتهام بستن و شایع کردن جرمی در حق کسی، بدون آن که جرم وی اثبات شود و یا اینکه حتی جرمی واقع شده باشد. این کار به منزله نابود کردن فرد و کشتن شخصیت اوست و کمتر از ترور فیزیکی نیست.(1)
در طول تاریخ، ترور شخصیت ابزار کارآمدی برای حذف افراد و گروه ها از صحنه اجتماع بوده است. تروریست ها برای این کار از ابزارهای گوناگونی استفاده می کردند، نظیر تهمت، غیبت، دروغ، شایعه پراکنی، افترا، ایجاد بدبینی، سیاه نمایی و ... . در واقع تروریست های شخصیت، با تهمت و افترا به افراد و گروه های جامعه، به بدنام کردن آنان می پردازند تا آن جا که فرد یا گروه، منزلت، نفوذ، قدرت و مقبولیت خود را از دست داده و در نهایت به انزوا کشیده شود.
به عنوان مثال، با مطالعه زندگی تمام انبیاء الهی مشاهده می کنیم زمانی که مخالفان و دشمنان یکتاپرستی نمی توانستند در برابر معجزات پیامبران الهی(علیه السلام) پاسخی روشن و منطقی بیاورند، دست به ترور شخصیت آنها می زدند؛ آنان را مسخره می کردند و یا جادوگر و دیوانه می نامیدند. قرآن در این رابطه در آیه 11 سوره حجر می فرماید: «وَ مَا يَأْتِيهِمْ مِّنْ رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ»؛ (هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر اين كه او را مسخره مى كردند). آنان وقتی استهزاء را بی اثر یافتند، در مرحله بعد، پيامبران را ديوانه، مجنون، ساحر و یا شاعر نامیدند. در واقع ساحر و مجنون خواندن پیامبران الهی، تهمتی بود که مشرکان برای ترور شخصیت انبیاء و اولیای الهی به آنان نسبت می دادند. آنان تلاش می کردند با اتهام جادوگری و جنون، انبیاء را از صحنه هدایت گری جامعه خارج نمایند تا بقای قدرت و شوکت خود را، که ریشه در جهل و نادانی بشر داشت، تضمین نمایند.
همچنین معاویه هنگام به قدرت رسیدن تبلیغات منفی زیادی علیه حضرت علی(علیه السلام) کرد. هم خودش آن حضرت را بر منابر لعن کرد و هم دستور داد والیانش در اقصی نقاط سرزمین های اسلامی آن روز، آن حضرت را در منابر جمعه و جماعات لعن کنند. علاوه بر آن بسیاری از فریب خوردگان را وا داشت تا علیه حضرت علی(علیه السلام) دست به جعل حدیث بزنند و ساحت مقدس ایشان را با اتهاماتی واهی مخدوش سازند.(2) طبیعی است چنین تبلیغات مسمومی که به مدت ده ها سال از سوی دستگاه های تبلیغاتی حکومت های اموی و مروانی علیه آن حضرت انجام گرفت، اثر فراوانی در بدبینی بسیاری از نسل های برآمده و رشد یافته در آن فضای مسموم را در پی داشت و یکی از مصادق «ترور شخصیت» در تاریخ است.
حرمت و آبروی انسان از دید اسلام
موضوع حفظ اعتبار و احترام انسان ها به عنوان اعضای جامعه اسلامی، امری است که بسیار مورد توجه آموزه های دین مبین اسلام است. برای مثال در آیات 11 و 12 سوره حجرات آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ * يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ»؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند؛ و يكديگر را مورد طعن و عيب جويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند ظالم و ستمگرند* اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است و هرگز [در كار ديگران] تجسس نكنيد؛ و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [به يقين] همه شما از اين امر كراهت داريد؛ تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبه پذير و مهربان است).
در این آیات دستورهای شش گانه ای در نهی از ارتکاب چند عنوان از مهم ترین رذائل اخلاقی ذکر شده که هر گاه به طور كامل در جامعه ای پياده شود آبرو و حيثيت افراد جامعه از هر نظر بيمه مى گردد. نه كسى مى تواند به عنوان خودبرتربينى ديگران را وسيله تفريح و سخريه قرار دهد و نه مى تواند زبان به عيب جويى اين و آن بگشايد و نه با القاب زشت، حرمت و شخصيت افراد را در هم بشكند و نه حق دارد حتى گمان بد ببرد و نه در زندگى خصوصى افراد به جستجو پردازد و نه عيب پنهانى آنها را براى ديگران فاش كند. به تعبير ديگر انسان چهار سرمايه دارد كه همه آنها بايد در دژهاى اين قانون قرار گيرد و محفوظ باشد: جان، مال، ناموس و آبرو. آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) به ما می آموزد كه آبرو و حيثيت افراد همچون مال و جان آنها است بلكه از بعضى جهات مهمتر است! اسلام مى خواهد در جامعه اسلامى امنيت كامل حكم فرما باشد یعنی نه تنها مردم در عمل و با دست به يكديگر هجوم نكنند بلكه از نظر زبان مردم و از آن بالاتر از نظر انديشه و فكر آنان نيز در امان باشند و هر كس احساس كند كه ديگرى حتى در منطقه افكار خود تيرهاى تهمت را به سوى او نشانه گيرى نمى كند.(3)
پيغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز در حديثى مى فرمايد: «كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَ مَالُهُ وَ عِرْضُه»(4)؛ (خون و مال و آبروى هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است).
این توضیحات جایگاه رفیع آبرو و حرمت انسان را در آموزه های اسلامی نشان می دهد.
اسلام و ترور شخصیت
اسلام این شیوه حذف و ترور را بسیار مذموم و ناپسند می داند؛ زیرا مخرب و ویران کننده حیات موفق ترین افراد جامعه می باشد و سبب تنزل روحیه افراد کارآمد و تشدید تضادهای گروهی می شود. این دین مبین در راستای مقابله با این پدیده توصیه های فراوانی دارد؛ از جمله اینکه با ابزارهای مورد استفاده در آن به مبارزه برخواسته است؛ مانند:
1. نهی اسلام از معصیتی به نام «تهمت»: تهمت زدن به بى گناه از زشت ترين كارهايى است كه اسلام آن را به شدت محكوم ساخته است. خداوند در آیه 112 سوره نساء می فرماید: «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِينا»؛ (و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود سپس بيگناهى را متهم سازد بار بهتان و گناه آشكارى بر دوش گرفته است). این آیه و روایت متعددی كه در باره اين موضوع وارد شده نظر اسلام را در اين زمينه روشن م سازد. امام صادق(علیه السلام) در باره این گناه بزرگ می فرماید: «فَإِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاء»(5)؛ (كسى كه برادر مسلمانش را متهم كند ايمان در قلب او ذوب مى شود همانند ذوب شدن نمك در آب). در حقيقت بهتان و تهمت، بدترين انواع دروغ و كذب است زيرا هم مفاسد عظيم كذب را دارد و هم زيان هاى غيبت و هم بدترين نوع ظلم و ستم است و لذا از پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده كه فرمود: «مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيهِ»(6)؛ (كسى كه به مرد يا زن با ايمان تهمت بزند و يا در باره او چيزى بگويد كه در او نيست، خداوند در روز قيامت او را بر تلى از آتش قرار مى دهد تا از مسئوليت آنچه گفته است در آيد). در حقيقت رواج اين كار ناجوانمردانه در يک محيط، سبب به هم ريختن نظام و عدالت اجتماعى و آلوده شدن حق به باطل و گرفتار شدن بىگناه و تبرئه گنهكار و از ميان رفتن اعتماد عمومى مى شود.
2. توبیخ مسخره کنندگان: خداوند در آیه 11 سوره حجرات می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نبايد گروهى از شما گروه ديگر را مسخره كنند).
3. تحریم عیب جویی: خداوند در آیه 11 سوره حجرات «وَ لَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ»؛ (يكديگر را مورد طعن و عيب جوئى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد).
4. ممنوعیت سخن چینی: امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «شِرَارُكُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِبَ»(7)؛ (بدترين افراد آنهايی هستند كه به سخن چينی می کنند و در ميان دوستان جدايی می افكنند و در جستجوی عيب برای افراد صالح و پاكدامن اند).
5. تحریم غیبت، بدبینی و بد گمانی: این اخلاقیات از جمله مهم ترین روش های تخریب وجهه افراد و گروهها می باشد. قرآن در آیه 12 سوره حجرات در این رابطه می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ»؛ (ای کسانی که ایمان آوردید؛ از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است؛ و [هرگز در کار دیگران] تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند). خداوند در این آیه قرآن با ممنوع دانستن گمان های ناپسند، تجسس و غیبت در زندگی و رفتار دیگران، سدی محکم در برابر ترور شخصیت ایجاد نموده است. در واقع اسلام با تحریم این گونه اقدامات، آثار آنها را ممنوع و حرام می داند. چرا که وقتی تجسس و غیبت حرام گردید، دیگر بوسیله غیبت نمی توان شخصیت افراد را لگدکوب نمود.
6. پرهیز جامعه مؤمنین از اعتماد به سخنان افراد فاسق: در آموزه های اسلامی برای «پیشگیری از رواج شایعات»، از مسلمانان شده خواسته است که سخن چنین افرادی را نپذیرند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ»(8)؛ (اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد، و از كرده خود پشيمان شويد).
نتیجه اینکه دین مبین اسلام از همه راههای ممکن تلاش دارد تا از هرگونه ترور شخصیتی جلوگیری به عمل آورد؛ از پیشگیری گرفته تا جلوگیری از انتشار شایعات در جامعه.
7- احکام جزایی باز دارنده: پیشگیری های فوق در کنار احکام مجازات اتهام های دروغین اخلاقی و افترائات اجتماعی و نشر اکاذیب، نشان از جایگاه حساس حرمت و آبروی شهروندان در جامعه اسلامی است. به طور مثال حد قذف (متهم ساختن فردی به جرم زنا و لواط) طبق نص صریح قرآن در آیه 4 سوره نور، هشتاد ضربه شلاق است: «وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ (و کسانى که زنان پاکدامن را [به زنا] متهم مى کنند، سپس چهار شاهد [بر مدعاى خود] نمى آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها همان فاسقانند). این آیه راه هر گونه ادعای بی پایه را سدّ کرده و اثر تبلیغاتی مدعیان دروغین را با نپذیرفتن شهادتشان خنثی می کند.
در افترا به وسیله نشر اكاذیب، اعم از این كه از طریق مزبور به نحوی از انحاء، ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شده باشد یا نه، قانون گذار علاوه بر این كه اعاده حیثیت شخص مورد افترا را در صورت امكان لازم دانسته، بلكه مرتكب را مستحق حبس تغزیری از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا 74 ضربه شناخته است (ماده 698 قانون مجازات اسلامی).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.