پاسخ اجمالی:
در تبیین علت نفى صفت «ظلاّم»؛ (بسيار ظلم كننده) از خداوندی که كوچكترين ظلمى هم بر كسى روا نمى دارد، تفاسیر متعددی ارائه شده؛ لکن از همه اين تفاسير بهتر آن دلیلی است که در بعضى از روايات هم به آن اشاره شده و آن اين كه: این آيه ناظر به ابطال عقيده جبر است؛ یعنی اگر خداوند، بندگان را مجبور بر گناه مى كرد، سپس آنها را مؤاخذه و مجازات مى نمود قطعاً «ظلاّم» بود و چون خداوند «ظلاّم» نيست هرگز بندگان را مجبور بر زشتى ها و سپس مؤاخذه و مجازات بر آن ها نمى كند.
پاسخ تفصیلی:
در سوره «فصلت»، تكيه بر عنوان «ظلاّم» كه صيغه مبالغه و به معناى بسيار ظلم كننده است شده، و مى فرمايد: (پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى كند)؛ «وَ ما رَبُّكَ بِظَلّامٍ لِلْعَبِيدِ». قرآن، اين سخن را بعد از آن مى گويد كه خبر مى دهد هر كس در گرو اعمال خويش است، اگر عمل صالحى انجام دهد به نفع خود انجام داده و اگر عملِ بدى بجا آورد به زيان خود بجا آورده است و اگر مردم گرفتار عواقب شوم مى شوند، نتيجه اعمال خودشان است و خداوند ستمى بر آنها روا نداشته است.
نفى صفت «ظلاّم»؛ (بسيار ظلم كننده) از خداوند، با اين كه او هرگز كوچكترين ظلمى بر كسى روا نمى دارد، نكته اى دارد. بعضى گفته اند: منظور اين است كه كمترين ظلم از كسى كه عالِم به زشتى آن است و هيچ نيازى به آن ندارد، ظلمِ عظيم محسوب مى شود.(1) بعضى نيز گفته اند از آنجا كه بندگان متعدّدند و اعمالشان نيز بسيار است اگر بنا بشود ظلم و ستمى بر آنها روا دارد، ظلم و ستم فراوانى مى شود.(2) اين احتمال نيز وجود دارد كه پيوستگىِ جهان آفرينش و مخصوصاً زندگى انسان ها با يكديگر سبب مى شود كه اگر فرضاً ظلم و ستمى از ذات پاك او درباره كسى سر مى زد، به ديگران هم سرايت مى كرد و جنبه «ظلاّم» به خود مى گرفت.
چگونه ممكن است خداوندى كه منزّه از هر عيب و نقص و موصوف به تمام صفات جمال و جلال است به وصف «ظلاّم» موصوف گردد؟ در اينجا تفسير چهارمى است كه از همه اين تفاسير بهتر به نظر مى رسد و در بعضى از روايات معصومين(عليهم السلام) اشاره به آن شده و آن اين كه: آيه فوق با توجّه به آنچه در صدر آيه آمده، ناظر به ابطال عقيده جبر است، مى فرمايد: آن كس كه كار خوب كند به نفع خود كرده و آن كس كه كار بد كند به زيان خود كرده است بنابراين همه در انجام اعمال خود مختارند و اگر خداوند، بندگان را مجبور بر گناه مى كرد، سپس آنها را مؤاخذه و مجازات مى نمود قطعاً «ظلاّم» بود و چون خداوند «ظلاّم» نيست هرگز بندگان را مجبور بر زشتى ها و سپس مؤاخذه و مجازات بر آن ها نمى كند.
در حديثى از امام رضا(عليه السلام) مى خوانيم: «يكى از يارانش از او پرسيد: آيا خداوند بندگان را مجبور بر گناه مى كند؟ فرمود: نه، بلكه آنها را مخيّر ساخته و مهلت داده تا توبه كنند. او سؤال مى كند: آيا خدا، بندگان را «تكليف ما لايطاق» مى كند؟ امام(عليه السلام) مى فرمايد: «كَيْفَ يَفْعَلُ ذلِكَ وَ هُوَ يَقُولُ وَ ما رَبُّكَ بِظَلاّم لِلْعَبيدِ»(3)؛ (چگونه چنين كارى را انجام مى دهد در حالى كه مى گويند من نسبت به بندگان، ظلام نيستم؟)».
توجّه داشته باشيد كه اعتقاد به جبر موجب تكليف ما لايطاق است؛ زيرا بنده اى كه مجبور به معصيت است توانايى بر ترك آن را ندارد، در حالى كه خداوند او را تكليف به ترك معصيت كرده است. قابل توجّه اين كه واژه «ظلاّم» پنج بار در قرآن مجيد به كار رفته، كه چهار مورد آن درباره مسأله اختيار و آزادى اراده بندگان است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.