پاسخ اجمالی:
مسأله «عدل الهى» در روايات زیادی مورد تاكيد قرار گرفته است. امام على(ع) فرمودند: «[خدا] برتر از آن است كه بر بندگانش ظلم كند؛ [او] در ميان بندگانش قيام به عدل نموده و در حكمش عدالت را نسبت به آنها مراعات كرده است». همچنین مى فرمايد: «گواهى مى دهم كه او عادل است عادل و داورى است پايان دهنده خصومتها». امام صادق(ع) مي فرمايد: «خدا نورى است كه هرگز ظلمت در آن نيست، صدقى است كه دروغ در آن راه ندارد، عدالتى كه ظلم در آن نيست و ...». در «صحيح ترمذى» آمده: «او خدايى است كه سراسر وجودش عدالت است و لطف».
پاسخ تفصیلی:
در روايات اسلامى اهميّت زيادى به شناخت «عدل الهى» و مسائل بسيارى كه از آن سرچشمه مى گيرد داده شده است به طورى كه از مجموع آنها روشن مى شود كه مسأله عدل الهى مطلبى بوده كه همه به آن اذعان داشته اند و از فطريات و ضروريات وجدان انسان ها محسوب مى شود.
1. امير مؤمنان على(عليه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: «اِرْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبادِهِ وَ قامَ بِالْقِسْطِ فى خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فى حُكْمِهِ»(1)؛ ([خداوند] برتر از آن است كه بر بندگانش ظلم كند و در ميان بندگانش قيام به قسط و عدل نموده و در حكمش عدالت را نسبت به آنها مراعات كرده است).
2. در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ اَشْهَدُ اَنَّهُ عَدْلٌ عَدَلَ وَ حَكَمٌ فَصَلَ»(2)؛ (گواهى مى دهم كه او عادل است عادل و داورى است پايان دهنده خصومتها).
3. مى فرمايد: «اَلَّذى عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَى وَ عَدَلَ فى كُلِّ ما قَضى»(3)؛ (آن خدائى كه علمش عظيم است و لذا عفو مى كند و در تمام فرمان هايش عدالت را رعايت فرموده).
4. در حديث معروفى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الاْرضُ»(4)؛ (تمام آسمان ها و زمين با عدالت برپا است). روشن است كه عدالت در اينجا به معناى وسيع كلمه؛ يعنى قرار دادن هر چيزى در جاى خود به كار رفته است كه هم عدالت درباره بندگان را شامل مى شود و هم عدالت و نظم را در مجموعه جهان هستى.
5. در حديثى كه مرحوم علاّمه مجلسى در كتاب التوحيد «بحارالانوار» در توصيف پروردگار، از امام صادق(عليه السلام) آورده چنين مى خوانيم: «هُوَ نُوْرٌ لَيْسَ فيهِ ظُلْمَةٌ وَ صِدْقٌ لَيْسَ فيهِ كِذْبٌ وَ عَدْلٌ لَيْسَ فيهِ جَوْرٌ وَ حَقٌّ لَيْسَ فيه باطِلٌ»(5)؛ (خداوند نورى است كه هرگز ظلمت در آن نيست و صدقى است كه دروغ در آن راه ندارد و عدالتى است كه ظلم در آن وجود ندارد و حقى است كه باطل در آن نيست).
6. در «صحيح ترمذى» آمده است: «هُوَ اللهُ... اَلْعَدْلُ اللَّطيفُ»(6)؛ (او خداوندى است كه سراسر وجودش عدالت است و لطف).
7. در «صحيح بخارى» در كتاب خمس آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پاسخ مرد جسورى كه عدالت حضرتش را زير سؤال برده بود فرمود: «فَمَنْ يَعْدِلُ اِذا لَمْيَعْدِلِ اللهُ وَ رَسُولُهُ»(7)؛ (چه كسى عادل است اگر خدا و رسولش عادل نباشند).
8. در دعاى چهل و پنجم «صحيفه سجاديّه» چنين آمده است كه امام على بن الحسين(عليه السلام) خدا را چنين مى خواند: «وَ عَفْوُكَ تَفَضُّلٌ وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ»؛ (خدايا! عفو تو تفضّل است و مجازاتت عين عدالت).
9. در بسيارى از رواياتى كه در منابع شيعه و اهل سنّت در مسائل مربوط به بطلان جبر و عقوبت هاى الهى آمده، نيز تعبيراتى ديده مى شود كه نشان مى دهد مسأله عدل خداوند به عنوان يك مطلب قطعى مورد قبول همگان بوده و تكيه استدلالات بر آن قرار داشته است. از جمله: در حديثى مى خوانيم كه يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) از آنحضرت پرسيد: آيا خداوند بندگان را بر اعمالشان مجبور ساخته است؟ امام در پاسخ فرمود: «اَللهُ اَعْدَلُ مِنْ اَنْ يَجْبُرَ عَبْداً عَلَى فِعْل ثُمَّ يُعَذِّبُهُ عَلَيْهِ»(8)؛ (خداوند عادل تر از آن است كه بنده اى را مجبور به كارى كند، سپس او را بر انجام آن مجازات نمايد).
10. در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه در «مسند» احمد حنبل آمده است مى خوانيم: «مَنْ اَذْنَبَ فِى الْدُّنيا ذَنْبَاً فَعُوْقبَ عَلَيْهِ فَاللهُ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُثَنّى عُقُوْبَتَه عَلى عَبْدِهِ»(9)؛ (كسى كه گناهى كند و خداوند او را در دنيا مجازات نمايد در آخرت عقوبتى نخواهد داشت؛ چرا كه خداوند عادل تر از آن است كه دوبار بنده اش را مجازات كند).
11. در حديث ديگرى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم كه در توضيح «امرٌ بَيْنَ الاَمْريْنِ»؛ (نفى جبر و تفويض) در پاسخ يكى از يارانش كه سؤال كرد آيا خداوند كارها را به بندگان واگذار و تفويض نموده؟ فرمود: «اللهُ اَعَزُّ مِنْ ذلِكَ»؛ (خداوند تواناتر از آن است كه چنين كند[ يعنى به كلّى از تدبير امور جهان يا بندگانش كنار رود و آنها را به خودشان واگذارد]) پرسيد: آيا آنها را مجبور بر گناهان كرده؟ فرمود: «اللهُ اَعْدَلُ وَ اَحْكَمُ مِنْ ذلِكَ»(10)؛ (خداوند عادل تر و حكيم تر از آن است كه چنين كند[يعنى اين كار با عدل و حكمت خدا ابداً سازگار نيست]).
12. و بالاخره اين بحث را با جمله اى از دعاهايى كه از ائمه معصومين(عليهم السلام) نقل شده، پايان مى دهيم، دعائى كه در پايان نماز شب خوانده مى شود و در آن آمده است: «وَ قَدْ عَلِمْتُ يا اِلهى اَنَّهُ لَيْسَ فى نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ وَ لا فى حُكْمِكَ ظُلْمٌ وَ اِنَّما يَعْجَلُ مَنْ يَخافٌ الْفَوْتَ وَ اِنَّما يَحْتاجُ اِلَى الظُّلمِ الضَّعيفُ وَ قَدْ تَعالَيْتَ يا اِلهى عَنْ ذلِكَ عُلُوّاً كَبيراً»(11)؛ (خداى من! مى دانم كه در مجازات تو شتابزدگى نيست و در داوريت ظلمى وجود ندارد كسى شتاب مى كند كه مى ترسد فرصت از دست برود و كسى ستم مى كند كه ضعيف و ناتوان است و تو اى خداى من از اينها برتر و بالاترى). در اين زمينه روايات و احاديث بسيار است آنچه در بالا آورديم گلچينى از نمونه هاى مختلف اين روايت بود.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.