پاسخ اجمالی:
واژه «ظلم» در اصل داراى دو معناى متفاوت است؛ يكى به معناى تاريكى است كه از آن تعبير به ظلمت مى شود و ديگرى به معناى قرار دادن چيزى در غير محلش است. بعضى از دانشمندان، ظلم را بر سه گونه تقسيم كرده اند: ظلم انسان نسبت به پروردگار كه مصداق اعظم آن كفر و شرك و نفاق است، ظلم انسان بر ديگران و ظلم او به خويشتن؛ اما از يك نظر هر سه قسم ظلم، به ظلم به خویشتن باز می گردد؛ چرا كه انسان، اولين لحظه اى كه تصميم بر ظلم مى گيرد نخستين ضربه را به خود وارد مى كند.
پاسخ تفصیلی:
واژه «ظلم» به گفته «مقاييس اللغة» در اصل داراى دو معناى متفاوت است: يكى به معناى تاريكى كه از آن تعبير به ظلمت مى شود، و ديگرى به معناى قرار دادن چيزى در غير محلش (نقطه مقابل عدل كه قرار دادن هر چيزى در محل آن است). اين احتمال وجود دارد كه هر دو به يك حقيقت باز گردند، چرا كه «ظلم» [نقطه مقابل عدالت] سبب ظلمت و تاريكى است در هرجا باشد و شايد به همين دليل «راغب» نیز در «مفردات»، ريشه اصلى اين واژه را ظلمت مى داند. همچنین در «لسان العرب» آمده است كه اصل «ظلم» همان جور و تجاوز از حدّ است و در تعبير ديگرى مى افزايد: ظلم به معناى انحراف از ميانه روى است.
البتّه اين سه معني ظلم: «قرار دادن چيزى در غير محلِ شايسته آن» و «تجاوز از حدّ» و «انحراف از ميانه روى» همه به يك حقيقت باز مى گردد. بعضى از دانشمندان، ظلم را بر سه گونه تقسيم كرده اند: ظلم انسان نسبت به پروردگار كه مصداق اعظم آن كفر و شرك و نفاق است و ظلم انسان بر ديگران و ظلم او به خويشتن و براى همه اينها شواهدى از قرآن مجيد بيان شده؛ ولى از يك نظر هر سه قسم بازگشت به ظلم به خويشتن مى كند؛ چرا كه انسان، اولين لحظه اى كه تصميم بر ظلم مى گيرد نخستين ضربه را بر خود وارد مى كند، همان گونه كه قرآن مى فرمايد: «وَ مَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»(1)؛ ([و آنها کفران کردند؛ ولى با این کار] به ما ستم نکردند، بلکه به خودشان ستم مى نمودند).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.